نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • شعر یادت نره!

20 نکته درباره حضور اخیر شاه‌زاده رضا پهلوی در «من و تو»
شعر یادت نره!

  • سپتامبر 3, 2023

سخنان اخیر شاه‌زاده رضا پهلوی در تلویزیون «من و تو»، چیزی جز تکرار مواضع پیشین ایشان در راستای تأکید بر اهمیت انجام و ایجاد «انقلاب» علیه نظام سیاسی مستقر در ایران نبود. اما اهمیت این تکرارِ مواضع، از این منظر است که نشان می‌دهد شاه‌زاده هنوز بسیاری از اشتباهات سابق را نپذیرفته، و شاهد عادلِ این «نپذیرفتن اشتباهات» تکرار همان مواضع است.

بر همین اساس، در این وجیزه به 20 نکته درباره سخنان اخیر ایشان اشاره خواهم کرد. مخاطبِ آشنا با مجموعه آثار نگارنده‌ی این سطور، می‌تواند با رجوع به همین مجموعه، دریابد که نگارنده، در سالیان اخیر، بارها به نقد و بررسی اکثر این موارد پرداخته است. 

1 – معاشقه یا مصاحبه؟

در جهان جدید و در ظل و ذیل نظاماتِ غیرایدئولوژیک، یکی از شروط لازم ساخت و پرداختِ سیاست‌مداران حرفه‌ای، رسانه‌های حرفه‌ای هستند. در جهان قدیم، این اهل سیاست بودند که خود، «رسانه» بود، و در ظل و ذیل نظامات ایدئولوژیک در جهان جدید، سیاست‌گزاران، بر رسانه‌ها دارای سلطه و سیطره‌ی مطلق هستند. اما در جهان جدید و در ظل و ذیل نظامات غیرایدئولوژیک، سیاست‌گزاران از یک‌سو خود را بی‌نیاز و برتر از رسانه‌های حرفه‌ای نمی‌دانند، و از دیگرسو، رسانه‌های حرفه‌ای نیز –حداقل در ظواهرِ امور– خود را به ابزارهای ایدئولوژیکِ سیاست‌گزاران تقلیل نمی‌دهند. فرجام مشهود و ملموس این فرآیند نیز چیزی نیست جز ساخت و پرداخت سیاست‌گزاران حرفه‌ای در کارخانه‌ی رسانه‌های حرفه‌ای.

با در نظر داشتن این مسئله، پُرپیداست که مشی رسانه‌ای شاه‌زاده رضا پهلوی طی سالیان اخیر، چیزی جز مواجهه با رسانه‌های غیرحرفه‌ای نبوده است. البته می‌دانیم که این نکته نمی‌تواند و نباید کاملاً به عنوان یکی از نقاط ضعفِ ایشان مطرح شود، چرا که، اصولاً و اساساً رسانه‌های فارسی‌زبان در خارج از کشور، طی حدود 4 دهه‌ی اخیر از حداقل‌های فعالیت به مثابه رسانه‌های حرفه‌ای بی‌بهره بوده‌اند. اما در عین حال، با توجه به میزان نفوذ و تأثیرگذاری فردیِ شاه‌زاده رضا پهلوی بر بسیاری از این رسانه‌ها، ایشان می‌توانست طی این سال‌ها، باعث ایجاد شرایطی شود مبتنی بر گفت و گوهای تخصصی و عمیق و دقیق در مواجهه با روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و افراد آزموده و حرفه‌ای در عرصه‌ی رسانه‌ای و آکادمیک در خارج از کشور.

فرجام عدم ورود ایشان به این عرصه را در سخن‌رانی اخیر ایشان در جمع «اهالی رسانه» در لس‌آنجلس، و در حضور اخیر در تلویزیون «من و تو»، می‌توان آشکارا به تماشا نشست. ایشان به عنوان یک سیاست‌گزار، و یک چهره‌ی برجسته در عرصه‌ی سیاست، و یکی از رهبران شاخص در اردوگاه اپوزیسیون انقلابی، طی ماه‌های اخیر، ابتدا با یک کُمدین به گفت و گو نشست، پس از آن، با یک بازیگرِ سابقِ سینما و چند چهر‌ه‌ی گمنام و غیرحرفه‌ای در عرصه‌ی رسانه، و پس از آن، در تلویزیون «من و تو» در برنامه‌ای به طرح دیدگاه‌ها و راه‌کارهای سیاسی خود پرداخت که مجریِ آن برنامه، تخصص و تجربه‌ای جز در عرصه‌ی برنامه‌های بسیارِ موفق و تأثیرگذارِ مبتنی بر «موسیقی و سرگرمی» در کارنامه ندارد. و همین مجری، با همین صبغه و سابقه، بارها در این همین برنامه به سطحی‌ترین شکل ممکن، دهان به تقدیس و تحسین و تکریم «شاه‌زاده‌ی دوست داشتنی» گشود، تا نشان دهد که مخاطب، اصولاً و اساساً نباید از این برنامه انتظاری حتی در حدّ برنامه‌هایی چون «بفرمایید شام» داشته باشد، چرا که، این مجری حتی در آن برنامه، نکاتی در نقد عمل‌کردِ شرکت‌کننده‌گان مطرح می‌کرد، اما با حضور در برابر شاه‌زاده، نشان داد که از توان و امکانِ طرح حتی یک نکته‌ی انتقادی، عاجز است.

