نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • نمایشِ یهودا با نقابِ مسیح

تأملی در «ماجرای کاترین شکدم»
نمایشِ یهودا با نقابِ مسیح

  • مارس 7, 2022

اندک اندک، جمع ِمقامات و مسئولان کشور می رسند و درباره ماجرای کاترین شکدم به اظهارنظر می پردازند. اظهارنظرهایی که یا بر محور تکذیب ارتباط با شکدم است، یا بر مدار تردید در دسترسی و نفوذ او به عنوان یک «جاسوس» در ارکان حکومتی و امنیتی کشور.

در ادامه می‌کوشم تا ورای پرداخت به مسائل و مباحثی درباره تأیید یا تکذیب «جاسوس» بودن شکدم، و نفوذ یا عدم نفوذ او به ساحت امنیتی کشور و نظام، مواجهه‌ای از منظری دیگر داشته باشم به ماجرای کاترین شکدم.

با نظری آغشته به تدقیق و تحقیق بر مشی غالب رسانه های رسمیِ مؤید و مبلغِ سیاست‌های هسته‌ی مرکزی نظام در ایران، آشکار و برجسته خواهیم دید که یکی از مهمترین منابع مورد استناد این رسانه ها برای انتشار اخبار، «رسانه های غربی» هستند. اما با این قید و تبصره‌ی مهم که بسیاری از استنادات به این رسانه ها، استناداتی ایدئولوژیک است از جنس و سنخِ سانسور فیلم‌های هالیوودی در تلویزیون رسمی ایران، که در نتیجه، فیلمی به نمایش در می آید که امکان خرید امتیاز پخش دوباره‌ی آن از جانب کمپانی سازنده‌ی فیلم، برای نمایش دوباره، کاملاً متصور است!

طرفه آن‌که، همین رسانه های داخلی، از بام تا شام، در صور این مدعا می‌دمند که «رسانه‌ های غربی، چیزی نیستند جز منابعی سرشار از دروغ و فریب در راستای در حجاب ماندن حقایق برای مردم». اما علیرغم این مسئله، همین رسانه‌ ها، آنجا و آنگاه که به جمله یا عبارت یا نقل قول یا بخشی از مطالب یا گزارشی درباره «قوت نظام سیاسی ایران» یا «ضعف غرب» برسند، به برجسته ترین شکل ممکن به انتشار اخباری با «استناد» به همان منابعِ غربی می پردازند.

چندی پیش در یکی از مباحثات کاری، با شخصی؛ به مثابه یکی از ارتزاق کنندگان از خوانِ همین رسانه ها مواجه شدم که با اشاره ای ناقص به یکی از مطالب نشریه «فارن پالیسی» (Foreign Policy) بر آن بود تا به اثبات قدرتمند بودن سپاه پاسداران در منطقه و جهان بپردازد. پس از رجوع به اصل مطلب این نشریه، به این شخص نشان دادم که مدعای او مطلقاً ارتباطی با مطلب منتشر شده در فارن پالیسی ندارد. اما پس از اصرار این شخص بر صحت مدعای مذکور، اشارتی داشتم به اقدام امریکا در قرار دادن سپاه پاسداران در لیست «گروه های تروریستی». حضرتش در اینجا بود که گام در دامِ مدعای سست دیگری نهاد از این قرار که «از قضا همین اقدام امریکا مهم ترین دلیل برای اثبات قدرتمند بودن سپاه پاسداران در منطقه و جهان است». در مقامِ پاسخ گفتم «بنابراین، می پذیرید که سازمان مجاهدین خلق نیز نیرویی قدرتمند در منطقه و جهان بوده که سالها پیش توسط امریکا در همین لیست قرار گرفته بود؟!».

این مشی رسانه های رسمی کشور، قابل انحصار و تقلیل به عرصه‌ی رسانه‌ایِ معطوف به سیاست نبوده و نیست، همین مشی سالهاست که در عرصه ی دیانت نیز سکه‌ی رایج بازارِ متولیان رسمیِ این عرصه است. بسیاری از مدعیات مطرح شده در این عرصه، آنجا و آنگاه که در راستای اثبات، نیازمند استنادات و استدلالات عمیق و دقیق باشند، ناگهان گام در مسیرِ تکیه و تأکید بر تصدیق از جانب «غربی ها» می گذارند.

