نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • که سکس آسان نمود اول

سکس برای چه کسانی عامل «تشدید بحران» خواهد بود؟
که سکس آسان نمود اول

  • فوریه 28, 2023

طرح مدعیاتی درباره «بحران سکس» در جهان جدید، از میانه‌ی سده‌ی نوزدهم در غرب آغاز شد، و، تا زمانه‌ی اکنون قائلان و حامیان فراوان دارد. کانون این مدعیات نیز علی‌رغم تحولات و تبدلاتی در سطوح ماجرا، چیزی نبود و نیست جز نظریه‌ی «از خود بیگانه‌گی» و «شی شده‌گیِ» انسان در جهان جدید. بنیان نظری این دیدگاه‌ها –به نوعی– از نظام نظری دکارت آغاز شد، و در ادامه، با پرتوافکنی امثال دیوید هیوم بر برجسته‌گی وجه «احساسات و عواطف و هیجانات» در ساحت روانیِ انسان، وارد مسیری جدید شد. اما آن‌جا و آن‌گاه که اخلاف هگل، بر اساس نظام نظری آغشته به متافیزیک خود، بر آن شدند تا تبیینی مبتنی بر «اصالت زیست اجتماعی» از انسان ارائه کنند، مسیر برای امثال مارکس فراخ و هم‌وار شد تا انسان را به مثابه «شی‌ای» تحت اختیار و کنترل و مدیریتِ «نظام سرمایه‌داری»، معرفی کنند، که در پرتو همین مناسباتِ اقتصادِ سیاسی، از «کَس» بدل شده بود به «چیز».

در ادامه، امثال نیچه و فروید و یاسپرس و هایدگر، هر کدام به نوعی، انسان را به مثابه موجودی محروم و مهجور از «هستی ملموس و حقیقیِ خود» در کانون نظرورزی‌های خود قرار دادند، که از عرشِ «کَس بودن» بر فرشِ «چیز شدن»، سقوط کرده بود.

این نوع نظام نظری، در میانه‌ی سده‌ی نوزدهم در اردوگاه مارکسیسم، بسیار مورد توجه و استخدام و استعمال قرار گرفت، و انواع پیوندها میان میان میراث مارکس با میراث امثال نیچه و فروید و یاسپرس و هایدگر، برقرار شد در راستای تبیین انسان به عنوان موجودی که، بر اساس مدعای حضرات، تحت سلطه و سیطره‌ی نظری و عملیِ «نظام سرمایه‌داری»، از «کَس» بدل به «چیز» شده بود.

در این میان، سکس، به عنوان تابعی از تحولاتِ مبتنی بر همان نوع سلطه و سیطره، فهم و درک و دریافت می‌شد. به دیگر بیان، حضرات به طرح این مدعا پرداختند که انسان در ساحت سکس، با بحرانی بی‌سابقه مواجه شده، چرا که، هر نوع رابطه‌ی میان انسان‌ها، از جمله سکس، تابعی است از رابطه‌ی مبتنی بر استعمار و استثمارِ «طبقه‌ی محکوم» از جانب «طبقه‌ی حاکم».

از نیمه‌ی دوم سده‌ی بیستم به بعد، نظامات نظری «پست مدرنیستی»، و مذهبی، به عنوان بقیه‌السیف اردوگاه مارکسیسم، بر اساس جهت‌گیری ایدئولوژیک خود در مقام «مبارزه» با «نظام سرمایه‌داری»، بیش از پیش در صور این مدعا دمیدند که هرگونه فهم و درک و دریافت از سکس، تخته بندِ تبیین انسان به عنوان موجودی اجتماعی است. به دیگر بیان، از این منظر، سکس، دیگر مطلقاً رابطه‌ای میان دو انسان در حریم خصوصی نبود، بلکه، نفوذ و رسوخ «نظام سرمایه‌داری» در وجه انفسی و آفاقی انسان، به گونه‌ای ترسیم می‌شد که دیگر اصولاً و اساساً «حریم خصوصی»، مفهومی بلامصداق بیش نمی‌نمود.