برآیندِ نوع مواجهه‌ی شاه‌زاده رضا پهلوی با رسانه‌های فارسی‌زبان، نشان می‌دهد که ایشان، تمایلی به انجام گفت و گوهای حرفه‌ای و انتقادی نداشته و ندارد، چرا که، روی‌کردِ غالب ایشان، تأثیرگذاریِ ایدئولوژیک بر توده‌هاست. بر این اساس، آن‌جا و آن‌گاه که در عرصه‌ی سیاست در پی جذبِ مخاطبِ «بفرمایید شام» باشید، طبیعی و منطقی است که طرفِ صحبتِ شما نیز مجری همان برنامه باشد. اما آیا شاه‌زاده رضا پهلوی خواهد توانست بیننده‌گان برنامه‌ی «بفرمایید شام» را بدل به پیاده نظام انقلابی سیاسی کند؟ هرگز!

2- پوپولیسمِ پهلویسم

محمد مصدق آن‌جا و آن‌گاه که با مشی آلوده به دماگوژیسم، در بسترِ پوپولیسم لغزید، و با خروج از مجلس شورای ملی، خود را بر دوشِ عده‌ای از مردم افکند و گفت «مجلس آن‌جایی است که مردم هستند»، پاسخی این‌گونه از جانب جمال امامی در همان مجلس شنید که «دولت‌مداری به سیاستِ خیابانی نزول کرده است… این نخست‌وزیر است یا هوچی یا انقلابی؟ کدام نخست‌وزیر این حرف را می‌زند که من می‌روم با مردم حرف می‌زنم… او که شما را نماینده نمی‌داند چاقوکِش‌های جلوی مجلس را نماینده می‌داند… دکتر مصدق هم یکی از آن امراض است که خدا برای ایران فرستاده است.» پس از مصدق، بسیاری از رجال سیاسی در ایران با تکیه و تأکید بر میراث منحوس او، هرجا و هرگاه که تهی بودن ِبساطشان از اتخاذ روش‌های واقع‌گرایانه و اصولی و مبتنی بر نتیجه‌گراییِ ملموس و مشهود، آشکار می‌شد، فریاد بر می‌آوردند که «هرچه مردم بخواهند، و این، یعنی دموکراسی.»

شاه‌زاده رضا پهلوی نیز طی سالیان اخیر، تا بن دندان و مغز استخوان، آلوده به همین آفت شده است. ایشان نیز شعاع ِ«هرچه مردم بخواهند» را تا آن‌جا گسترش داده که هیچ راهی برای انتقاد از عمل‌کردِ حضرت‌اش به روی منتقدان گشوده نیست، چرا که، ایشان هم‌واره بر این نکته تکیه و تأکید داشته که «هرچه مردم بخواهند»، و بر این اساس، منتقدان نیز نمی‌توانند و نباید نقدی بر عمل‌کردِ کسی داشته باشند که تمامی اختیارات را در میدان «انقلاب» به مردم واگذار کرده است.

ایشان در همین برنامه‌ی اخیر، درباره انتخاب نوع کنش‌ها و واکنش‌های میدانی در عرصه‌ی مبارزات انقلابی نیز اعلام کرد که انتخاب نوع این مبارزات نیز «بر عهده‌ی مردم است.» بنابراین، در این دوران و در این میدان، تمامی مسئولیت‌ها از یک‌سو با نظام سیاسی حاکم است، و از دیگرسو با «مردم». و این است معنا و مبنای مسئولیت‌ناپذیری اپوزیسیون انقلابی که پیش از این، بارها در مجموعه آثارم بر آن تکیه و تأکید داشته‌ام.

در حالی که، هرجا و هرگاه که تمام مسئولیت‌ها با «مردم» باشد؛ هیچ‌کس مسئولیتی نخواهد داشت.

3- فرمانِ پخش

اما علی‌رغم واگذاری مسئولیتِ نوعِ انجام کنش‌ها و واکنش‌های میدانی به «مردم»، شاه‌زاده رضا پهلوی بر این نکته تأکید کرد که نیروهای انقلابی در سطح کشور باید «پخش شوند»، به این دلیل که حکومت از نیروهای کافی برای سرکوبِ نیروهای انقلابیِ پخش شده در سطح کشور برخوردار نیست.

