نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • چرا این خرگوش در کلاه نمی ماند؟

چرا این خرگوش در کلاه نمی ماند؟

  • مارس 30, 2021
 

« من اخیراً یک کتابی را مطالعه کردم که یک آمریکایی این کتاب را نوشته؛ در واقع جمع کرده این کتاب را، چون افراد گوناگون در نگارش این کتاب دست دارند. این کتاب درباره‌ی تسلّط سازمان جاسوسی سیا(۹) بر مطبوعات و مجلّات عمده‌ی دنیا است؛ اصلاً این کتاب درباره‌ی این است. شرح میدهد که چگونه سازمان سیا در مقالات، در تحلیل‌ها، در نوشته‌ها و در گفته‌های نویسندگان معروف و بعضاً مجلّات معتبر دخالت کردند و تفسیر خودشان را به جای تفسیر واقعی به افکار عمومی القا کردند و آنها را کنترل کردند؛ نه فقط در مطبوعات آمریکا بلکه در سایر کشورها، در اروپا؛ یک مجلّه‌ی معروف فرانسوی را اسم می‌آورد و میگوید در آنجا این کارها را کردند، این‌ جور گفتند، این‌ جور نوشتند؛ یعنی این کار الان در دنیا رایج است و وجود دارد. در واقع سازمان سیا با این کار تحلیل انحرافی خود و تفسیر غلط خود  از مسائل و حوادث را به افکار عمومی منتقل میکند و افکار عمومی را گمراه میکند و این خطری است که همیشه وجود دارد».

این بخشی از سخنان اخیر رهبر انقلاب اسلامی ایران است. ایشان در ادامه همین سخنرانی است که اینگونه فرمان ممنوعیت ورود واکسن های امریکایی و انگلیسی و فرانسوی را به ایران اعلام می کند « ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است. این را من به مسئولین هم گفته‌ام، الان هم به طور عمومی میگویم. اگر آمریکایی‌ها توانسته بودند واکسن تولید کنند، این افتضاح کرونایی در کشور خودشان پیش نمی‌آمد. چند روز پیش در ظرف ۲۴ ساعت، اینها چهار هزار نفر تلفات داشتند. اینها اگر بلدند واکسن درست کنند، اگر کارخانه‌ی فایزرشان میتواند واکسن درست کند، چرا میخواهند به ما بدهند؟ خب خودشان مصرف کنند که این قدر مرده و کشته‌‌ی زیاد نداشته باشند. انگلیس هم همین جور. بنابر‌این، به اینها اعتماد نیست؛ من واقعاً اعتماد هم ندارم، نمیدانم، گاهی اوقات هست که اینها میخواهند واکسن را روی ملّتهای دیگر امتحان کنند، ببینند اثر میکند یا نمیکند. بنابر‌این، از آمریکا و از انگلیس [واکسن تهیّه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوش‌بین نیستم، علّتش هم این است که سابقه‌ی آن خونهای آلوده را اینها دارند».

لب لباب نظرات رهبری در این سخنرانی از این قرار و بر این مدار است که “غربی ها” به زعامت امریکا، از یک سو در پی سلطه و سیطره بر ذهن و ضمیر مردم جهان هستند و از دیگر سو، عزم آن دارند تا همین سلطه و سیطره را به نوع و لونی دیگر بر جسم و جان دیگر مردم جهان از جمله مردم ایران نیز اِعمال و اجرا کنند.

در این وجیزه به خاستگاه های نظری و معرفتی این نوع دیدگاه رهبر انقلاب نمی پردازم، اما بر آنم تا در ادامه با ذکر چند نمونه که همه در هفته اخیر به وقوع پیوست، نشان دهم که چرا و چگونه است که امکان طرح آنگونه مدعیات از جانب رهبر انقلاب به صورت خاص در فضای سیاسی و به صورت عام در جامعه ایران، وجود دارد.

به این ۵ خبر که همه، طی یک هفته اخیر در درون ایران و از جانب خبرگزاری های رسمی حکومتی منتشر شده است توجه کنید:

۱: فرمانده سابق سپاه پاسداران و مسئول کنونی قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیه الله: « در هیچ کجای جهان دموکراسی همچون دموکراسی موجود در ایران وجود ندارد».

۲: رئیس مجلس شورای اسلامی: « اکنون ۸۰ درصد اقتصاد کشور در اختیار دولت قرار دارد».

۳: فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء سپاه پاسداران: « با امضای دو قرارداد توسعه میدان نفتی اهواز و میدان رشادت در خلیج فارس، حضور خود در عرصه بالادستی را گسترش می‌دهیم».

