نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • چرا و چگونه «اپوزیسیون انقلابی» در این دوران، روحانیون و کمونیست‌ها را روسفید کرد؟

«کُشته شوید! اعتصاب کنید و بی‌کار شوید! تا صدای شما در جهان باشید»!
چرا و چگونه «اپوزیسیون انقلابی» در این دوران، روحانیون و کمونیست‌ها را روسفید کرد؟

  • اکتبر 4, 2022

اگر با حداکثر مسامحه، بتوان اجتماعِ خواستارِ انقلاب و براندازی نظام سیاسیِ مستقر در ایران را «اپوزیسیون» نامید، بدون اندکی تردید و تسامح، می‌توان این جماعت را غیرسیاسی‌ترین اپوزیسیون در حدود یک سده‌ی اخیر در ایران دانست.

البته پرواضح است که این جماعت، عبارت «غیرسیاسی» را آن‌جا و آن‌گاه که در متن و بطن یک اردوگاه انقلاب سیاسی قرار گرفته‌اند، به عنوان ترسیم سیمایی مذموم درباره خود نمی‌دانند؛ و این نیز آیتی دیگر از ابتلای ایشان به ویروس جهل مرکب است.

اما این غیرسیاسی بودن، به این معنا و بر این مبناست که جماعت، هنوز، حتی از ابتدائیاتِ الزامات و ضروریاتِ گذار از «اجتماع» به سوی «جامعه»، بی بهره‌اند. شجره‌ی طیبه‌ی زیستِ سیاسی، در جهان جدید، ریشه در خاک تأسیس و تشکیل و تجهیزِ احزاب و سازمان‌های دارای مختصات و   مشخصات نظری و عملیِ آشکار و عاری از غموض و ابهام دارد، که به عنوان پُل‌هایی میان شهروندان و حاکمیت، برقرار، و باعث تسهیل گذار از اجتماع (community) به جامعه (Society)  می‌شوند.

جماعتِ مخالفِ نظام سیاسیِ مستقر در ایران، که بر اساس ناکارآمدیِ این نظام طی ۴ دهه‌ی اخیر، افزایشِ عددیِ روز افزون داشته، هرچه از بهمن ۵۷ پیش‌تر آمد، به علل و دلایل فراوان، با عدم التفات به مبانی سیاست در جهان جدید، بیشتر به ورطه‌ی غیرسیاسی بودن فروغلتید، و مطلقاَ نتوانست نقش «تاریخی» و مهم خود در راستای گذار از «اجتماع» به «جامعه» را ایفا کند. بر این اساس است که اینک، پس از بیش از ۴۰ سال، اگرچه بر تعداد افراد این اردوگاه -به مثابه اپوزیسیون- افزوده شده، اما به جای آن‌که به همین نسبت، در این اردوگاه، شاهد کنش‌ها و واکنش‌های مبتنی بر زیست در ساحت «جامعه» باشیم، فقط و تنها فقط، از جانب ایشان، شاهد استحکام و استمرار کنش‌ها و واکنش‌های مربوط و معطوف به زیست در ساحت «اجتماع» هستیم.

یکی از مبانی تفاوت و تمایز میان این دو نوع زیست، از این قرار و بر این مدار است که در زیستِ سیاسیِ مبتنی بر «اجتماع»، افزایش تعداد نیروهای میدانی، همواره به عنوان شرط کافیِ مشروعیت و حقانیت و کارآمدیِ یک اردوگاه سیاسی مطرح می‌شود، در حالی که در زیستِ سیاسیِ مبتنی بر «جامعه»، افزایش این نیروها، در بهترین حالت، به مثابه یکی از شروطِ لازمِ مشروعیت و حقانیت و کارآمدیِ آن اردوگاه سیاسی در نظر گرفته می‌شود، در حالی که اصل و اساس در این ساحت، عبارت است از ترسیم مشخصات و مختصات یک نظام نظری مدون و منقح که مبتنی باشد بر فعالیت مستمر و نظام‌مندِ نهادگرای افراد؛ در دو وجه تئوریک و پراتیک، در راستای کسب، حفظ و بسط قدرت در عرصه‌ی سیاست.

بر این اساس، آن‌چه در این دوران به مثابه «اپوزیسیون» با مدعای براندازی، در برابر نظام سیاسی مستقر قرار گرفته، چیزی نیست جز اجتماعی گسسته و پریشان در عرصه‌ی نظر، با کنش‌ها و واکنش‌های گسسته‌تر و پریشان‌تر در عرصه‌ی عمل.