این نوع «تاکتیک مبارزه» نیز ورای آلوده‌گی به انواع ابهام و غموض، دارای مشکلی بنیادین است. معنا و مبنای این مشکل از این قرار و بر این مدار است که چون اصل و اساس دیدگاه شاه‌زاده رضا پهلوی مبتنی بر خروش توده‌ای از نوع و لون «انقلاب‌های کلاسیک» است، این نوع پخش شدن‌ها به مثابه تاکتیک، کاملاً در ناسازگاری با ساختار بنیادین آن نوع مشی انقلابی قرار دارد. بر این اساس، فرجام آن نوع پخش شدن‌ها چیزی جز این نخواهد بود که نیروهای میدانی، حتی اگر با سرکوبِ نیروهای نظامی و امنیتی مواجه نشوند نیز، به علت کمبود نیرو به علت همان پخش شدن‌ها، قادر به انجام عملیاتی موثر در راستای هدف نهایی «انقلاب» نخواهند بود، و بر این اساس، این نیروها با چنین انفعالی مواجه خواهند شد که حتی در صورت عدم سرکوب از جانب نیروهای نظامی و امنیتی، بازهم قادر به تحقق هدف نهاییِ«انقلاب» نخواهند بود.

و چون چنین است، این عدم سازگاری میان ساختار و استراتژی و تاکتیک در میدان این نوع «انقلاب»، باعث خواهد شد که نیروهای انقلابی دریابند که حتی در خلا نیروی سرکوبِ حکومت نیز قادر به براندازی همان حکومت نخواهند بود.

4- آمارگیری با چشمان بسته

شاه‌زاده رضا پهلوی به طرح این مدعا می‌پردازد که نیروهای میدانی، در خلال اعتراضات خیابانی از یکدیگر نمی‌پرسند که «آیا جمهوری‌خواه هستی یا مشروطه‌خواه»، و این نشان‌گرِ عدمِ اختلاف در اردوگاه این مبارزان است. ایشان نمی‌داند که طرح همین مدعا تیرخلاص است در سینه‌ی مدعای دیگر ایشان و هواداران‌اش مبنی بر تأثیرگذاری بنیادین اپوزیسیون انقلابی بر اعتراضات درون کشور. به دیگر بیان، معنا و مبنای عدم انشقاق و افتراق میان اردوگاه معترضان خیابانی، چیزی نخواهد بود جز عدم ارتباط سیاسی و تشکیلاتیِ این نیروها با اپوزیسیون انقلابی. به این دلیل که، بر اساس این مدعا، در حالی که در متن و بطن اردوگاه اپوزیسیون انقلابی، سران و اعضا و هوادارانِ سازمان‌ها و گرایشات سیاسیِ مختلف، در حال حمله و هجمه به یکدیگر هستند، چگونه می‌توان پذیرفت که نیروهای میدانیِ حامی و متصل به آن سازما‌ن‌ها و گرایشات سیاسی، در درون کشور، کاملاً متحد شده باشند.

از دیگر سو، بر اساس این مدعا، مدعای دیگرِ اردوگاه پهلوی‌گرایان نیز نقش بر آب می‌شود که اکثر قریب به اتفاق معترضان خیابانی را بارها نیروهای هوادارِ رضا پهلوی دانسته‌اند. به این دلیل که اگر معترضان خیابانی به طرح گرایش سیاسی خود نمی‌پردازند، چرا و چگونه می‌توان اکثریتِ ایشان را هواداران یک اردوگاه سیاسیِ خاص دانست؟

5- رفاقت با وعده‌ی رقابت

شاه‌زاده رضا پهلوی با اشاره به نوع فعالیت «احزاب» در اردوگاه اپوزیسیون انقلابی، به طرح این مدعا می‌پردازد که این «احزاب» در این دوران و در این میدان، نباید به رقابت با یکدیگر بپردازند، اما در فردای پس از انقلاب، می‌توان و باید گام در وادی آن نوع رقابت‌ها نهاد. ایشان بر سبیل تمثیل، می‌گوید امروز وقتی خانه‌ای نداریم، برای کسب اتاق نباید باهم رقابت کنیم.