۴: معاون اول رئیس جمهور: « درآمد نفتی ما از ۵۰ میلیارد به ۵ تا ۶ میلیارد دلار رسیده است».

۵: رئیس جمهور: « در پایان سال ۹۹ شاهد یک حرکت و ثبات در اقتصاد کشور هستیم و مردم افق روشن‌تری را در پیش چشم خود می بینند… همه علائم به ما می‌گوید اقتصاد با نفت و اقتصاد بی نفت مثبت خواهد بود… جهش و رونق تولید چیزی است که در جامعه وجود دارد… در صنعت ساختمان امروز شاهد یک حرکت مناسب در ساختمان‌های مناطق شهری با رشد ۴.۲ درصد هستیم… در تجارت کشور هم شاهد رشد و حتی در ماه های اخیر شاهد رشد در صادرات هستیم».

تصور اینکه این ۵ مورد در فاصله ی زمانی یک هفته و در فاصله ی مکانی یک کشور مطرح شود بدون تردید در مرزهای غیرممکن قرار دارد، اما اگر علاوه بر تمامی این موارد در همین فاصله زمانی و مکانی این مورد را نیز در نظر بگیریم که همین کشور با در اختیار داشتن یکی از برترین منابع نفت و گاز در جهان، در خاموشی های گسترده در عرصه ی برق فرو رفته، آن مرزهای غیرممکن، عمق و گسترش بیشتری خواهد یافت.

اما چرا امکان اینگونه اجتماع و ارتفاع نقیضین در نظام سیاسی کنونی ایران وجود دارد؟

پاسخ عمیق و دقیق به این پرسش مجالی مبسوط و مستقل می طلبد و بدون تردید در آن مجال باید علل و دلایل متعدد و متنوعی را مورد بررسی قرار داد، اما در مجالِ این مقال، تنها بر یک نکته ی دارای غایت اهمیت تمرکز خواهم داشت.

نظام سیاسی حاکم بر ایران، طی دهه های اخیر، ارتباط منطقی خود با واقعیات ملموس و مشهود را از دست داده است، اما یکی از مهم ترین عللی که نظامی سیاسی می تواند با این قطع ارتباط، همچنان ارتباط خود را با استمرار ِحاکمیت حفظ کند، عبارت از این است که روح غالب بر جامعه نیز ارتباطی منطقی با همان واقعیات ملموس و مشهود نداشته باشند. به دیگر بیان؛ نظام سیاسی کنونی، در ابتدا اقدام به قطع این ارتباط از جانب روح غالب بر جامعه کرده است و پس از آن، در راستای سلطه و سیطره ی ایدئولوژی مبنایی و مرکزی خود، به پیش رفته است.

طی حدود ۴ دهه اخیر نبض نظام آموزشی از دورانِ مهدکودک تا آموزش عالی، نبض نظام رسانه ای و نبض نظام تولیدات فرهنگی، کاملاً در اختیار هسته ی مرکزی حاکمیت قرار داشته است. شوخی های سطحی و سخیفی از جنس و سنخ اینکه “در این ۴ دهه در این عرصه ها سیاستهای حاکم و تولیدات آنها یکسان نبوده”، البته که راهی به متن و بطن مسئله ی مورد اشاره از جانب ما در اینجا ندارد. در این شرایط است که فرآیندی که در این دوران در این عرصه ها حاکمیت مطلق یافته، فرآورده هایی به عنوان روح غالب بر جامعه کنونی ایران داشته که تا حداکثر ممکن ارتباط منطقی خود را با واقعیات ملموس و مشهود از دست داده اند.

اگر همین ۵ خبر مذکور در هفته گذشته را در برابر عالِم و عامی در این جامعه قرار دهید و از ایشان بخواهید که ارتباط منطقی میان آنها را کشف و بررسی و تحلیل کنند، در بهترین حالت پاسخی جز این نخواهید شنید که “این حرف ها را نباید جدی گرفت”! اما چرا چنین پاسخی مطرح می شود؟ به این دلیل که؛ روح غالب بر این جامعه حتی آنجا و آنگاه که – بر اساس مدعای خود – در برابر دروغ و حرف های بی اساس قرار می گیرد نیز، از درک مبانی منطقی ارتباط آن دروغ ها و حرف های بی اساس با واقعیات ملموس و مشهود، عاجز و ناتوان است و بنابراین، تنها پاسخ او چیزی نخواهد بود جز پاک کردن پرسش.

