نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • قورباغه آب‌پز

تاملی در متن و حاشیه جشنواره کن
قورباغه آب‌پز

  • می 24, 2022

«مطالعات متعدد نشان داده که اگر قورباغه را در تشتی فلزی بگذاریم و تشت را با آب محیط زندگی خودش پر کنیم و شروع کنیم به گرم کردن آب،آرام می ماند و به افزایش تدریجی دما و تغییرات محیط واکنش نشان نمی دهد و وقتی آب به جوش می آید،شاد و آب پز شده می میرد».

این بخشی  از یکی از رمان‌های پائولو کوئیلو است به نام “برنده تنهاست”. رمانی که فضای غالب بر آن در دوران برگزاری جشنواره فیلم کن می گذرد و کوئیلو در آغاز کتاب می نویسد: «وقتی تصمیم گرفتم از زمانه ی خودم عکس بگیرم، این کتاب را نوشتم».

همین نکته کافی ست تا بدانیم که کن در این دوران، در عالم و در عالم ِ سینما در چه جایگاهی قرار دارد.

اما البته یک مشکل کوچک در این میان خودنمایی می کند؛ اینکه کن دارد به همان “قورباغه” مورد اشاره کوئیلو تبدیل می شود. قورباغه ای که تغییرات تدریجی محیط خود را درنمی یابد، حتی اگر فرجام این تغییرات نابودی او باشد.

در اواخر دهه‌ی سی از سده‌ی بیستم، جشنواره فیلم کن آغاز به کار می کند تا در دیاری که مدعی پیشاهنگی و میدان‌داری در سرزمین فرهنگ اروپاست، خلاء یک جشنواره سینمایی احساس نشود.

کن در 15 سال نخست، جایزه اصلی خود را به فیلمسازانی هدیه کرد که بسیاری از آنان را امروز به عنوان غولهای سینمای کلاسیک می شناسیم. کسانی چون بیلی وایلدر( برای فیلم “تعطیلی از دست رفته”)، روبرتو روسلینی ( برای فیلم “رم شهر بی پناه”)، دیوید لین ( برای فیلم “برخورد کوتاه”)، کارل روید (برای فیلم “مرد سوم”)،اورسن ولز (برای فیلم “اوتللو”)،ویتوریا دسیکا (برای فیلم “معجزه در میلان”) و …

در آغاز دهه 50 سنگ محکی دیگر در عالم مطبوعات به نام کایه دو سینما (Cahiers du cinema) نیز به عالم سینما و هنر فرانسوی افزوده شد تا پایتخت هنری اروپا، گوی توفیق در رقابت با دیگران را ربوده و سالها بعد شیفته‌گان سینما دریابند که خاستگاه بسیاری از “موج های نو”، دریای فرانسه بوده.

از میانه دهه‌ی 50 جایزه اصلی جشنواره به “نخل طلا” تغییر نام می دهد. اما بازهم تمامی برگزیدگان از بزرگان سینما هستند،کسانی چون وایلدر، فلینی، بونوئل، ویسکونتی و…

میانه دهه‌ی 60 اوج نهضتهای سیاسی،اجتماعی و فرهنگی در اروپاست. دوران ِ خروش “روشنفکران انقلابی” و “چریکهای ادبی” و میدان داری ِ موجایی سیاسی در همان دریا از جمله؛ “چپ نو”. و البته فرانسه در این دوران نبض اروپا محسوب می شود.

همان دورانی که چهره های شاخص سینمای فرانسه و جهان همچون فرانسوا تروفو و ژان لوک گدار، در اوج ماجراهای “می 68” در راستای ممانعت از پخش فیلمی اسپانیایی در کن، جنجالی به راه انداختند که نمایش مُشتها و لگدها و سیلی های آنها بر صحنه ی کن، خود به نمایشی تاریخی بدل شد.

در این زمانه بار دیگر جایزه نخست کن تحت عنوان “جایزه بزرگ بین المللی” به برگزیدگان اهدا می شد.

