نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • شلیک قاتل مقیسه و رازینی به اپوزیسیون انقلابی

شلیک قاتل مقیسه و رازینی به اپوزیسیون انقلابی

  • ژانویه 19, 2025

ترور دو مقام ارشد قوه قضاییه، بلافاصله با واکنش گسترده‌ای از جانب اپوزیسیون انقلابی مواجه شد. این واکنش‌ها در این اردوگاه، از این دو منظر مطرح شد:

  • حمایت از عامل انجام ترور، و تاکید بر حمایت از تداوم این نوع مشی تروریستی در ایران
  • تاکید بر این نکته که قربانیان این ترور، شایسته‌ی کشته شدن بوده‌اند، اما، این نوع ترورها در راستای هدف مورد نظر اهالی این اردوگاه مبنی بر براندازی حکومت، به تنهایی «نتیجه‌بخش» نخواهد بود.

بنابراین، اهالی این اردوگاه، این مشی تروریستی را آشکارا و رسماً محکوم نکردند.

اما علت عدم محکومیت این مشی تروریستی، از جانب این جماعت چیست؟

چند روز پس از ترور قاسم سلیمانی، در یک سخن‌رانی، چند پرسش بنیادین در بساط اپوزیسیون انقلابی نهادم. یکی از آن پرسش‌ها این بود که «آیا می‌توان تروریست را ترور کرد؟»

پاسخِ وجه غالبِ اردوگاه اپوزیسیون انقلابی به این پرسش، کاملاً مثبت است. ایشان بر این باورند که «می توان و باید تروریست را ترور کرد.» اما، مشکل از این‌جا آغاز می‌شود که تعیین مرادِ حضرات از «ترور» و «تروریست»، نه مبتنی بر مصادیقِ عینی سازگار با مدعیات ارائه شده از جانب ایشان است، و نه سازگار با مبانی عقلانیت نظری و عملی. بنابراین، این امکان و توان در وسیع‌ترین حد ممکن برای حضرات وجود دارد که هم‌واره دو واژه‌ی «ترور» و «تروریست» را از منظر ایدئولوژیک، در راستای اغراض و اهداف ایدئولوژیک خود به کار گیرند.

ورای این مسئله، میزان اعتبار افراد و گروه‌ها در عرصه‌ی سیاست، با توجه به جای‌گاه و پای‌گاه آن‌ها، بیش و پیش از هرچیز، بر اساس عمل‌گرایی مبتنی بر نتیجه‌گرایی، سنجیده می‌شود. چون چنین است، باید به این نکته توجه کرد که اردوگاه سیاسی مذکور، با توجه به این مدعای خود که «می توان و باید تروریست را ترور کرد»، آیا در عرصه‌ی عمل، کارنامه‌ای قرینِ توفیق داشته است؟

برای نمونه، و از باب تقریب به ذهن، به یاد آوریم اردوگاه چریک‌های فدایی خلق، و مجاهدین خلق را، در دهه‌ی 50. در آن دوران، و در میدان مبارزه‌ی ایدئولوژیک علیه حکومت وقت، هر دو اردوگاه مذکور، در صور این مدعا می‌دمیدند که علیه حکومت وقت باید مبارزه‌ی مسلحانه کرد. در چنین شرایطی، وجه غالب اردوگاه چریک‌های فدایی خلق، آشکارا اعلام می‌کردند که مشی مذکور، شرطِ کافی براندازی حکومت وقت نخواهد بود، بلکه، کارکرد اصلی و اساسیِ مبارزه‌ی مسلحانه، چیزی نیست جز ایجاد شکافی در کوه‌سارِ قدرت و اقتدارِ امنیتی حکومت وقت. علی‌رغم این نکته‌ی بنیادین، در مقام ارزیابی کارنامه‌ی این اردوگاه سیاسی، دو نکته دارای اهمیت بود. نخست این‌که، آیا این اردوگاه سیاسی، از توان و امکانِ تحقق چنین دیدگاهی در عرصه‌ی عمل برخوردار است؟ دو دیگر آن‌که، آیا پس از انجام چنین عملی، می‌توان نشان داد که نتیجه‌ی عمل، منطبق بر هدفِ حضرات بوده است؟