از دیگر سو، تمامی این مسائل و موارد، در مقایسه‌ای آشکار با سکس در جهان قدیم، مطرح می‌شد، و مدعا این بود که سلطه و سیطره‌ی «نظام سرمایه‌داری» باعث ایجاد «بحران در سکس» شده است.

اما تمامی این مدعیاتِ آلوده به برجسته‌سازی‌های ایدئولوژیکِ کاریکاتوری، از منظر تکیه و تأکید بر استدلالات و مستندات، ذره‌ای دارای اعتبار و در خور اعتنا نبود و نیست.

از میانه‌ی سده‌ی نوزدهم به بعد، از یک سو، توابع و توالیِ فرهنگیِ نظامات نظری داروین و مارکس و فروید، و از دیگر سو، تحولات و تبدلات مبتنی بر توسعه‌ی تمدنی و تکنولوژیک در غرب، البته که باعث تغییرات آشکار و چشم‌گیری در ساحت روابط انسانی، از جمله سکس، شده بود، اما آن‌چه به عنوان «تبدیل کَس به چیز» درباره ایجاد «بحران سکس» مطرح می‌شد، از قضا، از ابتدای سده‌ی بیستم به بعد، نسبت به دوران پیش از آن – تا آن‌جا که در شعاع استنادات قرار می‌گرفت- بسیار کم‌تر و خفیف‌تر شده بود.

افزایش شعاع حقوق انسان، و گسترش دامنه‌های حقوق زنان، از همان دوران، باعث بسط انتخاب و اختیار در عرصه‌ی سکس شده بود. برای نمونه، این‌که تا پیش از آن دوران، زنی پس از ازدواج ناچار به پذیرش هرگونه رفتار از جانب شوهر بود، و از حقوقی در راستای اعتراض و مخالفت و جدایی برخوردار نبود، سبب می‌شد تا در ظاهرِ ماجرا، آن زن به عنوان انسانی محدود در شعاعِ یک رابطه‌ی مشخص ِ زناشویی ارزیابی شود، و بر اساس این نوع ارزیابی، این فهم و درک و دریافت ایجاد شود که خبر و اثری از «بحران سکس» نیست. در حالی که، اگر همان زن، بر اساس کسب و بسط حقوق در عرصه‌ی اجتماعی و فردی، از این امکان برخوردار می‌شد که در مواجهه با رفتار نامناسب شوهر، خود را ورطه‌ی آن نوع رابطه بیرون کشد، این مورد، از جانب حضرات، این‌گونه تحلیل و تبیین می‌شد که با «بحران سکس» در جهان مواجه شده‌ایم.

از دیگر سو، مدعای نابودی «حریم خصوصی» و به تبع آن، تبدیل سکس به بخشی از «روابط اجتماعیِ مبتنی بر سلطه» نیز، در حالی مطرح شده و قدر می‌دید و بر صدر می‌نشست که، با تغییرات بنیادین در شرایط حاکم بر زیست اجتماعیِ انسانِ مجهز و مسلح به تمدن و فرهنگِ جهان جدید، اصولاً و اساساً انتظار جزمیت روابط در محدوده‌ی مناسبات اجتماعیِ متعلق به جهان قدیم، انتظاری یاوه و گزافه بیش نبود. به دیگر بیان، در جهان جدید، و در پرتو مناسبات زیست اجتماعی جدید، مسئله‌ی«تعدد من‌ها»، و رابطه‌ی میان «شخصیت» (personality) و «مَنِش» character)) ، باعث ایجاد شرایطی شده بود که انسان به مثابه «فرد»، در ساحات متعدد و متنوع زیست اجتماعی، با نقابهای(persona) متعدد و متنوعی روزگار بگذراند. اما این تعدد نقاب‌ها، هرگز بر اساس تحلیل از موضع «الهیات و اخلاق جهان قدیم»، به معنی تزویر و ریا و سالوس، نبود، بلکه، اقتضای قابل دفاع و احترامِ گذر از ساحت زیست در اجتماع  (community)بود به زیست در جامعه ((Society