اما اینبار علت این تغییرِ نام دوباره چیست؟ چرا باید کن جایزه خود را با پسوند “بین المللی” به جهان معرفی نماید؟ پاسخ آن است که این تغییر نام هوشمندانه در راستای استحکام جایگاه کن به عنوان یک جشنواره تاثیرگذار در عالم سینماست تا سالها بعد اهالی سینما از هر سوی دنیا رو به سوی این قبله، مراد جویند.

در این دوره ی 10 ساله نیز جایزه بزرگ بین المللی به بزرگانی چون ژاک دمی، کلود للوش، پیترو جرمی، آنتونیونی، رابرت آلتمن، فرانچسکو روزی، جوزف لوزِی، لینزی اندرسون، فورد کوپولا و… تعلق می گیرد.

این 10 سال نیز به سرانجام می رسد تا باردیگر “نخل طلا” به میان بیاید و تا امروز نیز جایزه اصلی جشنواره فیلم کن باشد. از آنگاه تاکنون، کن آنچنان بر قله جشنواره های سینمایی جهان پا سفت کرده که به سختی می توان بزرگی از عالم سینما را سراغ گرفت که در این مدت در این جشنواره جایزه ای دریافت نکرده یا مورد تقدیر قرار نگرفته باشد. کافی است به لیست کامروایان کن در این مدت نگاهی دوباره انداخت. کسانی چون: اسکورسیزی، کوروساوا، گاوراس، وندرس، سودربرگ، لینچ، کوستوریتسا، ایمامورا، تارنتینو، آنجلوپلوس، موریس پیالا، چن کایگه، مایل لی، برادران داردن، فون تریه یر، پولانسکی، عباس کیارستمی، کن لوچ، گاس ون سنت، نانی مورتی، میشائیل هانکه، نوری بیلگه جیلان، اصغر فرهادی و…

اما با آنچه تا کنون درباره کن گفته شد، پس داستان “قورباغه” کوئیلو چه می شود؟

از نیمه دهه‌ی 70 به بعد، و تثبیت نسبی جایگاه کن در میان جشنواره های معتبر دنیا، کن هرچه پیش رفت، از یک جشنواره سینمایی خالص، فاصله گرفت. نمی گوییم از “اهداف خود” دور شد بلکه اصل ماجرا آنجاست که کن برای خود اهدافی فراتر از یک جشنواره سینمایی در نظر گرفت.

تبدیل شدن کن به یک آکادمی تئوری های جدید سینمایی، از یک سو سبب شد تا کن هرچه پیش رفت، لزوم انتخاب بزرگان سینما به عنوان برگزیده خود را احساس نکند و اگر هم این لزوم بنا به مقتضیاتی حس شد، کن با خلق جوایزی چون “نخل طلای نخل طلاها”، دل کسانی چون وودی آلن و برگمان را بدست آورده باشد و بزرگانی چون ایشان را به اپوزیسون کن بدل نکند!

میدان دادن به تجربه های نو بود که کن را در دهه‌های گذشته به سمت انتخاب‌هایی دور از انتظار(نپرسید دور از انتظار چه کسی؟!…) کشاند و این مشی تا آنجا ادامه پیدا کرد که برنده نخل طلا، فیلمی باشد که در سالن نمایش بارها از جانب تماشاگران “هو” شود و مورد اعتراض قرار بگیرد و سالن‌های نمایشش خالی بماند.

در این میان، افزایش رفتارها و گفتارها و نمایش‌های غیرمنتظره ای که خوراک شبکه های حاشیه پرور ِ خبری جهان بود نیز در تاریخ کن، اگرچه به باور عده ای “حیثیت” و اعتبار ِ کن را به چالش می کشید، اما در عمل و به مرور زمان به وجهی جذاب برای دنبال کنندگان این جشنواره بدل شد.