این مدعا نیز بیش و پیش از هرچیز، نشان‌گرِ بیگانه‌گی ایشان با موازین و معاییر بنیادین عرصه‌ی سیاست است. ورای این نکته که آن‌چه ایشان به عنوان «احزاب» در اردوگاه اپوزیسیون انقلابی مراد می‌کند، در به‌ترین حالت، حکایت رانِ موری بر سفره‌ی پیلان است، این نکته دارای غایت اهمیت است که اصولاً و اساساً علت‌العلل ایجاد «احزاب» در اردوگاه اپوزیسیون انقلابی چیزی نیست جز رقابت با یکدیگر در راستای کسب قدرت. بر این اساس، تمایل به عدم رقابت این «احزاب» در فضای انقلابی، فقط و تنها فقط بر اساس تمایل آن‌ها در راستای تشکیل یک جبهه‌ی سیاسی در شعاع امکان قرار خواهد گرفت. اما در فضایی که شاه‌زاده رضا پهلوی به صراحت در صور این مدعا می‌دمد که «در پی کسب قدرت نیستم»، پُرپیداست که به علت فقدان ترسیم مختصات دقیق و عمیق درباره «تقسیم قدرت» پس از انقلاب، هرگونه امکان تشکیل آن نوع جبهه‌ی سیاسی، ممتنع خواهد بود. به دیگر بیان، «احزاب» در اپوزیسیون انقلابی، به این دلیل که تاکنون مبنای رقابتِ خود را پس از کسب قدرت، مشخص نکرده‌اند، از امکانِ عدم رقابت پیش از کسب قدرت، برخوردار نخواهند بود.

6- رویای تأسیس موسسان

شاه‌زاده رضا پهلوی به طرح این مدعا پرداخت که قانون اساسی آینده‌ی کشور توسط مجلس موسسان تدوین خواهد شد. و این در حالی است که ایشان، پیش از این مدعا، باید به ارائه‌ی راه‌کار در راستای چگونه‌گی تشکیل این مجلس بپردازد. به دیگر بیان، اصل و اساسِ بحث در این‌جاست که پشتوانه‌ی مشروعیت‌بخش به تشکیل این مجلس موسسان دقیقاً چیست؟ و از دیگرسو، مکانیزم اجرایی این مجلس چه خواهد بود؟ و علاوه بر این دو مورد، مشخصات و مختصات دقیقِ راه‌یابی نماینده‌گان به این مجلس چه خواهد بود؟

ورای این موارد، پُرپیداست که یگانه روشِ تدوین قانون اساسی، از طریق مجلس موسسان نخواهد بود. از قضا، تاکنون در تاریخ ایران، هیچ‌کدام از دو قانون اساسی، توسط مجلس موسسان تدوین نشده است.

7- آب ایران و سرابِ نظام

شاه‌زاده رضا پهلوی علت سفر به اسرائیل را رفع مشکل آب ایران در فردای پس از انقلاب عنوان کرد. در همین راستا، ایشان بر این نکته تأکید کرد که باید پیش از انقلاب، برای رفع مشکلات کشور برنامه و راه‌کارهای عملی داشته باشیم. در این‌جا، بر همین اساس، پرسش این است که چگونه یک چهره‌ی سیاسی که مدعی کسب قدرت نیست، برای رفع مشکلِ آب ایران با دولت اسرائیل وارد مذاکره می‌شود، در حالی که با فرض عدم تمایل ایشان به کسب قدرت پس از انقلاب، هیچ تضمینی وجود ندارد که نیروهای به قدرت رسیده در آن دوران، خود را ملتزم به فرآورده‌ی مذاکرات رضا پهلوی با دولت اسرائیل بدانند.

از دیگرسو، دولت اسرائیل چرا و چگونه با نیرویی که رسماً اعلام کرده که در پی کسب قدرت در فردای ایران نیست، درباره‌ی رفع مشکل آب ایران مذاکره کرده‌اند؟

علاوه بر این موارد، چگونه است که از امروز می‌توان و باید برای رفع مشکل آب ایران، برنامه و راه‌کارِ مشخص داشت، اما در عین حال، نوع نظام سیاسیِ مطلوب خود را برای استقرار پس از انقلاب، نباید معرفی و اعلام کرد.

8- خدعه‌ی ملت‌گرایی مولوی

شاه‌زاده رضا پهلوی به درستی به فرجام انقلاب 57 در راستای گذر از «ملت‌گرایی» به «امت‌گرایی» اشاره کرد، اما در عین حال، نشان داد که هنوز توجه دقیق و عمیقی به خطرِ تکرارِ آفت‌بارترِ همان مشکل در فردای ایران ندارد. شاهدِ عادلِ این مدعا، این است که ایشان واکنشی در راستای تأیید مدعای مجری برنامه داشت مبنی بر اشاره به تأکید مولوی عبدالحمید بر «ملت‌گرایی» در ایران.