اما آن “واقعیات های ملموس و مشهود” طی ۴ دهه اخیر، در فرآیندی دقیقاً و عمیقاً مارکسیستی، از جانب متولیان نظام جمهوری اسلامی ایران اینگونه خدشه دار و بی اعتبار شده اند که “تمامی آنچه که نظام سرمایه داری به ذهن و جسم ما انتقال می دهد چیزی جز واقعیت کاذب نیست”. اما پرسش این است که اگر چنین است، پس کجا و چگونه باید به لمس و مشاهده ی واقعیاتِ غیرکاذب پرداخت؟

پاسخ متولیان نظام سیاسی حاکم، طی ۴ دهه اخیر به این پرسش، چیزی جز لزوم اعتقاد و التزام مردم به فرآیند “کشف واقعیات” توسط نهادها و نیروهای رسمی نبوده است. این نهادها و نیروها از بهمن ۵۷ تا بهمن ۹۹ متولی رسمی طراحی و سازماندهی باورها و احساسات و خواسته های مردم بوده و هستند؛ در راستای تولیدِ واقعیاتِ غیر کاذب. این فرآیند به گونه ای طراحی و عملیاتی شده است که تنها در یک هفته، فرآورده هایی چون آن ۵ خبر داشته باشد. به گونه ای که؛ از یک سو فرمانده سپاه پاسداران آشکارا اعلام کند «دموکراسی ما در جهان نظیر ندارد»، و در عین حال رئیس مجلس شورای اسلامی اعلام کند «۸۰ درصد اقتصاد کشور در اختیار دولت است» و در عین حال فرمانده قرارگاه اقتصادی سپاه اعلام کند که «دو حوزه نفتی جدید را در اختیار گرفته ایم» و در حین حال معاون اول رئیس جمهور اعلام کند که «درآمد نفتی ما از ۵۰ میلیارد دلار به ۵ میلیارد دلار رسیده» و در عین حال رئیس جمهور ایران در همان هفته اعلام کند «تمامی آمارها نشان می دهد که اقتصادی مثبت و در حال رشد داریم».

تمامی این درختها را در جوار یکدیگر تنها در خاکی می توان قرار داد که پیش از آن ریشه های ارتباطش با واقعیات ملموس و مشهود خشکیده و قطع شده باشد. و البته، در سوی دیگر ماجرا، عده ای که خود را مخالفان سیاسی نظام سیاسی مستقر می دانند نیز در پی آن هستند تا با خدشه وارد کردن به اینگونه واقعیاتِ مورد تأیید و ترویج متولیان رسمی حکومت، واقعیاتی به واقع غیرکاذب را به مردم ایران ارائه کنند. و در این طیف نیز در بهترین حالت با فرآیندی مواجه بوده و هستیم که فرآورده هایی جز امثال روح الله زم و صدای امریکا و شبکه های سیاسی و علمی (!) لس آنجلسی و مستقر در خانه های تیمی “رفقا” در روستاهای کشورهای اروپایی نداشته و ندارد.

در شرایطِ سلطه و سیطره ی این نوع فرهنگ بر جامعه است که واقعیات ملموس و مشهود در ظل و ذیل فرآورده های مذکور در هفته گذشته، به اینجا می رسد که اعتراضات انتخاباتی سال ۸۸ در ایران نشانه ی قوت و صلابت دموکراسی در ایران ارزیابی می شود و اعتراضات انتخاباتی اخیر در امریکا اینگونه فهم و درک و دریافت می شود؛ حمله دموکراسی امریکایی به مردم امریکا!

در اینجا با فرآورده های فرآیندی مواجه ایم که طی ۴ دهه اخیر از جانب نظام سیاسی حاکم به نوعی و از جانب مخالفان این نظام به نوعی دیگر، مفهوم “دموکراسی” را بدل به عبارتی ایدئولوژیک کرده اند که ریشه های آن با واقعیات ملموس و مشهود خشکیده و قطع شده است. و بر همین نهج است که از آیت الله جنتی تا سیدمحمد خاتمی تا محمود احمدی نژاد تا مریم رجوی تا رضا پهلوی تا ماتَرک چپ ایرانی، همگی خود را خواستار و حامی “دموکراسی” می نامند و می دانند، و اگر از همه بخواهید تا مراد خود از این “دموکراسی” را مطرح کنند، خواهند گفت «حاکمیت آنچه اکثریت مردم می خواهند»! و البته فرجام محتوم همین نوع ارتباط با واقعیات ملموس و مشهود، امروز در ایران حاکم است و سبب می شود تا در همین هفته گذشته از یک سو رئیس مجلس از سلطه ی ۸۰ درصدی دولت بر اقتصاد سخن بگوید و از دیگر سو، فرمانده قرارگاه اقتصادی سپاه سیطره ی این نهاد نظامی بر میدان های نفتی را به رخ بکشد و در عین حال فرمانده سپاه پاسداران نیز دموکراسی ایران را بی نظیر بنامد و بداند. و در این میان، شما هستید و خاکستر بر باد رفته ی رابطه ی اقتصاد و سیاست در “دموکراسی”.