طرفه آن‌که، اکثر قریب به اتفاقِ این جماعت، بر نظام سیاسی و بر جامعه‌ی امریکا -در خلوت یا در جلوت- تسخر می‌زدند که به وادی انحطاطِ انتخاب رئیس‌جمهوری چون ترامپ رسیده، در حالی که حضرات نمی‌دانستند و نمی‌توانند بدانند که چرا و چگونه فرآیندِ به ریاست جمهوری رسیدن تاجری چون ترامپ، از قضا، اثبات قاطع و دقیقِ اعتبار و کارآمدیِ نظام سیاسی، و فعالیتِ «جامعه محور» و نظامند و نهادگرایِ اپوزیسیون در آن کشور بود.

جماعتِ اپوزیسیون انقلابی، در این دورانِ ایران، بیش از ۴۰ سال از امکان و زمان برخوردار بودند تا در عرصه‌ی سیاست، به تأسیس احزاب و سازمان‌هایی با موازین و معاییرِ مذکور بپردازند، و برای تثبیت و تجهیز و ترویج این احزاب و سازمان‌ها، هزینه‌های نظری و عملی و مالی بپردازند. در حالی که مطلقاً چنین نکردند، و همان‌گونه که بارها گفته و نوشته‌ام، در حالی خواستار نظام سیاسیِ مبتنی بر «دموکراسی و سکولاریسم» (کذا!) در ایران هستند، که در ۴۳ سالِ گذشته، حتی به تألیف یا ترجمه‌ی ۴ کتاب در این زمینه برای آگاهی مردم ایران از غایت مطلوبشان نپرداخته‌اند.

این جماعت، غیرسیاسی‌ترین افراد در عرصه‌ی سیاست هستند و سزاست اهل خبرت و عبرت تأملی داشته باشند بر تاریخِ نه چندان دور؛ که چرا و چگونه این کشور پس از بهمن ۵۷ به هاویه‌ی زوال افکنده شد، آن‌جا و آن‌گاه که اداره‌اش در عرصه‌ی سیاست، به انقلابیونی غیرسیاسی واگذار شد.

اپوزیسیون انقلابیِ این دورانِ ایران، فعالیت سیاسی را کاملاً قابل تقلیل به بازداشت و زندان و مهاجرت می‌داند، و اگر چنین است، چاره‌ای جز این ندارد که بسیاری از روحانیونِ ارشد نظام سیاسی جمهوری اسلامی و بسیاری از نیروهای «کمونیست» را نیز افرادی «سیاسی»، و اردوگاه ایشان را اپوزیسیونی سیاسی بداند؛ در حالی که ایشان نیز مطلقاً بهره‌ای از مشی سیاسیِ مبتنی بر زیست در «جامعه» نداشتند، و در بهترین حالت، اجتماعی از گسسته‌خِردانِ تروریست و غوغایی، در میدانِ لجاجت و مخالفتِ ایدئولوژیک با نظام سیاسی وقت بودند و بس.

اما و هزار اما! بر اساس موازیین و معاییرِ اپوزیسیون انقلابیِ این دورانِ ایران، همان اجتماع روحانیون و کمونیست‌ها، از هماهنگیِ روانی و اخلاقی و رفتاریِ بسیار بیشتری نسبت به ایشان برخوردار بودند. چرا که، ایشان، اگرچه گام در وادیِ هلاکِ خود و ایران نهاده بودند، اما در عرصه‌ی عمل، خود، پیش‌تاز و سلسله‌دارِ مبارزه‌ی انقلابی در میدان بودند؛ نه این‌که با در دست داشتنِ تلفن در بستر، و یا تحت حفاظتِ پلیس اروپا و امریکا، نوجوانان ساکن ایران را ترغیب و تحریک به حضور در خیابان‌، و مواجهه‌ی قهرآمیز و رادیکال با نیروهای نظامیِ تا بن‌دندان مسلح کنند.

از این منظر، اپوزیسیون اتقلابی این دورانِ ایران، از منظر روانی و اخلاقی و رفتاری، روحانیون و کمونیست‌های دهه ۵۰ در ایران را تا اطلاع ثانوی، در تاریخ سیاست، روسفید کرده است.