شاه‌زاده رضا پهلوی باید بداند که همان مولوی، با دستی برون آمده از آستین طالبان، چه خنجری در سینه‌ی مردم و تاریخ افغانستان فرو کرد. خنجری که مولوی عبدالحمید در سینه‌ی مردم و تاریخ افغانستان فرو کرد، بیش از هرچیز آلوده به زهرِ رادیکال‌ترین نوع «امت‌گرایی» بود. بر این اساس، شاه‌زاده رضا پهلوی با عدم اعلام مخالفت با مشی امثال مولوی عبدالحمید، این خطر را برجسته کرد که در راستای ایجاد و انجام انقلاب در ایران، می‌توان و باید دست در دستِ کسانی نهاد که دارای سیاه‌ترین کارنامه در راستای درافکندن یک کشور به ورطه‌ی فروپاشی و تجزیه، بر اساس «اسلام‌گراییِ طالبانی» هستند.

این خطر، آن‌جا و آن‌گاه بیشتر احساس می‌شود که شاه‌زاده رضا پهلوی، پیش از این نیز بر اعتبارِ رجوع به «آرا عمومی» درباره مدعیاتِ نیروهای مخالف با تمامیت ارضی ایران تأکید کرده است.

9- «که در این صندوق جز لعنت نبود»

در سالیان اخیر، یکی از مهم‌ترین و مشخص‌ترین وعده‌هایی که شاه‌زاده رضا پهلوی به مردم ایران داده، ایجاد صندوقی مالی جهت حمایت از اعتصاب‌کننده‌گان و آسیب‌دیده‌گانِ اعتراضات سیاسی در ایران است. پس از قتل مهسا امینی، ایشان بازهم در یک کنفرانس خبری بر این وعده تکیه و تأکید کرد. اما از تأسیس و تجهیز چنین صندوقی، تاکنون هیچ خبر و اثری در میان نیست. ایشان در سخنان اخیر خود، آشکارا مُهر بطلان و پایان بر این وعده نهاد، و بارِ انجام این وعده را نیز بر دوش «مردم»، و مشخصاً ایرانیان خارج از کشور افکند. بر اساس گفته‌ی ایشان، این ایرانیان خارج از کشور هستند که باید با تشکیل صندوق‌های کوچک‌، از اعتصاب‌کننده‌گان و آسیب‌دیده‌گان اعتراضات سیاسی در ایران حمایت مالی کنند.

علاوه بر این، ایشان در راستای نمایش یکی دیگر از ناسازگاری‌های نظری خود، از یک‌سو، از تحریم‌های جهانی علیه نظام جمهوری اسلامی اعلام حمایت کرد، و از دیگرسو، علت عدم انجام آن نوع حمایت‌های مالی از ایرانیان درون کشور را وجود تحریم‌ها دانست.

10- گاندی و ماندلا در غربت

اشاره به ملاقات با جین شارپ، بخش دیگری از سخنان اخیر شاه‌زاده رضا پهلوی بود در راستای تکیه و تأکید بر نافرمانی‌های مدنی در ایران. در این بخش، ایشان بار دیگر به تجربه‌ی موفق هندوستان و افریقای جنوبی اشاره کرد، و به تأیید مشی گاندی و ماندلا پرداخت.

شاه‌زاده رضا پهلوی و اردوگاه هواداران ایشان، باید از هاویه‌ی کلی‌گویی‌ها و کلان بافی‌های آلوده به سویه‌های آناکرونیسم خارج شوند، و بدانند که تجربیات مبتنی بر اعتراضات و مبارزات امثال گاندی و ماندلا در نیمه‌ی سده‌ی بیستم، ارتباطی با نوع و لون اعتراضات مردم ایران و مبارزات سیاسی اردوگاه اپوزیسیون انقلابی در این دوران و در میدان ندارد. در غیراین‌صورت، سزاست که ایشان به ترسیم دقیق و عمیقِ مشخصات و مختصاتِ این نوع «ارتباط» بپردازد.

پُرپیداست که «نافرمانی مدنی» هنوز هم به عنوان یکی از روش‌های اعتراض و مبارزه با حکومت‌ها دارای اعتبار و در خورِ اعتناست، اما این روش، به دلایلی که در دیگر جای نشان داده‌ام، مطلقاً دارای قابلیتِ طرح و ارائه از جانب اپوزیسیون انقلابی برای مردم ایران نیست. شاه‌زاده رضا پهلوی، سزاست پس از این، هربار که نام گاندی و ماندلا را به زبان می‌آورد، بلافاصله به یاد آورد که این دو، در متن و بطن کشور و جامعه‌ی خود اقدام به اعتراض و مبارزه با نظام سیاسی مستقر کردند؛ نه از اروپا و امریکا. البته، می‌توان انتظار داشت که شاه‌زاده رضا پهلوی در مواجهه با این انتقاد نیز اعلام کند که «مردم ایران» باید گاندی و ماندلا شوند، نه من.

