نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • میراثی ماندگار و نه چندان با اعتبار

به بهانه درگذشت حبیب لاجوردی
میراثی ماندگار و نه چندان با اعتبار

  • جولای 28, 2021
 

در روزگاری که «خبر مرگ»، سکه رایج بازار اخبار است، دریافت خبر درگذشت حبیب لاجوردی، خبری نبود که تنها در تنگنای ستون روزنامه و در محدوده ی دردناک ابراز دریغ، بگنجد.

حبیب لاجوردی در دورانی دیده از جهان فروبست که در دیارش دیده جز فقر و فاقه و فقدان تخصص در عرصه ی اقتصاد نمی بیند و بر همین نهج در بسیاری از نقاط همین دیار، دردمندان پای اعتراض بر خاکی می کوبند که روزگاری خاستگاه منابع و برکات طبیعی فراوان بود و اینک؛ شوره زاری تشنه در مرز فناست.

خاندان لاجوردی از دوران صدر تبار تاریخی خود یعنی «نیل‌فروش»، فعالان عرصه ی اقتصاد بودند و در مطلع «صنعتی» شدن ایران با تأسیس و تجهیز کارخانه ها و موسسات تجاری، از میدان‌داران این عرصه محسوب می شدند.

شرح و طرح کارنامه اقتصادی این خاندان طی دوران مذکور در این دفتر نمی گنجد اما با وقوع انقلاب 57 در ایران، آنچه ایشان در خاک اقتصاد و تجارت این دیار کاشته بودند با تیغ انقلابی اهل «مصادره» در خون غلتید تا محصلان «اکونومی» در مکتب «کمونیسم» و «مَکاسبیسم»، از باب «یحمل الاسفارا» با تکیه بر «جنگ شکر در کوبا» و «اقتصاد به زبان ساده» و «اقتصادنا» و … خلق قهرمان ایران را به بهشت اقتصادِ بی فساد برسانند.

هرچند مجال آن شرح و طرح در این وجیزه نیست اما از منظرِ شرح ِجرح، تنها به این منظره نظاره کنید که یکی از اکابر و اعاظم همان اردوگاه ِ«جهل و جنون»، در حالی که خود به آشکارترین شکل ممکن لقمه از خوانِ «بخش خصوصی» برمی داشت و در دهانِ تروریسم می نهاد، در رساله اش در مذمت شرایط اقتصادی همان دوران می نوشت « فرستنده های تلویزیون و رادیوئی بکار می افتد تا هزاران دستگاه تلویزیون و صدها هزار رادیو بفروش برسد. جاده های شوسه، اسفالته، اتوبانها و شاهراها ساخته میشود تا ایران ناسیونال سالیانه پنجاه هزار اتومبیل بفروشد (برای دهسال آینده باید پانصد هزار دستگاه سالانه برسد) و هزاران اتومبیل مونتاژ یا ساخت خارج در بازار فروخته شود. کدام سرمایه گذاری دولتی است که نفعش مستقیما بجیب بخش خصوصی نرود».

خاندان لاجوردی در نخستین دوران همان انقلاب، بارِ فرار از دیار بر دوش نهادند تا در «دادگاه انقلاب» به فرجام خون‌ریز و حسرت خیزِ امثال حبیب القانیان و منصور روحانی و… دچار نشوند. و اینگونه فرار، با اینگونه اشک ها از چشم روزگار بر خاک این دیار چکید «سرزمینی را پشت سر می‌گذاشتم که ذرات وجودم با آب و گل آن سرشته و پرورش پیدا کرده بود. پیکرهای درگذشتگانم، که پدرانم، مادرانم در زنجیره نسل‌های طولانی، همه در خاک این سرزمین خفته‌اند. دل کندن از آن همه خاطره و از تاریخ و یادگارهای خانواده‌ام بسیار دشوار بود. به این علت با حسرت به افق‌های دور و تاریک ایران نگاه می‌کردم».

اما حبیب لاجوردی نیز که علاوه بر کارنامه ای با تحصیلات و فعالیت در عرصه اقتصاد، سالها با تأسیس و تجهیز «مرکز مطالعات مدیریت» تحت نظر دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد در ایران مشغول به کار بود، پس از همان انقلاب رخت کوچ از دیار به تن کرد.

حبیب لاجوردی در دهه 60 با همکاری دانشگاه هاروارد گام در مسیر پروژه تاریخ شفاهی ایران نهاد.

در ادامه بر سبیل اختصار و به بهانه درگذشت حبیب لاجوردی، چند نکته درباره کارنامه «تاریخ شفاهی هاروارد» درج خواهم کرد و تفصیل این ماجرا را وعده به دیگرجای خواهم داد.

