نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • کاملاً ترامپ

پیروزِ رقابت پیش از برگزاری انتخابات کیست؟
کاملاً ترامپ

  • نوامبر 1, 2024

«در امریکا، رئیس‌جمهور نفوذ زیادی در جریان کارها دارد اما رهبری و اداره‌ی امور به عهده او نیست؛ زیرا قدرت عالیه‌ی کشور در اختیار ملت است. بدین جهت در امریکا برای تغییر جهت‌های سیاسی، تنها تغییر رئیس‌جمهور کافی نیست، بلکه باید نظر عموم افراد ملت را تغییر داد. به همین جهت است که در امریکا تعیین رئیس قوه مجریه از طریق انتخابات، معارض ثبات حکومت نیست.»

آلکسی دوتوکویل / دموکراسی در امریکا

…

چهار روز پس از انتشار این مقاله، رقابت کاملا هریس و دونالد ترامپ، با معرفی چهل و هفتمین رئیس‌جمهور امریکا، پایان خواهد یافت. به دیگر بیان، پیروز نهایی رقابت در عرصه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری، چهار روز دیگر مشخص خواهد شد. اما آیا پیش از برگزاری آن انتخابات، می‌توان بر سبیل استدلال و استناد، پاسخی برای این پرسش یافت که پیروز این رقابت، پیش از برگزاری انتخابات کیست؟ اگر پاسخ مثبت است، پیروز این رقابت، پیش از برگزاری انتخابات کیست؟ و این «پیروزی» چه تاثیری بر تعیین پیروز نهایی این رقابت خواهد داشت؟

…

چهار سال پیش از این، دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور امریکا، در برابر جو بایدن قرار گرفت در میدان انتخابات ریاست جمهوری امریکا. ترامپ طی چهار سال فعالیت به عنوان رئیس‌جمهور امریکا، سیمای دگرگونه‌ای از سیاست‌ورزی در عرصه‌ی داخلی و خارجی ترسیم کرده بود که برای بسیاری از مردم امریکا و جهان، عجیب و غیرقابل تصور بود. در آن دوران و در آن میدان، از متن و بطن نظام نظری روشن‌فکری، مدعاای واحد و ثابت و مشترک در توضیح کارنامه‌ی ترامپ مطرح شده بود. آن مدعا چیزی جز این نبود که علت‌العلل پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری، افزایش دامنه‌ی زوال نظام سرمایه داری (کذا) و سلطه و سیطره‌ی فاشیسم بر عرصه‌ی سیاست در امریکاست.

این مدعا، بر اساس عادتی مالوف و طریقی معروف در اردوگاه روشنفکری مطرح شده بود که که عبارت بود از ساده‌سازی‌های جاهلانه‌ی مبتنی بر کلان‌نگری‌های ایدئولوژیک. مدعای اوج گرفتنِ زوال نظام سرمایه‌داری در جوار سلطه و سیطره‌ی فاشیسم در امریکا، در حالی مطرح می‌شد که اکابر و اعاظم اردوگاه مذکور، پیش از آن دوران، بارها در صور این مدعا دمیده بودند که ارتباط میان سلطه و سیطره‌ی فاشیسم و زوال سرمایه‌داری به این صورت خواهد بود که تثبیت و تحکیم و بسطِ نظام سرمایه‌داری، علت‌العللِ سلطه و سیطره‌ی فاشیسم خواهد بود. به دیگر بیان، روشن‌فکری پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری، چاره‌ای جز این نداشت که جامه‌ی مدعای فاشیست بودن ترامپ را به انواع حیل بر پیکر ارتباط با نظام سرمایه‌داری بپوشانند، و بر همین اساس، اگر پیش از آن دوران، ظهور و بروز فاشیسم نشانه‌ی تثبیت و تحکیم و بسطِ نظام سرمایه‌داری بود، پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری، ظهور و بروز فاشیسم بدل شد به نشانه‌ی پیدار شدن زوال نظام سرمایه‌داری. در حالی که حضرات، بر اساس نعل وارونه‌ای که وادی مارکسیسم زده بودند، در صور این مدعا نیز می‌دمیدند که تثبیت و تحکیم و بسط سرمایه‌داری، لزوماً باعث نابودی آن نخواهد شد.

