نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • کشفِ جهلِ به جعل

در باب علل و دلایل جهل نسبت به مفهوم «ملّت» در ایران
کشفِ جهلِ به جعل

  • جولای 18, 2023

این نکته‌ای نه‌چندان مناقشه برانگیز است که در عرصه‌ی علوم تجربی انسانی، وجه غالبِ نظریات، مبتنی بر جعل هستند، نه کشف.  اما پرسش این است که چرا در ایران فهم معنا و مبنای نظریه‌ی ملّت از منظر جعل، باعث شیوع انواع جهل و خطا و خرافه و توهم شده است؟

این مسئله دارای 2 دلیل کلان است که هرکدام به اجزاء متعدد و متنوعی قابل تقسیم خواهند بود:

  • 1- عدم فهم نسبت به مبادی و مبانی و معانی جعل مفاهیم در جهان جدید
  • 2- عدم فهم نسبت به سیر تطورِ مفاهیم در گذار از جهان قدیم به جهان جدید

درباره 1

وجه غالب گذار انسان از جهان قدیم به جهان جدید، مبتنی بر تحولات و تبدلات ایجاد شده در این 4 عرصه بود: 1- علوم تجربی طبیعی 2- علوم تجربی انسانی 3- فلسفه 4- الهیات.

نخستین عدم فهم در ابتدائیاتِ مسئله، از این‌جا شکل می‌گیرد که در تاریخ ایران، اکثریت قریب به اتفاقِ افراد، فلسفه را بخشی از علوم تجربی انسانی دانسته‌اند، در حالی که مطلقاً چنین نیست، و این نوع مواجهه با مسئله، شاهدِ عادلِ آلوده‌گی به جهل مرکب درباره‌ی مبانی فلسفیِ علوم است.

ورای این نکته، ریشه‌های گذار مذکور به همان نسبت که در خاک آثاری چون «در باب گردش افلاک آسمانی» و «در باب دو نظام اصلی جهان» بود، در خاک آثاری چون «اصول ریاضی فلسفه‌ی طبیعی» و «اصول فلسفه» نیز قرار داشت. به دیگر بیان، اگر در یک‌سوی این میدان، کسانی چون کوپرنیک و گالیله قرار گرفته بودند، در سوی دیگر نیز نیوتن و دکارت، حضورِ قاطع و دوران‌سازی داشتند. اما در این دوران و در این میدان، در غرب، نخستین گام‌ها در راستای تفکیک مبادی و مبانی فلسفه از علوم تجربی طبیعی، با مهارت و ظرافت و فراست برداشته شد.  و این، در حالی بود که در تاریخ ایران، اتصال و امتزاج فلسفه‌ی ارسطویی به علوم تجربی طبیعی، اگرچه در ظاهرِ ماجرا با تفکیک میان «حکمت نظری» و «حکمت علمی» رقم خورده بود، اما در سیر تاریخیِ خود، فرجامی جز پیوندی ایدئولوژیک میان این دو عرصه در پی نداشت.

در سوی دیگر میدان، از سده‌ی سوم میلادی، طنین این بانگ در عالم مسیحیت به گوش می‌رسید که «آتن را با اورشلیم چه کار؟»، و بر این اساس، در آستانه‌ی جهان جدید، در غرب، مرزهای بنیادین میان فلسفه و الهیات نیز با همان ظرافت و فراست، آشکار و برجسته شد.

الهیات مسیحی، طی بیش از 14 سده، سایه‌ی سهمگینی بر سایر عرصه‌های علوم افکنده بود، اما این عرصه‌ها در آستانه‌ی جهان جدید، توانستند با نشان دادن کاستی‌ها و کژی‌های موجود در الهیاتِ مسیحی و یهودی در راستای تبیین جهان و انسان، در توجیه این مدعا بکوشند که چرا از مقدمه‌ای به مثابه سلطه و سیطره‌ی تاریخیِ الهیات بر سایر عرصه‌های علوم، نباید خود را در هاویه‌ی  نتیجه‌ی تأیید و تثبیت و ترویج «فلسفه‌ی دینی» و «علوم تجربیِ دینی» افکند.

و این نیز، در حالی بود که سلطه و سیطره‌ی الهیات بر فلسفه در تاریخ ایران، تا همین لحظه نیز استقرار و استمرار دارد، و فرجام محتوم و منحوس این مسئله نیز چیزی نبوده و نیست جز بی‌اعتباری ِمضاعفِ الهیات و فلسفه در تاریخ ایران.