11- فرهنگِ مخالفت و مخالفت با فرهنگ

یکی از نکات بسیار مهم و در خورِ تأیید و تحسین در سخنان اخیر شاه‌زاده رضا پهلوی، تأکید ایشان بر عدم کفایت «حکومت قانون» در جامعه، در غیاب و خلا «فرهنگ دموکراتیک» بود. بدون ایجاد مناقشه در عبارت «فرهنگ دموکراتیک»، می‌توان و باید این دیدگاه ایشان را دارای اعتبار و در خور اعتنا دانست، خصوصاً آن‌جا و آن‌گاه که در صور این مدعا می‌دمند که «هیچ‌کس به علت باور و دیدگاه‌اش نباید مورد پرخاش قرار گیرد.»

اما اگر همین معیار را در ارزیابی اردوگاه هواداران و حواریون ایشان، اِعمال کنیم، بدون تردید کوهِ این اردوگاه بدل به کاه خواهد شد. آشکارترین مشاهدات در مواجه با اردوگاه هواداران و حواریون ایشان، شاهدِ عادلِ این مدعاست که وجه غالب این اردوگاه نه تنها مطلقاً بی‌بهره از فرهنگِ جهان جدید است، بلکه متشکل از انسان‌هایی است آلوده به نرم‌افزارهای نظریِ جهان قدیم.

از دیگرسو، وجه غالب اهالی این اردوگاه، بر خلاف نظرِ اخیرِ شاه‌زاده رضا پهلوی، کاملاً و مطلقاً قائل به «اصالت سیاست»، و معتقد به تقدمِ انقلاب سیاسی بر هرگونه اصلاحاتِ فرهنگی هستند. اگر جز این می‌پندارید، در مواجهه‌ای انتقادی با اهالی این اردوگاه، مدعای نگارنده‌ی این سطور را به وادی اعتبارسنجی و ارزیابی روانه کنید.

12- خلا قانون در بساطی خالی

«خلا قانونی در دورانِ گذار انقلابی»، یکی دیگر از مسائل مطرح شده از جانب شاه‌زاده رضا پهلوی در این برنامه بود. این مدعا نیز یکی دیگر از جلوه‌های آشکار ناسازگاری‌های نظری در اردوگاه اپوزیسیون انقلابی است. حضرات از یک‌سو، خود را معتقد و ملتزم به مشی «انقلابی» می‌نامند و می‌دانند، و از دیگرسو، بر آن‌اند تا خود را در شمایل انقلابیون معتقد و ملتزم به «دموکراسی» به نمایش گذارند. بر همین اساس، از منظرِ آرمان، چیزی جز موازین و معاییر «انقلاب‌های کلاسیک» در بساط ندارند، و در عین حال، بیرق این مدعا در دست دارند که قدم به قدم در عرصه‌ی «انقلاب»، معتقد و ملتزم به «دموکراسی» و توسل و تمسک به «آرا مردم» هستند، در حالی که این‌گونه مدعیات اگرچه باعث دلربایی‌هایی در مواجهه با عوام می‌شود، اما در عرصه‌ی واقعیات ملموس و مشهود در عرصه سیاست، مطلقاً دارای اعتبار و در خور اعتنا نیست.

شاه‌زاده رضا پهلوی مدعی است که در دوران «گذار انقلابی»، کشور نیازمند وجود «قانون» است، اما مثال‌هایی که درباره تحکیم این مدعا مطرح می‌کند، عبارت است از «ازدواج و طلاق و تولد». و این در حالی است که اصل و اساس آن‌چه به عنوان لزوم وجود «قانون» پس از یک انقلاب سیاسی مطرح می‌شود، ناظر به قوانینِ کیفری و موارد مهم در عرصه‌ی حقوق اساسی است. در این‌جا، هر نوع جعل قوانین و یا رجوع به قوانینِ سابق یا اسبق، نیازمندِ یک اتوریته و مشروعیتِ ورای «قانون» است. به این دلیل که در هیچ قانونی این مسئله مطرح نشده و نخواهد شد که «پس از انجام یک انقلاب سیاسی با این قانون چه باید کرد، یا کدام اصول را باید تأیید کرد و به کار گرفت و کدام اصول را باید ملغی کرد و به کار نگرفت.»

بر این اساس، ایشان اگر حقیقتاً قصد ندارند که در این عرصه نیز فقط شعار دهند، و اگر مدعای دقیق و عمیقِ فلسفی و علمی در بساط دارند، باید از آن منظرِ مذکور به طرح بحث و ارائه‌ی راه‌کار بپردازند. اما در همین برنامه، ایشان آشکارا اعلام می‌کند که «متخصصین» برای تمامی این موارد برنامه و راهکار دارند. اما اگر چنین است، ایشان رسماً و مشخصاً یکی از آن همه برنامه و راه‌کار در این زمینه را برای آگاهی مردم ایران، منتشر کند.

پیشاپیش، تضمین می‌دهم که محال است چنین کند؛ چرا که، بساط خالی‌تر از آن است که گمان می‌رود.