نظام نظری روشن‌فکری نمی‌توانست بفهمد که دلایل و علل ظهور و بروز ترامپ در عرصه‌ی سیاست چیست. علاوه بر این، نمی‌توانست بفهمد که آن دلایل و علل چرا و چگونه چون موجی تاریخی از راه رسیده‌اند و در مقام فرآورده، قابل تقلیل به اشخاصی چون ترامپ نخواهند بود. به دیگر بیان، این دلایل و علل، در مقام فرآیندی تاریخی، در سال 2016 به فرآورده‌ای چون دونالد ترامپ رسیده بود، در حالی که فرآورده‌ی آن فرآیند می‌توانست شخص دیگری نیز جز ترامپ باشد. اما با عدم آگاهی نسبت به مبانی و معانی آن دلایل و علل، روشن‌فکری، این آگاهی کاذب را به ذهن و ضمیر مردم تزریق کرد که:

  • ترامپ نماد فاشیسم است.
  • سلطه و سیطره‌ی فاشیسم نشانه‌ی پیدایش زوال نظام سرمایه‌داری است.
  • مبارزه با ترامپ و خارج کردن او از عرصه‌ی سیاست، نشانه‌ی تحمیل شکستِ توامان به فاشیسم و نظام سرمایه‌داری است.

به دیگر بیان، از جانب اردوگاه مذکور، این مدعا به ذهن و ضمیر مردم تزریق می‌شد که ترامپِ فاشیست، از راه رسیده تا مانع زوال و نابودی نظام سرمایه‌داری شود، و چون چنین است، با شکست دادن ترامپ و خارج کردن او از عرصه‌ی سیاست، می‌توان و باید مهم‌ترین تکیه‌گاه نظام سرمایه‌داری را نابود کرد.

اما در سوی دیگر میدان، از متن و بطن اردوگاه حزب دموکرات، این نوع مدعیات، با چنین صورت‌بندی‌های مشخصی مطرح نمی‌شد. اما در همان اردوگاه نیز در نهایت کار به جایی رسید که کسی چون کاملا هریس آشکارا اعلام کرد که ترامپ را فاشیست می‌داند.

هریس و سایر رفقا و شرکا در حزب دموکرات، در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 به آشکارترین شکل ممکن دست در دستِ روشن‌فکری نهادند و با توسل و تمسک به انواع مغالطات و تحریف‌ها و فریب‌های آشکار، کوشیدند تا این آگاهی کاذب را به ذهن و ضمیر مردم تزریق کنند که ترامپ اولین و مهم‌ترین خطر برای «دموکراسی» در امریکاست. این مدعا، بی‌اساس‌ترین مدعایی بود که از دوران نظرورزی‌های «پدران بنیان‌گذار»، تا دوران توکویل و نگارش «دموکراسی در امریکا»، تا دوران دورکین و نگارش «آیا دموکراسی در این‌جا ]امریکا[ ممکن است؟»، در امریکا مطرح شده بود. ترامپ به همان نسبت که نمی‌توانست در عرصه‌ی سیاست در امریکا فاشیست باشد، به طریق اولی نمی‌توانست خطری برای دموکراسی در امریکا باشد. از این منظر، اکابر و اعاظم حزب دموکرات نیز دست در دست روشن‌فکری، مانع ایجاد و بسطِ فهم مبانی و معانیِ دلایل و علل ظهور و بروز ترامپ در عرصه‌ی سیاست شدند. در حالی که خطر اصلی برای دموکراسی در امریکا، این نوع اقدامات بود، نه ظهور و بروز ترامپ.

اردوگاه مخالفان ترامپ، با بهره‌برداری شدید و غلیظ از این نوع مشی ایدئولوژیک، توانست باعث شکست ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 شود. در حالی که در آن انتخابات، تعداد شهروندان امریکایی که به ترامپ رای دادند، نسبت به انتخابات سال 2016 افزایشی با حدود 12 میلیون نفر داشت.

مخالفان ترامپ در راستای تزریق همان نوع آگاهی کاذب به ذهن و ضمیر مردم، به مواردی چون مشکلات اقتصادی امریکا و ممانعت از ورود بخشی از مهاجران جدید به امریکا و خروج امریکا از برخی قراردادها و معاهدات جهانی اشاره می‌کردند، در حالی که، مطلقاً به ارزیابی و بررسی دقیق و عمیق تمامی این موارد در نسبت و تناسب با شیوع کرونا و گسترش نفوذ تروریستی گروه‌هایی چون داعش در جهان و ناکارآمدی بسیاری از قراردادها و معاهدات جهانی نسبت به اهداف خود، نمی‌پرداختند. بنابراین، پیوند و هم‌کاری میان اردوگاه حزب دموکرات و نظام نظری روشن‌فکری، باعث شد تا چنین سیمایی از ترامپ در جامعه‌ی امریکا و در جهان ترسیم شود:

  • دشمن اصلی و اساسی دموکراسی
  • عامل و آمرِ بسط فاشیسم در امریکا و جهان
  • حامی اصلی و اساسی نظام سرمایه‌داری

اما ترامپ پس از شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 نه تنها عزم خروج از عرصه‌ی سیاست نکرد، بلکه در بخش‌های مختلفی از جهان، افرادی به عنوان رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر به قدرت رسیدند به مثابه فرآورده‌های همان فرآیندی که در امریکا – با تفاوت‌هایی- باعث ظهور و بروز ترامپ در عرصه‌ی سیاست شده بود.