ریشه های خشکیده و قطع شده ی ارتباط با واقعیات ملموس و مشهود، فرهنگ حاکم بر جامعه ایران را به پرتگاهی کشانده که در مواجهه با فتوا و فرمان رهبر انقلاب درباره ممنوعیت ورود واکسن های غربی به ایران، در تنگنای این دوگانه ی ایدئولوژیک قرار می گیرد که از یک سو، شاهد واکنش هایی چون پویش پرستاران در قالب “سپاس از رهبرم” و جعلیات رسانه های ایدئولوژیک در “افشای پشت پرده شرکت فایزر” باشیم و از دیگر سو، شاهد انتقاد به مقامات ارشد نظام سیاسی حاکم از این موضع که “خودشان واکسن امریکایی می زنند اما نمی خواهند مردم واکسن خوب بزنند”.

در حالی که اگر آن ریشه ها، خشکیده و قطع نشده بود، مواجهه با فرمان و فتوای رهبر انقلاب از این جهت و بر این نمط برجسته می شد که ضمن تأکید بر این بخش از سخنان ایشان درباره پیشرفت های فراوان علمی در درون کشور در زمینه آشنایی با کووید۱۹ و تولید واکسن، از ایشان خواسته می شد که به وسیله ی همین پیشرفت های علمی، عدم اعتماد خود به واکسن های غربی را با بررسی و آنالیز آن واکسن ها به صورت کاملاً علمی و مستند به متخصصان و عموم مردم ایران اثبات و ارائه کنند.

این نمونه ای است از عدم قطع ارتباط حکومت و جامعه با واقعیات ملموس و مشهود. در غیر این صورت، ورای مسائل و مباحثی که در مرزهای بعیدی از لمس و مشاهده ی واقعیات قرار دارند (مانند مدعیات دینی و مذهبی)، حاکمیت و جامعه، گزیر و گریزی از توسل و تمسک به جعل شعارهای ایدئولوژیک در جایگاه واقعیات ملموس و مشهود نخواهند داشت. و این سرشت و سرنوشت نظام سیاسی و جامعه کنونی ایران است؛ عدم اعتماد حکومت به رقبا، و عدم اعتماد جامعه به حکومت. در حالی که در مسائل و مواردی چون واکسن کرونا، مناسبات حاکم در بستری از واقعیات ملموس و مشهود قرار دارد که هیچ نیازی به اینگونه اعتمادها نیست.

اما اگر بر اساس فرآیندِ تولید واقعیات غیرکاذب با مشخصات و مختصاتی که ذکر شد، باز هم با پشت پا زدن آشکار به واقعیات ملموس و مشهود، در پی تئوری های ایدئولوژیکِ “عدم اعتماد” باشیم و منتقدان خود را عده ای “جاهل و عاملِ بیگانه” بنامیم و بدانیم، پاسخ این است که این”عدم اعتماد”، فقط و تنها فقط در موارد و مسائل ِخارج از مرزهای واقعیات ملموس و مشهود تا حدودی قابل اعتبار است، در غیر این صورت، اگر مرزهای این نوع “عدم اعتماد ایدئولوژیک” به درون مرزهای واقعیات ملموس و مشهود نیز کشیده شود، آنجا و آنگاه این ما هستیم که عزم سلطه و سیطره بر سرزمین ذهن و جسم و جان دیگران داریم.

و در نهایت، این که؛ وقتی مدعیاتی منطبق بر واقعیات ملموس و مشهود نداشته باشیم، هرچه در توان داریم برای قطع ارتباط دیگری و دیگران با واقعیات ملموس و مشهود به کار خواهیم گرفت، چون شعبده بازان که یکی از تلاش های ایشان این است که به لطایف الحیل، نخست، ارتباط مخاطب را با واقعیات ملموس و مشهود قطع کنند و پس از آن خرگوش مورد نظر را از کلاه بیرون بکشند. در حالی که، تا آنجا و آنگاه که این ارتباط برای مخاطب قطع نشود، خرگوش برای حفظ اعتبار شعبده باز، در کلاه خواهد ماند و لمس و مشاهده نخواهد شد.


 

  • رهبریکروناواکسن

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501340],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

کمونیسم امامیه

سقفِ سربلندی

To New York With Love

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#