«تاریخ شفاهی هاروارد» از منابع بسیار مهم برای محققان و پژوهشگران در عرصه های مرتبط با «تاریخ سیاسی» ایران خصوصا در سده ی اخیر محسوب می شود. اما و هزار اما! این نکته هرگز به معنای اعتبارِ مطالب و مدعیات مطروحه در این پروژه از جانب راویان و حتی مسئولان این پروژه نیست.

طی سالیان اخیر امکان مطالعه –تقریباً- تمامی بخش های منتشر شده از این پروژه برای نگارنده این سطور فراهم آمد و بهره های فراوان از این لحاظ بردم، اما این چند نکته را در جوفِ سپاس از جهد نظری و عملی دانشگاه هاروارد و مسئولان این پروژه، در ادامه یادآور می شوم:

1: بخش هایی از آنچه مصاحبه کنندگان در این پروژه به عنوان پرسش یا مبنای طرح موضوع، مطرح کرده اند، کاملاً مخدوش و از لحاظ مستندات آشکار تاریخی، بی اعتبار است و در بسیاری از موارد، افراد مصاحبه شونده نیز اشاره ای از باب نفی و نقد آنگونه پرسشها و طرح نکاتِ غلط، نداشته اند.

2: بیش و پیش از نکته ی نخست، بسیاری از آنچه مصاحبه شوندگان در این پروژه مطرح کرده اند نیز اعتباری جز از جنس و سنخ داستان سرایی های مبتنی بر کذب و توهم ندارد.

3: به علت زمان و دوران خاصِ انجام این مصاحبه ها –در دهه 60 – با مسئولان نظام پهلوی، عده ای از ایشان که پروای طرح حقایق را داشته اند، با این قید به طرح مطلب پرداخته اند که «سخنان ما در مقطع کنونی منتشر نشود». اما عده ای دیگر، بر اساس تصوری که از شرایط آن دوران داشتند مبنی بر احتمال برافتادن حکومت جمهوری اسلامی و استقرار دوباره نظام پهلوی، به طرح نکات و مسائلی درباره حکومت پهلوی و شخص محمدرضا پهلوی پرداخته اند که نه تنها کاملاً مخدوش و بی اعتبار است بلکه بخش هایی از این مدعیات در سالهای بعد توسط همین افراد تکذیب شده است!

4: درباره دیدگاه های مسئولان حکومت پهلوی اول و دوم در این پروژه درباره وقوع انقلاب 57، نکته ی بسیار قابل توجه و تأمل این است که بسیاری از این افراد حتی آنجا و آنگاه که گام در مسیر نقدِ عملکرد و سیاست های محمدرضا پهلوی گذاشته اند، ترسیم‌گر دوگانه ای کمیک – تراژیک بوده اند. اینگونه که؛ عده ای از این ایشان مهم ترین نقطه ضعف و محلِ اشکال رفتار شاه را اعتماد بیش از اندازه به اطرافیان خود می دانند و عده ای دیگر بر این باورند که همان نقطه ضعف و محل اشکال، چیزی نبوده جز بی التفاتی شاه به نظرات اطرافیان خود.

5: بخش هایی از این پروژه که کمتر رنگ تأثیرپذیری از انقلاب57 را بر خود دارد، ورای اعتبار تاریخی، از نکات بسیار جالب توجه این پروژه محسوب می شود. برای نمونه نظرات مسئولان حکومتی و فعالان سیاسی در دوران پهلول اول و در دهه های 20 و 30 از جمله ی این بخش ها هستند. مشخصاً بنگرید به نظرات مظفر بقایی درباره وقایع همان مقطع تاریخی و حوادث و وقایع اوایل دهه 30 و روی کارآمدن و برافتادن دولت محمد مصدق که مجموعه ای‌ست از شوخی با حقایق و حقایقِ دردناک.

6: در بسیاری از بخش های این پروژه، مدعیات بسیار سترگ و مهم و بنیادینی درباره برخی از وقایع و مقاطع مهم تاریخ سیاسی ایران مطرح شده که علیرغم این اهمیت، دچارِ آفتِ «تک منبعی» بودن است. در مواجهه با این نوع مدعیات، اهل خبرت و آگاهان به امور، سزاست که به شرایط بهره برداری از مدعیات تاریخیِ «تک منبعی» توجه ویژه داشته باشند، چرا که این نوع مدعیات از قابلیت فراوان بهره برداری های ایدئولوژیک در مناقشات و مجادلات سیاسی در خارج از پس‌زمینه های خاص خود برخوردار است.


  • تاریختاریخ شفاهیحبیب لاجوردی

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501639],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

بی‌شـرف

دو غلام‌حسینِ هم‌میهن

از دینِ انقلابی تا انقلاب علیه دین

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#