در فاصله‌ی چهار ساله‌ای که امریکا و جهان با دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن مواجه بود، حزب دموکرات و روشن‌فکری در جهان، تنها مخالفان بازگشت ترامپ به عرصه‌ی سیاست نبودند. در این دوران، اتحادیه اروپا و چین نیز آشکارا به اردوگاه مخالفان بازگشت ترامپ به عرصه‌ی سیاست، پیوستند. دیدگاه‌های اقتصادی ترامپ درباره نوع تعرفه‌های بازرگانی در عرصه‌ی صادرات و واردات، و دیدگاه‌های دیگر او درباره نوع فعالیت «ناتو»، باعث شد تا اتحادیه اروپا و چین نیز هرچه در توان داشتند در این دوره به کار گیرند در راستای ترسیم سیمایی سراسر آلوده به آفت و پلیدی از ترامپ.

علاوه بر مشی سیاسی و اقتصادی، زندگی خصوصی ترامپ نیز طی 4 سال اخیر، بسی بیش از 4 سال دوران ریاست‌جمهوری او، توسط نیروهای امنیتی و مهم‌ترین رسانه‌های جهان، شخم زده شد، تا هرآن‌چه در این عرصه می‌توان یافت، به هر صورت علیه ترامپ به کار گرفته شود.

از دیگر سو، دونالد ترامپ در برابر انواع اتهاماتی قرار گرفت که اثبات آن‌ها بر علیه او می‌توانست باعث عدم شرکت ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری 2024 به عنوان نامزد حزب جمهوری‌خواه شود.

در چنین شرایطی، ترامپ توانست با عبور از سد تمامی این مسائل و مصائب بار دیگر خود را به عنوان نامزد رسمی حزب جمهوری‌خواه راهیِ میدان رقابت برای کسب مقام ریاست جمهوری امریکا کند. عبور از این موانع، با وجود چنان رقبایی، هیچ معنایی جز پیروزی در عرصه‌ی سیاست نداشت و ندارد.

اما بلافاصله پس از کسب این پیروزی بود که نتیجه‌ی تزریق آن نوع آگاهی کاذب از جانب حزب دموکرات و روشن‌فکری به ذهن و ضمیر مردم، گلوله‌ای شد برای ترور دونالد ترامپ. در این‌جا، حزب دموکرات، دارای این توان و امکان نبود که رسماً این اتهام را علیه ترامپ مطرح کند که «این یک ترور نمایشی و ساخته شده از جانب ترامپ برای افزایش محبوبیت بوده»، در حالی که اردوگاه روشن‌فکری که خود را ملتزم به رعایت محدودیت‌ها و محذوریت‌های دموکرات‌های ساکن کاخ سفید نمی‌دانست، بلافاصله اقدام به تزریق همان اتهام کرد به ذهن و ضمیر مردم، با دمیدن در صور «تئوری توطئه».

در سوی دیگر میدان، تلاش حزب دموکرات برای خارج کردن جو بایدن از میدان رقابت نهایی با ترامپ، نشان داد که اردوگاه مخالفان ترامپ علی‌رغم تمامی آن تلاش‌ها در راستای غلبه بر او، به خوبی دریافته است که امکان شکست حزب دموکرات از ترامپ را باید به صورت بسیار جدی در نظر داشت. در همین راستا، بازی با برگِ یک نامزد زنِ سیاه‌پوست به مثابه جانشین بایدن، می‌توانست اردوگاه مخالفان ترامپ را تا حدودی از فشارِ امکانِ بازگشت دوباره ترامپ به کاخ سفید، خارج کند. در همین راستا، اردوگاه مخالفان ترامپ که به خوبی می‌دانستند با تکیه و تاکید بر میراث بایدن از کم‌ترین امکان برای پیروزی در انتخابات برخوردار خواهند بود، به طرح این مدعا پرداختند که «دولت هریس ادامه‌ی دولت بایدن نخواهد بود.»

کاملا هریس در همین شرایط بود که رسماً دونالد ترامپ را فاشیست نامید تا دستِ نامرئی حزب دموکرات را بار دیگر در دست روشن‌فکریِ تا بن دندان آغشته به مارکسیسم قرار دهد.