در این شرایط است که در جهان جدید، جعل مفاهیم جدید، به مثابه سقفی بود بر ستونِ فهم و رعایت مبانی تفکیک میان عرصه‌های مختلف علوم. اما در تاریخ ایران، از یک‌سو، این مفاهیم به مثابه «فرزندانی بی‌مادر» زاده می‌شدند، و از دیگر سو، همان مفاهیم، در شرایط عدم فهم و التفات نسبت به مبادی و مبانی تفکیک‌های مذکور، به مثابه سقف‌هایی بی‌ستون، فرجامی جز به خاک افتادن نداشتند.

درباره 2

از حدود 4 سده پیش از میلاد مسیح، با مباحثی درباره انواع نظامات سیاسی، از جمله دموکراسی مواجه‌ایم. اما در تاریخ ایران، مفهومی چون دموکراسی، تا دوران مشروطه، مغفول و مکتوم است. در تمامی این ادوار، جز در معدود مواردی، از باب النادر کالمعدوم، از بحث در باب این مفهوم در تاریخ ایران، خبر و اثری نیست. علاوه بر این، همین مفهوم، در سیری تاریخی طی بیش از 23 سده، دچار تحولات و تبدلات معیاری و مفهومیِ فراوان شده، و بر این اساس به ایران وارد شده بود. از این منظر، دموکراسی، مفهومی از بابِ جعل در جهان جدید نبود؛ مفهومی بود دارای سویه‌های ستبر و سترگ در خاک تحولات و تبدلات تاریخی.

مواجهه‌ی ایرانیان با این‌گونه مفاهیم نیز در آستانه‌ی ورود به جهان جدید، مواجهه‌ای بود از مغز استخوان تا بُن دندان، ایدئولوژیک.

آن‌جا و آن‌گاه که جدیدِ غرب بر مبنای قدیمِ ما تأسیس و تثبیت نشده بود، و جدیدِ ما نیز نمی‌توانست بدون در نظر داشتنِ قدیمِ غرب، محلی از اعراب داشته باشد، فرجام محتوم، آن بود که جدیدِ غرب را بر تخت پروکروستسِ قدیمِ خود بخوابانیم و کابوس تجدد ببینیم.

…

با در نظر داشتن این موارد و این شرایط که بر سبیل اجمال مطرح شد، اهل ایدئولوژی در ایران با مفهومی به عنوان ملّت از باب جعلی مربوط به جهان جدید مواجه شدند. در این نوع مواجهه است که ایشان نمی‌دانند و نمی‌توانند بدانند که این مفهوم، اگرچه در عرصه‌ی علوم تجربی انسانی از منظر جعل مطرح شده، اما این جعل، موقوف و معطوف به گذار از قدیمِ غرب به جدیدِ غرب است، و چون چنین است، آن‌جا و آن‌گاه که در وجه کلانِ قدیمِ غرب از مولفه‌هایی بنیادین به مثابه ستون‌هایی برای سقفی به عنوان نظریه‌ی ملّت، خبر و اثری نیست، هرگونه طرح نظریه‌ی ملّت جز از منظرِ جعلِ عاری از ابتنا بر ماسَبَق، ممتنع بود.

اما در ایران نیز اگرچه نظریه‌ی ملّت، اعتباری جز از منظر جعل ندارد، اما به این دلیل که در قدیمِ ما مولفه‌هایی بنیادین در راستای فهم و ساختِ «ملّت» وجود داشته، طرح نظریه‌ی ملّت در ایرانِ جدید، از منظرِ جعلِ عاری از ابتنا بر ماسَبَق نخواهد بود. به دیگر بیان، هرگونه طرح نظریه‌ی ملّت در ایران، بیش و پیش از جعل در جهان جدید، مبتنی بر کشفِ علل و دلایل و عواملِ جعلِ این مفهوم در عرصه‌ی عمل، در جهان قدیم خواهد بود.

…

بر اثر ابتلا اهل ایدئولوژی به دو موردِ بنیادینی که در صدر این وجیزه مطرح شد، مبادی و مبانی و معانی ارتباط میان ساحت جعل و ساحت کشف در عرصه‌های مختلف علوم، هم‌چون بسیاری از دیگر اصول فلسفی، جز بر سبیل جهل و خطا و خرافه و توهم، دریافت نشد.  

بر این اساس، اهل ایدئولوژی در این دیار، به جای کشفِ علل و دلایلِ جهلِ قدیم خود، هم‌واره در پی جعلِ جهلی جدید هستند. علل و دلایل این جعلِ جهل را اهل خبرت و عبرت می‌توانند و باید در بساطِ عدم فهم حضرات نسبت به همان دو مولفه‌ی بنیادین کشف کنند:

  • 1- عدم فهم نسبت به مبادی و مبانی و معانی جعل مفاهیم در جهان جدید
  • 2- عدم فهم نسبت به سیر تطورِ مفاهیم در گذار از جهان قدیم به جهان جدید

  • ایرانملتملیت

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[502881],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم

سدِ جهل بر رودِ روان

در مکتب لیسنکو

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#