بارها با این نوع مسائل و مباحث مواجه بوده ام که کسانی به طرح مدعایی در عرصه دیانت پرداخته، و در مقام ارائه دلیل، تنها به ذکر این نکته پرداخته اند که «فلان دانشمند یا چهره‌ی مشهور غربی نیز صحت این مدعا را پذیرفته است».

در اینجا، به این علت که این وجیزه در راستای «ماجرای کاترین شکدم» قلمی می شود، تنها به غلبه این مشی در دو عرصه سیاست و دیانت می پردازم، حال آن‌که، به وضوح می توان سلطه و سیطره همین مشی در عرصه های دیگر را نیز نشان داد و به اثبات این مدعا پرداخت که در ساحت «فرهنگی» در این دیار، بر هرکه بنگری به همین درد مبتلاست.

اما چرا ماجرا از این قرار و بر این مدار است؟

«زنی غربی» با صبغه و سابقه زیست در ظل و ذیل «یهودیت» به ایران می آید و به علت «تغییر دین» و اعلام گرایش به اسلام ِ شیعی، مورد استقبال مقامات و متولیان رسمیِ حکومتی در ایران قرار می گیرد و در رسانه های رسمی کشور به انتشار مطالبی در تأیید مواضع نظام سیاسی ایران و مبانی اسلامِ شیعی می پردازد، چادر به سر می کند و رسانه های رسمی ایران او را با رعایت حجاب به نمایش می گذارند، و با رئیس قوه قضاییه کشور (رئیس جمهور آینده) به گفت و گو می نشیند و…  

تا اینجا، همه چیز در راستای همان مشی رسانه های رسمی است؛ برای اثبات مدعیات ما، و اثبات قوت و نفوذ ما در منطقه و جهان، چه استناد و استدلالی صادق و واثق تر از این‌که یک «زن غربی» از ورطه «یهودیت»، به ساحل نجاتِ اسلام شیعی رسیده و بیرقِ حمله به «غرب» و تأیید و ترویجِ ایدئولوژیِ حاکم بر نظام سیاسی حاکم بر ایران را به دوش گرفته است.

اما ناگهان ورق برمی گردد و «سند و دلیلِ حقانیت ما»، جعلی و دروغین از کار در می آید.

مسئولان و متولیان حکومت، این روزها بر آنند تا با ارائه «اسناد و استدلال» اثبات کنند که ارتباطی نزدیک با کاترین شکدم نداشته اند و او نتوانسته اطلاعاتی مهم با خود از ایران خارج کند.

این نوع مواجهه با ماجرا، نشان می دهد که حضرات باز هم بر اساس عادت مألوف و طریق معروف، عزم آن ندارند که نظری از سر خبرت و عبرت بیافکنند بر مبانی مندرس و آفت بارِ ایدئولوژیک خود.  

سالها پیش از این، یکی از مبارزان سرشناس در انقلاب ۵۷ اعلام کرد که «انقلاب دو رهبر داشت. یکی سلبی و دیگری ایجابی. رهبر ایجابی امام خمینی بود و رهبر سلبی شاه». بر همین نهج، نظام سیاسی ِ محصولِ آن انقلاب نیز از ابتدا تا کنون، یکی از مهم ترین مبانی اثبات مقبولیت و مشروعیت و حقانیت خود را وجه سلبیِ مبارزه با «غرب» دانسته و می داند. این مواجهه‌ی سلبی، با پشتوانه های تئوریک سترگی همراه بود که ریشه های آن را می توان در خاکِ نخستین مواجهاتِ «ایران و اسلام با جهان جدید» یافت.

این مواجهات، باعث ایجاد یک «ما»، از منظرِ جعل و کسبِ «هویتی جمعی» شد که آن‌چه در «غرب» می دید را می خواست، و نمی توانست به دست آورَد، و بر اساس این خواستن و نتوانستن، خود را به هاویه ایدئولوژیکِ «استغنای ناسیونالیستی» و « آنچه خود داشت» و «بازگشت به خویشتن» و… می افکند.