13- تفاوت حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر

شاه‌زاده رضا پهلوی، درباره قوانین نظام سیاسی آینده‌ی ایران، به طرح این مدعا پرداخت که تمامی این قوانین «مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر» خواهند بود.

این مدعا نیز در میدانِ مواجهه با عوام، از منظرِ شعارهای ایدئولوژیک، شاید دارای کارکردهایی باشد، اما از از منظر علمی و تخصصی، مطلقاً غلط و بی‌اعتبار است. به این دلیل که، قوانین یک کشور، هرگز نباید «مبتنی بر» یک سندِ بالادستیِ باشد؛ آن هم سندی سیاسی به عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر.

اذهان ناآزموده در اردوگاه عوام، بدون تردید این مدعا را به مثابه مخالفت با اعلامیه جهانی حقوق بشر، فهم می‌کنند، در حالی که چنین نیست. برخی از قوانین کشور، می‌توانند با روح غالب بر اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای ناسازگاری نباشند، اما این هرگز به مثابه تأیید این مدعای غلط و جاهلانه نیست که «قوانین کشور باید مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر» باشند.

عدم ناسازگاری کلان با روح غالب بر آن اعلامیه، یک مسئله است، و ابتنا قوانین کشور بر هر سند بالادستیِ جهانی، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، مسئله‌ای دیگر.

سزاست، حلقه‌ی «متخصصانِ» پیرامون شاه‌زاده، تفاوت بنیادین این دو مسئله را به ایشان آموزش دهند؛ البته اگر ایشان خود را نیازمند به آموزش می‌داند.

14- به خدا قسم سکولار هستم!

شاه‌زاده رضا پهلوی درباره نوع مواجهه با روحانیون شیعه در دوران پس از «انقلاب»، به طرح این مدعا پرداخت که به این علت که در یک نظام سکولار، دیانت حق دخالت در «حکومت یا سیاست یا دولت» ندارد، روحانیون شیعه با خروج از این عرصه‌ها، زندگی عادی خود را خواهند داشت در راستای «بازگشت دین به عرصه‌ی خصوصی».

ورای این مسئله که، شاه‌زاده رضا پهلوی و اردوگاه هواداران ایشان، نسبت به معنا و مبنا و مفهوم «سکولاریسم»، آلوده به جهل مرکب هستند، پرسش از ایشان این است که کسی که در همین برنامه، مخاطبان بارها او را «شاهنشاه ایران» نامیدند و او دهان به مخالفت با این عنوان نگشود، چگونه هنوز به قدرت نرسیده می‌تواند مدعی اعتقاد و التزام به «سکولاریسم» باشد، در حالی که «سوگندِ پادشاهیِ» خود به «قرآن مجید» را هنوز پس نگرفته است. و از دیگرسو، همین پادشاهِ خواستار حکومت «سکولار» که سوگند یاد کرده که «در ترویج مذهب جعفری اثنی‌عشری سعی و کوشش نماید»، چگونه می‌تواند در سفر به اسرائیل، کیپا بر سر نهد و دستِ نیایش به دیوارِ ندبه بساید، اما در عین حال، گذر و نظری هم به بیت‌المقدس نکند.

می‌دانستیم که معنا و مبنای نظریِ «سکولاریسم» را نمی‌فهمید، اما پس از این، بفهمید که معنا و مبنای ِعملیِ «سکولاریسم» را هم نمی‌فهمید.

15- از ولایت تا وکالت

اشاره به ماجرای «وکالت»، بخش دیگری از سخنان اخیر شاه‌زاده رضا پهلوی بود. ایشان آشکارا اعلام کرد که هدف از طرح ماجرای «وکالت»، این نبوده که مردم ایران فقط به او «وکالت» دهند، بلکه مردم ایران باید به هرکس که می‌خواهند «وکالت» دهند تا آن شخص بر اساس آن «وکالت» از جانب مقامات و دولت‌ها و نیروهای خارجی، در مذاکرات به رسمیت شناخته شود.

این هم یکی دیگر از معرکه‌گیری های آلوده به بلاهت و جهالت در عرصه‌ی سیاست است. آیا شاه‌زاده و اردوگاه هواداران ایشان، می‌توانند فقط یک نمونه‌ی دیگر در این زمینه در تاریخ سیاست نشان دهند؟ البته که نخواهند توانست.