انسان آزموده‌ی ملتزم به عقلانیت، در دام این‌گونه دغا و دغل پیشگی‌های این جماعت گرفتار نمی‌شود که می‌گویند «ما اینجاایم تا فریاد مبارزان در ایران را بهتر به گوش جهان برسانیم»! گویی حضرات علاوه بر میزان فهم و آگاهی و سواد در عرصه‌ی سیاست، در سایر زمینه‌ها نیز به زیستِ مبتنی بر فهم و آگاهی و سوادِ انسان بدوی لبیک گفته‌اند. اگر چنان است، آیا تمامی مبارزان سیاسی در زمانه‌ی اکنون، نمی‌توانند از معرکه‌ی تهکله بگریزند و بگویند «رفتیم تا صدای دیگر مبارزان را به جهانیان برسانیم»! و آیا این‌گونه شیّادی و طرّاری‌ها را انسانی که در «عصر ارتباطات»، و در دورانِ عدم انطباق مرزهای جغرافیایی بر مرزهای فرهنگی و اطلاعاتی می‌زید، می‌تواند جز بر اثر آلودگی به انواع جهل، بپذیرد؟

اما آیتی دیگر در اثبات غیرسیاسی بودن جماعت؛ این‌که، گویی نمی‌دانند، حضور چهره‌های سرشناس این اردوگاه در ایران، برای پیوستن به معترضان خیابانی، از قضا، نظام سیاسی حاکم را در مواجهه با امواج این اعتراضات به تنگنایی بسیار عمیق‌تر می‌کشاند. می‌دانم که می‌گویند «اگر بیاییم، توسط حکومت کُشته می‌شویم»، و پاسخ هر انسان عقلانی و اخلاقی این است که اگر خود از مرگ توسط حکومت می‌هراسید، غلط می‌کنید نوجوانان و جوانان این کشور را به کُشته شدن توسط این حکومت ترغیب و تحریک می‌کنید. و اگر می‌گویند «حکومت نمی‌تواند تعداد فراوان معترضان را بکُشد، اما ما را می‌تواند بکُشد»، پاسخم این است که چگونه همین تعداد فراوان را از اروپا و امریکا می توانید به خیابان بکشانید، اما از درون ایران نمی‌توانید؟! و یا این‌که، این تعداد فراوان به فرمان و فتوای شما از آن‌سوی جهان به خیابان می‌آیند، اما پس از دستگیری شما، در حمایت از شما به خیابان نمی‌آیند؟!

بروید و در میدان مبارزه‌ی انقلابی، سازگاری روانی و رفتاری را که شرط زیست عقلانی و اخلاقی است، از روحانیون و کمونیست‌های دهه‌ی ۵۰ در ایران بیاموزید. و البته کسانی چون نگارنده‌ی این سطور که به بانگ بلند، بارها آن مبارزان انقلابی در دهه‌ی ۵۰ را اردوگاه جهل و جنون خوانده، چگونه می‌تواند قدم و قلمی در حمایت از شما گذارد که در عقلانیت و اخلاق، نیازمند آموزش از جانبِ آن جماعت جاهلین و مجانین هستید.

به دیگر بیان، اگرچه اردوگاه انقلابیون در دهه‌ی ۵۰ و در این دورانِ ایران، بر اساس مشی مبتنی بر جهل و جنون، قومِ واحد هستند، اما و هزار اما! اردوگاه نخست، متشکل از جاهلین و مجانین سازگار با خویشتن بود، در حالی که اردوگاه دوم، چیزی نیست جز اجتماع جاهلین و مجانینِ دارای انواع ناسازگاری‌ها با خود.

و یکی از دبگر مصادیق شوخی‌های روزگار، این‌که، صاحب این قلم بر اساس استدلال و استناد بر این باور است که راه درستِ اصلاح امور کشور و انجام و ایجاد تغییرات بنیادین در این نظام سیاسیِ فاسد، از وادیِ این نوع اعتراضات خیابانی نمی‌گذرد، و بر اساس این باور، خود نیز گام -بر اساس مشی اپوزیسیون انقلابی- در وادی اعتراضات خیابانی نمی‌گذارد، و دیگری و دیگران را نیز ترغیب و تحریک به این نوع اعتراضات نمی‌کند. اما همین من، از جانب اپوزیسیون انقلابیِ خارج نشین، و کارمندان رسمیِ دولتی در ایران، با این حمله و هجمه مواجه می‌شود که «امثال شما ترسو و ریاکار هستید»! سزاست که در پیشگاه این «مبارزان راستین»، اقرار به خطا، و طلب مغفرت کنم از این‌که تاکنون بر این گمان بودم که، آن‌که دیگری و دیگران را ترغیب و تحریک به کشته شدن می‌کند، و خود -با سست‌ترین مغالطلات- وارد همان معرکه‌ی مرگبار نمی‌شود را باید ترسو و ریاکار نامید!

 


  • اپوزیسیوناعتراضات خیابانیانقلابمهسا امینی

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[502452],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

سیب آدم و سیب نیوتن

هـیـزم ِ مـَردُم

بازگشت به تهران از  مسیر قاهره

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#