از این منظر، سکس هنوز هم رفتاری در ساحت «حریم خصوصی» بود، اما این حریم، نه تنها در جهان جدید، بلکه در جهان قدیم نیز دارای رابطه‌ی آشکار و قابل توضیح و تبیینی بود با زیست انسان در «عرصه‌ی عمومی». عدم فهم و درک و دریافت مبانی فلسفی و علمی و اخلاقیِ این «رابطه میان حریم خصوصی و عرصه‌ی عمومی»، سبب می‌شد تا حضرات، وجود هر نوع ارتباطی میان این دو را به معنای انهدام و نابودی «حریم خصوصی» پندارند.

اما در ادامه، ورود سکس به عرصه‌ی «صنعت»، یکی دیگر از مواردی بود که باعث شد افراد و نظامات دارای نرم‌افزارهای فکری «چپ»، در صور این مدعا بدمند که «نظام سرمایه‌داری» زنان را بدل به «برده» کرده است. این مدعا نیز مطلقاً دارای اعتبار و در خور اعتنا نبود و نیست. ارتباط سکس با «صنعت»، نه مطلقاً متعلق به جهان جدید، و نه مطلقاً درباره‌ی زنان بود. اما ورای این دو مسئله، «صنعت سکس»، از قضا، کاملاً باعث تحکیم و تثبیت وجوه اخلاقی در سکس شد. چرا که، شرایطی را فراهم کرد که انسان در برقراری این نوع رابطه، دارای اختیار و انتخاب بسیار بیشتری باشد. این بسط و تقویت «اختیار و انتخاب» در برقراری روابط، از مقدمات و مقومات «روابط اخلاقی» است، از این جهت که در غیاب اختیار و انتخاب، هیچ رابطه‌ای مطلقاً از منظر اخلاقی قابل تأیید و دفاع نبوده و نخواهد بود.  اما این‌که، عده‌ای با برجسته کردن مواردی درباره سوء استفاده عده‌ای، از زنان و مردان، در استفاده از ایشان در «صنعت سکس»، بر آن باشند تا تمامی این عرصه را مبتنی بر این نوع شرایط و ضوابط بدانند، طرّاری و شیّادیِ آشکاری بیش نیست.

سکس میان دو انسان، اگر بر اساس قراردادی مشخص، مبتنی بر تبادل پول، در مدت زمانی مشخص، انجام شود، در صورتی که طرفین، با انجام آن رابطه، نافی و ناقضِ پیمان‌ها و عهود دیگری میان خود و دیگری و دیگران نباشند، مطلقاً از لحاظ اخلاقی، قابل تأیید و دفاع است. در حالی که، سکس میان یک زن و شوهر که رسماً و شرعاً با یکدیگر در ظل و ذیل یک پیمان رسمی روزگار می‌گذرانند، اگر عاری از اختیار و انتخابِ طرفین باشد، مطلقاً از لحاظ اخلاقی، قابل تأیید و دفاع نخواهد بود.

«صنعت سکس» دو امکان را در اختیار انسانِ جهان جدید قرار داده است. امکان نخست، ایجاد شرایط برای کسانی است که دارای تمایل به کسب درآمد از طریق سکس باشند، و امکان دوم، ایجاد شرایط برای کسانی است که در راستای تأمین نیازِ مبتنی بر سکس، دیگر انسان‌ها را با حیله و نیرنگ‌هایی از نوع و لون «عاشقی» و «دوست داشتن» و «وعده‌ی ازدواج»، بدل به «وسیله‌ای» در راستای «هدف مبتنی بر نیاز خود به سکس» نکنند.

