نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • چرا ترامپ رئیس جمهور «ما» بود؟

چرا ترامپ رئیس جمهور «ما» بود؟

  • مارس 30, 2021
 

ذهن و ضمیر اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایران، و به تبع آن، متولیان امور در عرصه سیاسی، در حالی تا مغز استخوان آغشته به ویروسِ”اصالت سیاست” است که البته در یکی از مصادیق ِ طنزِ روزگار؛ هیچ فهم و درک و دریافتِ قابل اعتبار و اعتنایی درباره مفهوم و مبنای “سیاست”، در این وادی یافت نمی شود.

در یکی از مصادیق همین مسئله، رئیس جمهور ایران در آخرین روز دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ چنین گفت: « آن آدمی [ترامپ] که قبلاً روی کار بود و امروز تمام می شود و پرونده سیاهش بسته می شود، سیاست بلد نبود، برج ساز بود و چیز دیگه ای سرش نمی شد».

عزم نگارنده این سطور این بود که به بهانه پایان یافتن دوران ریاست جمهوری ترامپ، در مقاله ای مبسوط، نشان دهم که دونالد ترامپ دقیق ترین و بهترین نماد و نمونه ی یک سیاست ورز و سیاست گر و سیاست گزار (نه سیاست گذار) در جایگاه ریاست جمهوری در جهان جدید بود. اما به عللی که در فضای سیاسی ایران کنونی بر اثر تحریم ها و پس از ترور سردار سلیمانی، حاکم شد، مقاله ی مذکور را غلاف می کنم و در ادامه می کوشم تا به طرح چند نکته درباره مدعای اخیر حسن روحانی بپردازم.

 ۱

در آخرین روزهای دوران ریاست جمهوری ترامپ، وقتی تصاویر حمله جمعی از هواداران رئیس جمهور امریکا به ساختمان کنگره در رسانه های جهان منتشر شد، یکی از روحانیون حامی نظام جمهوری اسلامی ایران، ضمن بازنشر آن تصاویر در حساب کاربری خود در توئیتر، اعلام کرد «امروز عکس‌های زیبایی در واشنگتن گرفته شده، همه رو ذخیره کنید، تا سالهای سال قراره باهاشون خاطره بازی کنیم». تأکید این روحانی بر ماندگاری تصاویر حمله هواداران ترامپ به کنگره امریکا به این معنی بود که این تصاویر در تاریخ ثبت خواهد شد و “ما” سالها از این امکان برخودار خواهیم بود که با رجوع و استناد به آنها، به برجسته سازی نقاط ضعف امریکا بپردازیم. اما نکته قابل توجه در این میان، از این قرار و بر این مدار بود که حمله هواداران ترامپ به کنگره، هم زمان بود با نخستین سالگرد حمله موشکی پدافند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای مسافربری اوکراین.

در همین راستا، هم زمان با ذخیره و بازنشر کردن تصاویر حمله هواداران ترامپ به کنگره، از جانب روحانیِ مذکور، بسیاری از ایرانیان در فضای مجازی مشغول بازنشر تصاویر قربانیان حمله موشکی سپاه به هواپیمای اوکراینی بودند. به باور گروه اخیر، بازنشر این تصاویر نه از باب “خاطره بازی”، بلکه از بابِ تکیه و تاکید بر فاجعه ای هولناک، باعث می شد تا بررسی علل و دلایل آن فاجعه از کانون توجه ایرانیان و جهانیان دور نماند.

تا پیش از وقوع فاجعه ی شلیک موشک سپاه به هواپیمای اوکراینی، حداقل طی ۲۲ سال، در مسئله ی رابطه میان ایران و امریکا، همواره فاجعه ی حمله موشکی ناو امریکایی “وینسنس” به هواپیمای مسافربری ایران در کانون توجه قرار داشت، اما انهدام هواپیمای مسافربری اوکراین با موشک سپاه پاسداران، بدون تردید فاجعه ی حمله امریکا به هواپیمای ایرانی را در سایه ی مواجهات و برداشتهای دیگری قرار داد.

پرواضح است که تا اینجا، هرگز مبنای نظرات ما چنین نیست که آن دو فاجعه ی هولناک، هم طراز و یکسان هستند، هرگز! بلکه مبنای نظرات ما ناظر به عواقب و توابعِ “سیاسی” این دو فاجعه در سطح عمومی است. بر این اساس، می توان از متن و بطن یک موضع ایدئولوژیک، حتی بر سبیل ابهام و ایهام و اشاره نیز انتقادی متوجه سپاه پاسداران در فاجعه حمله به هواپیمای مسافربری اوکراین، مطرح نکرد، اما در عین حال، در همان روز، به بازنشر تصاویر حمله هواداران ترامپ به کنگره پرداخت با این شدت از شعف و شادمانی که « تا سالهای سال قراره باهاشون خاطره بازی کنیم». و در سوی دیگر ماجرا، باز هم در همان روزها، سپاه پاسداران با انتشار بیانیه ای به صورت رسمی اعلام کرد که مسئول اصلی فاجعه ی انهدام هواپیمای اوکراین، امریکا است.