دونالد ترامپ، پیش از این، یک بار در انتخابات سال 2016 در مواجهه با همین صحنه‌آرایی ایدئولوژیک از جانب مخالفان، شکست را تجربه کرده بود. اما بازگشت دوباره‌ی او به عرصه‌ی رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری، علی‌رغم امواج سهمگین مخالفت‌ها طی 8 سال اخیر با او، با در نظر داشتن این واقعیت نشانه‌ی پیروزی اوست که بر اساس تمامی نظرسنجی‌های حدود یک ماه اخیر، اختلاف آرا ترامپ و هریس حدود یک تا دو درصد بوده است. بر اساس واقعیات ملموس و مشهود در عرصه‌ی سیاست، وجود چنین اختلافی با توجه به بسیج تمامی امکانات داخلی و خارجی در اردوگاه مخالفان ترامپ، آشکارا نشانه‌ی پیروزی دونالد ترامپ بر اردوگاه مخالفان است؛ در رقابت‌های سیاسی پیش از برگزاری انتخابات.

علاوه بر این، توجه به این نکته نیز درباره نتایج نظرسنجی‌های اخیر دارای اهمیت است که همان اختلاف یک تا دو درصدی را نیز می‌توان و باید به نفع ترامپ ارزیابی کرد، به این دلیل که بر اساس همان نوع صحنه‌آرایی‌های ایدئولوژیکِ اردوگاه مخالفان ترامپ، بسیاری از شهروندان امریکا اگرچه در عرصه‌ی عمل به ترامپ رای خواهند داد، اما در عرصه‌ی اعلام و ابراز نظر، حاضر به اعلام نوع عمل خود نخواهند بود.

با توجه به مجموعه‌ی این شرایط، پیش از برگزاری رسمی انتخابات، پیروزِ رقابت سیاسی میان دونالد ترامپ و کاملا هریس، کاملاً ترامپ است. اما آیا این پیروزی لزوماً به معنای پیروزی ترامپ در انتخابات چهار روز آینده خواهد بود؟

پاسخ با توجه به فرآیند خاص برگزاری انتخابات در امریکا، قطعاً مثبت نیست. به این دلیل که با توجه به نزدیکی بسیارِ زیاد آرا طرفین در نظرسنجی‌های اخیر، و با در نظر داشتن سیستم الکترال، و اختلاف آرا حدود یک درصدی در ایالت‌های هفت‌گانه‌ی تاثیرگذار در این انتخابات (پنسیلوانیا، آریزونا، جورجیا، میشیگان، نوادا، کارولینای شمالی و ویسکانسین) می‌توان در انتظار این نوع واکنش از جانب بخشی از شهروندان امریکا تحت تاثیر القائات ایدئولوژیک اردوگاه مخالفان ترامپ بود که با شرکت گسترده‌تر در انتخابات در آن هفت ایالت، باعث شکست ترامپ شوند. به دیگر بیان، اکثریت شهروندان امریکایی که خصوصاً در آن هفت ایالت، تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند، افرادی هستند که تنها با هدف شکست ترامپ، در انتخابات حاضر خواهند شد. و در شرایطی که بر اساس نتایج نظرسنجی‌ها، اختلاف آرا بسیار نزدیک است، آن نوع تصمیم شهروندان امریکایی در آن هفت ایالت، تاثیری بنیادین در نتیجه‌ی انتخابات آتی خواهد داشت.

بر این اساس، آن‌چه به عنوان پیروزی ترامپ در رقابت سیاسی پیش از برگزاری انتخابات مطرح کردیم، دارای این قابلیت نیز خواهد بود که به عنوان یکی از علل و عوامل شکست او در انتخابات آتی به کار گرفته شود.

اردوگاه حامیان ترامپ، بدون تردید وارد میدان حمایت از او شده‌اند، و همین نکته یکی از علل و عوامل مهم پیروزی ترامپ در رقابت‌های پیش از برگزاری انتخابات است، در حالی که در اردوگاه حامیان هریس، تردید در حمایت از او موج می‌زند. نتیجه‌ی نهایی انتخابات آتی ریاست‌جمهوری امریکا، بیش و پیش از هر چیز در گرو نوع واکنش اهل تردید در اردوگاه حزب دموکرات خواهد بود. چهار روز آینده نشان خواهد داد که آیا این جماعت بر تردید خود پیروز خواهند شد یا نه. در صورتی که آن پیروزی بر تردیدها در حمایت از هریس مشاهده نشود، پیروزِ انتخابات آتی بدون تردید ترامپ خواهد بود.


  • امریکاانتخاباتترامپهریس

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[503630],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

زنده باد اصلاحات

تیغ معتقَد بر رگِ معتقِد

در آفاتِ مردم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#