هرچند این حاشیه ها دارای سویه های دینی و مذهبی باشد، همچون ماجرای نمایش فیلم “ویریدیانا” از بونوئل، و یا دارای سویه های سیاسی و حتی نژادپرستانه، همچون ماجرای اظهارنظرهای فون تریه پس از نمایش فیلم”مالیخولیا”درباره نازیسم و هیتلر، و یا حتی دارای سویه های جنجالی پیرامون ِ رقابتهای سینمایی باشد، همچون ماجرای تارنتینو، آنجا و آنگاه که نخل طلا را از دستان ِ کیشلوفسکی برای فیلم “قرمز” ربود و با واکنش ِ عده ای در کن مواجه شد که البته همان واکنش از جانب کارگردان “pulp fiction” با فراواکنشی خیره کننده همراه بود!

از دیگر سو “قورباغه‌ی کن” با برپایی مراسمی چون فرش قرمزهای آن‌چنانی و خرامیدن مانکن‌های سینمایی بر آن و حضور مانکن‌های(Starlets)که آرزوی ورود به سینما و ستاره شدن، آنها را عریان و خرمان در برابر دوربین‌های کمپانی های فیلمسازی قرار می داد، کن را به جشنواره ای از تجملات و زرق و برقهای تبلیغاتی بدل کرد.

همان فرش قرمزهایی که جنجال‌های چون جلوگیری از حضور برخی از زنان به عنوان عوامل تولید فیلم‌های حاضر در جشنواره، در آن مراسم به علت نداشتن”کفش پاشنه بلند”، در سالیان اخیر غوغایی کرد. از جمله قربانیان این ماجرا کسانی چون “والری ریشتر” تهیه کننده فیلمهایی چون (Granny’s Dancing on the Table) و همچنین برخی از عوامل فیلم carol بودند.

کافی است با آغاز این جشنواره نگاهی به شبکه های زرد ماهواره ای و Fashion TV بیاندازید تا ستارگان و میهمانان کن را لحظه به لحظه مشاهده کنید. و باز هم جمله ای از کوئیلو در “برنده تنهاست” که می گوید؛ «مُد فقط روشی است برای اینکه بگویی: من هم به دنیای شما تعلق دارم. همان یونیفرم ارتش شما را به تن دارم، به این طرف شلیک نکنید».

اما چه جای شگفتی که بسیاری از بینندگان این شبکه های تلویزیونی نمی دانند که آن‌چه می بینند در بطن “هنری ترین” جشنواره سینمایی دنیا در حال رقم خوردن است. جشنواره ای که روزگاری سودای سنگ محک عالم سینما داشت و امروز خود را در آن جایگاه می پندارد.

و در این شرایط است که “قورباغه‌ی کن” شادی کنان در حال آب‌پز شدن است.

در سالیان اخیر اکثر برندگان نخل طلای کن آن‌گونه که اشاره شد از چهره های جدید عالم سینما و حاملان تجربه های نو در سینما بوده اند. تجربه هایی که اکثر این فیلمسازان (حتی برخی از برندگان پیشین نخل طلا) را در مسیر تحقق آن سخن پابلو پیکاسو قرار می دهد که می گفت؛ نقاش باید آن‌چه “می اندیشد” نقاشی کند، نه آن‌چه “می بیند”.

اما اگر این مشی فکری، هنرمند را از “واقعیت” دور کند نیز چه باک، چرا که در “فلسفه هنرِ” فرانسوی “حقیقت” برتر از “واقعیت” قرار دارد و این حقیقت است که تأویل‌بردار است، نه واقعیت.

این نگرش فلسفی به مسئله را البته می توان به دنیای سیاست و حداقل، سیاست‌های برگزارکنندکان کن نیز تقلیل داد و رویکرد این سالیان کن در انتخاب برگزیدگانش را در “نوع سلیقه هیئت داوران” دنبال کرد و یا حتی یک گام فراتر نهاد و گفت: روزگاری که کن برای شناخته شدن به انتخاب بزرگان سینما محتاج بود،سپری شده، اینک، این سینماگران هستند که برای شناخته شدن به کن احتیاج دارند!

اما با این‌همه کن نمی تواند بر این حقیقت چشم بپوشد که: بوی قورباغه‌ی آب‌پز می آید.


  • جشنواره کنسینما

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501366],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

حقیقتِ گران و حرامِ ارزان

نظر به صفحه‌ی اول مکن که تو بر توست

افشاگری در باران بحران

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#