  ۲

چندی پیش در مناظره ای میان دو “فعال سیاسی” از اردوگاه اصلاح طلبان دوم خردادی، طرفین بر این نکته تأکید داشتند که «در سطح جامعه بسیاری از مردم به حسن روحانی فحش می دهند و او را نفرین می کنند». این مدعا پیش از طرح از جانب مصطفی تاجزاده و احمد زیدآبادی، آشکارا از جانب چند نماینده در مجلس شورای اسلامی نیز مطرح شده بود.

اما حسن روحانی در واکنش به اینگونه مسائل به وضوح اعلام کرد «مردم برای کمبود و مشکلات، اگر می‌خواهند لعن و نفرین کنند، این لعن و نفرین آدرسش کاخ سفید در واشنگتن است، کسی به مردم آدرس اشتباه ندهد».

در اینجا، مشخص نیست که آیا مردم ایران برای حل مسائل و رفع مشکلاتشان در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، به دونالد ترامپ رأی داده بودند یا به حسن روحانی؟!

اگر ماجرا از این قرار و بر این مدار است که شخص در عرصه ی سیاسی با ارائه وعده ها و شعارهایی، خود را شایسته ی دریافت آراء عمومی بداند، اما پس از کسب آن آراء، علت العلل تمامی مسائل و مشکلات مردم را سیاست های رئیس جمهور کشور دیگری بداند، در این شرایط ، مردم چرا باید مسئول کشور و رئیس جمهورِ خود را آن شخصِ نخست بدانند؟!

به دیگر بیان؛ سپاه پاسداران و حسن روحانی، به آشکارترین شکل ممکن طی سالیان اخیر اعلام کرده اند که رئیس جمهوری ایران، دونالد ترامپ است.

این نکته را سزا و روا نیست که عده ای از سرِ کنایه و مطایبه و از باب ِ”تعرف الاشیاء باضدادها” مورد ارزیابی و توجه قرار دهند، بلکه این، یکی از آشکارترین توابع و توالیِ سیاست ورزیِ متولیان امور در عرصه سیاسی ایران است که ایشان سزاست به تمامی جوانب آنها پایبند باشند.

  ۳

دونالد ترامپ در شرایطی از جانب شهروندان امریکایی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد که مجموعه ای از سیاست گذاری ها و سیاست گزاری های خُرد و کلان در امریکا، خصوصاً پس از پایان دوران ریاست جمهوری بوشِ پسر، دولت امریکا را در شرایطی قرار داده بود که با عطف عنان به سمت و سوی مناسبات کلان بین المللی، خود را در حداکثر فاصله قرار داده بود از توجه و تمرکز بر مسائل داخلی امریکا، خصوصاً مسائل و مشکلات اقتصادی. این شرایط در حالی رقم می خورد که دامنه ی ایدئولوژی های موجود در محدوده ی نگرش های مبتنی بر ترجیح “یکپارچه نگری جهانی” بر “ملی گرایی”، در حال گسترش و افزایش بود.

آن چه بسیارانی را در دام این سطح نگری افکند که برآمدن ترامپ را به عنوان محصول و معلولِ تشدید و بسط “ناسیونالیسم” مورد ارزیابی قرار دهند، از این جهت و بر این نمط بود که این گروه از درک و فهم و دریافت مناسبات حاکم بر امریکای پس از بوش ِ پسر و به تبع آن سیاست های بین المللی دولت اوباما، در نسبت و تناسب با تاثیرگذاری بر مناسبات داخلی امریکا، غافل بودند.

دوران ریاست جمهوری اوباما، علاوه بر ماجراهای مربوط به “جنبش وال استریت” در سطح مناسبات داخلی، به پرسش فربه تری نیز در همین سطح آغشته بود؛ «Why We Fight».

به دیگر بیان؛ جامعه امریکا از درافتادن به شرایطی که باعث به قدرت رسیدن رئیس جمهوری شود که علت العلل تمامی مسائل و مشکلات داخلی کشور را رئیس جمهور کشور دیگری بداند، به شدت گریزان شده بود و از همین منظر به دونالد ترامپ، آری گفت.

اما نکته اساسی در این وادی، از این قرار و بر این مدار بود که در عرصه سیاسی امریکا، وعده های انتخاباتی ترامپ به نوعی بود که انجام آنها کاملاً در گروِ سیاست های دولتِ جدید قرار می گرفت، اما در عرصه سیاسی ایران، وعده های انتخاباتی حسن روحانی، از صدر تا ذیل، معطوف و موقوف و در گروِ سیاست های دیگری و دیگران بود؛ از درون تا خارج از کشور.