تأسیس و تثبیت و بسطِ ایدئولوژیِ «ایرانِ اسلامی» در قالبِ یک نظام سیاسی پس از انقلاب ۵۷، این نوع مواجهه را به این وادی کشاند که مواجهه‌ی «ایران» از منظرِ سیاسی و اقتصادی و تاریخی، و مواجهه‌ی «اسلام» از منظرِ فرهنگی و معرفتی با «غرب»، ورای پذیرشِ حقایق و واقعیاتِ ملموس و مشهود در زمینه‌ی ضعف ها و قوت ها، در قالبِ مبارزه‌ای ایدئولوژیک ترسیم و تفهیم شود که در آن، هرگونه انکارِ قوت ِ«ما» از جانب «غرب»، یاوه و توطئه است، و هرگونه اقرار به قوتِ «ما» از جانب «غرب»، مستحکم ترین استناد و استدلال در راستای اثباتِ مقبولیت و مشروعیت و حقانیت ما.

طرفه آن‌که، در این میان و در همین میدان، مسئولان و متولیان ارشد نظام در ایران، بارها، با استناد به نظرات «غربی ها»، پا بر خاکِ این مدعا سفت کرده اند که «حتی غربی ها هم چاره ای جز تأیید قوت ما ندارند»، در حالی که در سوی دیگر ماجرا، هم ایشان، بارها، با استناد به نظرات «غربی ها» در موردِ تأیید مشی نیروهای داخلی مخالف و منتقد حکومت، به طرح این مدعا پرداخته اند که «اثبات خطا و جفا و دغای این نیروها همین بس که غربی ها ایشان را تأیید می کنند»!

مجموعه ی این تضادها و تعارض ها و تناقض ها در مواجهه با «غربی ها»، ریشه در خاکِ عدم اطمینان به قوت و صحتِ عملکرد و مدعیاتِ «ما» دارد و بس.

رسانه های رسمی کشور، تصویر کاترین شکدم و نظرات او را بارها منتشر می‌کنند تا نشان دهند که عمق نفوذ و تاثیرگذاری ایشان در حدی است که یک «زن غربی» به اسلام شیعی و ایدئولوژی حاکم در ایران، باور و گرایش پیدا کرده است، در حالی که همین رسانه ها، حتی توان و امکان انتشار تصاویرِ اکثریت زنان ایرانی را با همان پوششی که در سطح شهرها حضور دارند، ندارند! چه جای انتشار نظرات ایشان.

رسانه های رسمی کشور، در صور این فتح الفتوح می‌دمند که کاترین شکدم از «یهودیت» خارج، و مسلمانِ شیعه شده است، در حالی که همین رسانه ها می دانند و نمی توانند به خیل زنانِ مسلمانِ شیعه ای اشاره کنند که طی دهه های اخیر از وادی دینِ مرسوم و مألوف خود خارج شده اند.

رسانه های رسمی کشور، یک «زن غربی» را از بام تا شام به نمایش می گذارند که در آرزوی خروج از سرزمین های «غربی»، و زیست در ظل و ذیلِ نظامی چون نظام حاکم بر ایران بوده، در حالی که همین رسانه ها، از توان و امکان انتشار اخباری دقیق و واقعی درباره آمار مهاجرت زنان ایرانی، و تلاش و تمنای دیگر زنان ایرانی برای خروج از کشور، برخوردار نبوده و نیستند.   

و علیرغم این میزان از نمایش و تبلیغ، اصل و اساسِ ماجرا در این نقطه و نکته نهفته است که؛ کاترین شکدم، آنچه به رسانه های رسمی کشور نشان داده و آنچه به آنها گفته بود، واقعیت نداشت، و بر این اساس، کاترین شکدم، با این رسانه ها، همان کرده بود که این رسانه ها با ما کرده و می‌کنند؛ نمایشِ یهودا با نقابِ مسیح.


  • رسانهکاترین شکدم

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501961],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

میراثِ منحوسِ مصدق

گلستانم آرزوست …

خوردی اما روزه ات باطل نشد

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#