بر این اساس، به همان نسبت که یک فیلم‌ساز، آهنگ‌ساز، نقاش، مهندس، پزشک، معلم و… در دیگر انسان‌ها باعث ایجاد «لذت» می‌شود، اما خود از این ایجاد «لذت»، کسب «منفعت» نیز می‌کند، افرادِ فعال در عرصه‌ی «صنعت سکس» نیز چنین می‌کنند، و به همان نسبت که مشی آن دیگران، مطلقاً از لحاظ اخلاقی، مذموم و محکوم نیست، مشی ایشان نیز چنین نیست، و نباید باشد.

اما نکته‌ی دیگر این است که آیا نگارنده ی این سطور، منکر وجود مواردِ فراوانی از ناسازگاری‌های جسمانی و اجتماعی و روانی در عرصه‌ی سکس در زمانه‌ی اکنون است؟ هرگز! این نوع ناسازگاری‌ها، چه در عرصه‌ی اجتماعی، چه در عرصه‌ی جسمانی، و چه در عرصه‌ی روانی، بیش و پیش از هر چیز، مبتنی بر علل «فرهنگی» است.  انسانِ بهره‌مند و غوطه‌ور در وجوه تمدنی و تکنولوژیک جهان جدید، اگر نتواند نرم‌افزارهای فرهنگی خود را با این سخت‌افزارهای تمدنی هم‌آهنگ کند، نه تنها در عرصه‌ی سکس، بلکه در تمامی عرصه‌های مبتنی بر انواع روابط در زمانه‌ی اکنون، دچار مشکل، و یا بحران خواهد بود. بر این اساس، مدعای وجود «بحران سکس»، نه تنها ناظر به وجوه مخرب و فاسد و ناکارآمدِ «نظام سرمایه‌داری» نیست، بلکه منبعث و متأثر از سلطه و سیطره‌ی آن نوع نرم افزارهای فرهنگی است که در زمانه‌ی اکنون، یا مبلغ و مروج «سنت‌گرایی» هستند، و یا وجوه سخت‌افزاری مبتنی بر مدرنیزاسیون را بدون التزام به نرم‌افزارهای فرهنگیِ مدرنیسم، استخدام و استعمال می‌کنند. و این، نه گناه و تقصیرِ «محصول»، بلکه، نشانه‌ی ناآزمودگی و جهالتِ «مصرف کننده» است.

مناسبات حقوقی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ جهان جدید، بیش از هر زمان در تاریخ زیسته‌ی انسان، سکس را ایمن‌تر و لذت بخش‌تر کرده است، اما و هزار اما! برای افرادی که با توسل و تمسک به نرم‌افزارهای فرهنگی جهان قدیم، گام در وادی التذاذ از سکس گذارند، سکس، باعث «ایجادِ بحران» نخواهد شد، بلکه، باعث «تشدیدِ بحران‌هایی» خواهد شد که آن افراد در ظل و ذیل آن، روزگار می‌گذرانند.

بر سبیل تمثیل، اگر یک هزارم از میزان تسلیحات هسته‌ای که در اختیارِ کشورهای غربیِ کنونی قرار دارد، در اختیارِ نظامات سیاسی و افرادی قرار داشت مسلح و مجهز به نرم‌افزارهای فرهنگیِ مبتنی بر جهان قدیم، نوع انسان از تماشای طلوع خورشید فردا، محروم بود. بر همین اساس، امکان سکس در زمانه‌ی اکنون، آن‌جا و آن‌گاه باعث تشدید و تغلیظ بحران خواهد بود که آزادی‌های مرتبط با سکس، و بهره‌مندی از «صنعت سکس»، در اختیار افرادی قرار گیرد مسلح و مجهز به نرم‌افزارهای فرهنگی جهان قدیم.


  

  • سکسصنعتعشق

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[502636],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

منجیان مسجون

سیرک سیاسی

عطش انقلاب در سراب اتحاد

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#