در همین زمینه، به یاد آورید فرجامِ برجام را.

وعده ترامپ از ابتدا، خروج از برجام بود، در حالی که وعده روحانی در سال ۹۶ آشکارا چنین بود « به ملت ایران اعلام می کنم در ۴ سال بعد غیر از تحریم های هسته ای، بقیه تحریم های ملت ایران را به خوبی و به قدرت بردارم».

حسن روحانی به این وعده انتخاباتی خود نیز عمل نکرد و در مواجهه ی او با دونالد ترامپ، به تعبیر حافظ، حکایت از این قرار شد که ؛ “وعده تو کردی و او به جا آورد”. در اینجا، از یک سو با فرآورده ی نوعی رویکرد به “سیاست” مواجه بودیم که در هنگامه ی تبلیغات “انتخابات”، از این امکان برخوردار بود که وعده هایی از نوع و لون “طرح نو درانداختن و شکافتن سقف فلک” مطرح کند، اما پس از جلوس بر مسندِ قدرت در عرصه سیاسی، علت العلل تمامی عدم درانداختن ها و شکافتن ها را رئیس جمهور کشوری دیگر بداند. اما در سوی دیگر ماجرا، فرآورده ی سیاست ورزی های غالب در عرصه ی سیاسی امریکا، نمی توانست باعث به قدرت رسیدن رئیس جمهوری با مشی سیاسی حسین روحانی شود.

به دیگر بیان؛ معنا و مبنای “سیاست” در امریکا، در دهه دوم از سده ی بیست و یکم، بیش و پیش از آن که تخته بندِ آرمانگرایی های بی روش و شعارهای اثبات ناپذیر و ابطال ناپذیرِ ایدئولوژیک باشد، مبتنی بود بر “مهندسی سیاسی” به عنوان یک فن، نه یک علم یا فلسفه یا هنر یا …

از این جهت و بر این نمط بود که “برج سازی” چون ترامپ، دقیق ترین و بهترین نماد و نمونه ی سیاست ورزی و سیاست گری و سیاست گزاری در زمانه ی اکنون بود.

و در سوی دیگر ماجرا، روحانی ِ فعال در عرصه ی سیاسی، چون حجت الاسلام شیخ حسن روحانی، در بهترین حالت، نماد و نمونه ی سیاست گذاری های نهادهایی چون شورای نگهبان با مکانیزم نظارت استصوابی بود. و بر این اساس، پرواضح است که حسن روحانی با عدم فهم و درک و دریافت مبانی این تفاوت، از یک سو ترامپ را مسئول تمامی مسائل و مشکلات ایران می داند و از دیگر سو، او را با اینگونه عبارات مورد تحقیر و تخفیف قرار می دهد که « سیاست بلد نبود، برج ساز بود و چیز دیگه ای سرش نمی شد».

و در این میان، البته می گذریم از پرسش هایی از این نوع و لون که چگونه است که طی ۴ سال، حیات و ممات ایران و ایرانیان را در گروِ مشی سیاسی یک “برج سازِ جاهل در سیاست” قرار دادید و در برابر همین”برج سازِ جاهل در سیاست” که از حدود ۲ سال پیش از خروج از برجام، این وعده را بارها مطرح کرده بود، نتوانستید با سیاست ورزی، مانعی ایجاد کنید.

پاسخِ اشنایان با “سیاست”، از جمله حسن روحانی، به اینگونه پرسشها کاملاً مشخص است. ایشان علت العلل خروج امریکا از برجام و تحمیل آن مایه از خسارت و هزینه به ایران و ایرانیان را نیز “سیاست بلد نبودنِ” ترامپ می دانند و بس. به عبارتی دیگر؛ امثال روحانی و ظریف به عنوان خبرگان و عالمان در عالَمِ سیاست، اقدام به عقد قراردادی کرده اند که حتی یک “برج ساز جاهل در سیاست” نیز بدون تحمل هزینه ای برای کشور و ملت خود و البته با تحمیل هزینه های فراوان به کشور و ملتِ مقابل، قادر به فسخ یک جانبه ی آن قرار داد بوده است.

و علت العلل تمامی این شوخی ها با حقیقت و واقعیت، چیزی جز این نیست که ما، ترامپ و دیگران، “چیزی از سیاست سرمان نمی شود”، حتی در این حد که نمی دانیم به عنوان “شهروندان ایران” پیش از انتخاب رئیس جمهور خودمان، باید در دیگر کشورها به انتخاب رئیس جمهوری بپردازیم که “برج سازِ جاهل در سیاست” نباشد!


  • امریکاانتخاباتترامپ

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501344],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

جنگ سیاسی و سیاست ِ جنگی

نظمِ پریشان

در ستایش دبی

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#