این دو معیار را در زمانه‌ی اکنون نیز می‌توان و باید در مقام ارزیابی اردوگاه اپوزیسیون انقلابی، لحاظ کرد. بر این اساس، این دو پرسش بنیادین مطرح است که در مرحله‌ی نخست، آیا اپوزیسیون انقلابی که آشکارا در مقام دفاع از مشی تروریستی در ایران است – یا حداقل اقدام به محکومیت آن نمی‌کند- آیا از توان و امکان انجام چنین عملیاتی برخوردار است؟ در مرحله‌ی دوم، آیا حضرات در عرصه‌ی واقعیات ملموس و مشهود، مسئولیتِ نتایج مشی تروریستی را در ایران، در نسبت با اهدفِ خود، خواهند پذیرفت؟

با توجه به مشخصات و مختصات این دو مسئله است که بی‌اعتباریِ روزافزون کارنامه‌ی اپوزیسیون انقلابی، آشکارتر می‌شود. برای نمونه، ماجرای مرگ ابراهیم رئیسی را به یاد آورید. در مواجهه با آن ماجرا، اپوزیسیون انقلابی از یک سو، از مرگ رئیسی اعلام و ابراز خوش‌حالی می‌کرد، و از دیگر سو، خود را از این منظر ناراحت می‌دانست که «می‌خواستیم در فردای آزاد ایران خودمان محاکمه و اعدامش کنیم.» همین ماجرا، درباره واقعه‌ی اخیر نیز به آشکارترین شکل ممکن، از جانب این جماعت، مطرح است. در این‌جا نیز، حضرات از ترور مقیسه و رازینی اعلام خوش‌حالی می‌کنند، و در عین حال اعلام می‌کنند «می‌خواستیم در فردای آزاد ایران خودمان محاکمه و اعدامشان کنیم.»

معنا و مبنای این نوع مدعیات چیزی نیست جز نمایش همان نوع بی‌اعتباری‌ها.

یک اردوگاه سیاسی، مشی تروریستی را محکوم نمی‌کند، تروریست‌ها را به عنوان «قهرمان ملی» می‌ستاید، مشی تروریستی را شرط لازم، یا شرط کافیِ کسبِ هدف اصلی خود می‌داند، اما در عین حال، خود از انجام ترور در ایران، عاجز است. از دیگر سو، آرزوی محاکمه‌ی مخالفان و دشمنان خود را در درون کشور و در «فردای آزاد ایران» مطرح می‌کند، اما همان مخالفان و دشمنان، یکی پس از دیگری به علل و عوامل دیگر جان می‌سپارند، و اپوزیسیون انقلابی می‌ماند و «خوش‌حالی از مرگ» مخالفان و دشمنان خود.

اینک به یاد آورید ماجرا جمشید شارمهد را در سوی دیگر همین ماجرا. حمشید شارمهد، از متن و بطن اپوزیسیون انقلابی در خارج از ایران، رسماً اعلام می‌کرد که قائل به مشی مسلحانه است، و بر همین اساس، اعلام کرد که در درون کشور اقدام به انجام عملیات تروریستی کرده است. سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی، در میدانِ مبارزه‌ی سیاسی علیه اپوزیسون انقلابی، در انتظارِ مرگ شارمهد نماندند تا پس از آن، اعلام کنند «از مرگ او خوش‌حالیم اما آرزو داشتیم تا خودمان محاکمه و اعدامش کنیم.» سازمان‌های مذکور، شارمهد را بازداشت کرده، به درون کشور انتقال داده، محاکمه و اعدامش کرد. همین ماجرا درباره دیگرانی چون عبدالمالک ریگی، روح‌الله زم، حبیب اسیود و… نیز تکرار و انجام شد. ورای وجه ارزش‌گذارانه، در میدان واقعیات ملموس و مشهود سیاسی، اپوزیسیونی که اقدام به محکومیت مشی تروریستی نمی‌کند، و به دیگر بیان، گام در وادی تأیید آن می‌گذارد، خود را بر ترازویی قرار داده که وزن اعتبارِ سیاسی آن، جز بر اساس دو چیز سنجیده نخواهد شد:

  • امکان و توان انجام عملیات تروریستی
  • انطباق مطلق نتیجه‌ی عملیات تروریستی با هدفِ اصلی این اردوگاه، به مثابه وقوع انقلاب.

بر این اساس، گلوله‌هایی که قاتل مقیسه و رازینی به سوی قربانیان خود شلیک کرد، با گذر از سینه‌ی ایشان، قلبِ اعتبارِ اپوزیسیون انقلابی را شکافت.

 


  • اپوزیسیونانقلابترورتروریسم

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[503773],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

گیتار پیکاسو

طـالـبـانِ مُـسـتـعـان

پیکار با انکار ایران

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#