اما، پُرپیداست که این نوع «یگانه‌گی»، لزوماً به معنای غلط و بی‌اعتبار بودن این روش نیست، بلکه، دلیل غلط و بی‌اعتبار بودن این روش، حداقل سه موردِ دیگر است. نخست این‌که، آیا نهادها و سازمان‌های رسمی و مورد وثوق بین‌المللی، امکان و ماکنیزم خاصی جهت ارائه این نوع «وکالت» ایجاد کرده‌اند که مردم یک کشور با رجوع به آن بتوانند در چنین فرآیندی به صورتِ رسمی و بدون ایجاد مناقشه، شرکت کنند؟ دو دیگر آن‌که، به فرض، که تعدادی از مردم ایران در یک سایت به شخصی «وکالت» دهند، آیا آن شخص بر اساس داده‌های آن سایت، از جانب دولت‌ها و نیروهای خارجی می‌تواند به عنوان «وکیل مردم ایران» به رسمیت شناخته شده، و وارد عرصه‌ی مذاکره شود؟ سه دیگر آن‌که، به فرض، تعدادی از مردم ایرن در یک سایت به شخصی «وکالت» دهند، و تعدادی دیگر در سایتی دیگر به شخصی دیگر «وکالت» دهند، در این‌جا، محک و میزان سنجشِ اعتبارِ این ارائه‌ی «وکالت‌ها» چه خواهد بود تا دولت‌ها و نیروهای خارجی با تکیه و تأکید بر آن، «وکیل مردم ایران» را شناسایی کنند؟

16- فتوای ملوکانه

یکی از بسیار مواردِ آغشته به سویه‌های طنز در این برنامه، آن‌جا و آن‌گاه بود که شاه‌زاده رضا پهلوی، با پرسشی در راستای کسب تکلیف از جانب هواداران درباره نوع مبارزه با نیروهای «سایبری نظام» مواجه شد. ایشان در مقام ارائه‌ی فرمان و «فتوا»، بر این نکته تأکید کرد که با این افراد کاری نداشته باشید و از هدف اصلی خود دور نشوید. اما در ادامه، بلافاصله، چند تماس تلفنی دیگر برقرار شد مبنی بر این‌که شاه‌زاده را به سویی کشانند که به تصحیح و تغییر فرمان و «فتوای» مذکور بپردازد. نخستین پرسش در این‌جا برای مخاطبِ دارای حداقل بهره‌ی هوشی این است که مخاطبان منتظرِ صحبت با شاه‌زاده از روزها و ساعت ها قبل، آیا پرسش دیگری در بساط نداشتند که ناگهان پس ازآن نوع صحبت ایشان، ناگهان پرسش‌های خود را به درخواست در راستای توضیح بیشتر ایشان درباره برخورد با نیروهای «سایبری نظام»، تغییر دادند.

اما ورای این نکته، شاه‌زاده رضا پهلوی، در نهایت، فرمان و «فتوای» خود را مبنی بر تکلیف انقلابی هواداران این‌گونه صادر کرد که «باید نیروهای نظام را مورد شناسایی قرار دهید و آن‌ها را معرفی کنید.» بدون تردید، در شرایطی که بدون صدور چنین فرمان و «فتوایی»، اردوگاه هواداران و حواریون ایشان، از بام تا شام در فضای مجازی مشغولِ «شناسایی و معرفیِ نیروهای نظام» هستند، با صدور چنین فرمان و فتوایی باید در انتظار افزایش دامنه‌ی توهین‌ها و تهمت‌های هواداران ایشان به هر دیدگاه مخالف بود، که از جانب ایشان تحت عنوان «سایبری‌های نظام» و «عوامل سرکوب‌گر رژیم»، معرفی خواهند شد.

بنابراین، اگر تا پیش از صدور این «فتوای» ملوکانه، می‌توانستیم سیل توهین‌ها و تهمت‌های هواداران و حواریون «خاندان پهلوی» به منتقدان و مخالفان را، مشیِ شخصی ایشان بدانیم، اما پس از این، مسئولیت هرگونه طرح توهین و تهمت به منتقدان و مخالفان شاه‌زاده رضا پهلوی و حکومت پهلوی اول و دوم، بر عهده‌ی شخصِ شاه‌زاده رضا پهلوی خواهد بود. چرا که، تاکنون چنین فرمان و «فتوایی» در میان نبود، اما پس از این، مسئولیتِ توهین‌ها و تهمت‌ها به منتقدان و مخالفان، بر عهده‌ی فرمان‌ده و «مُفتی» نیز خواهد بود.

البته می‌دانیم که شاه‌زاده رضا پهلوی، در راستای همان گریز از مسئولیت‌پذیری‌ها، مسئولیت این فرمان و فتوا را نیز نخواهد پذیرفت، و افرادی را که در حمایت از ایشان، شنیع‌ترین و عنیف‌ترین رفتار با منتقدان و مخالفان دارند را نیز «سایبری‌های نظام» خواهند نامید!

17- جهالت سکولارانه

شاه‌زاده رضا پهلوی هم‌چنین به طرح این مدعا پرداخت که ما با باورهای دینی افراد مخالفتی نداریم، بلکه فقط با حکومت دینی مخالف هستیم. این نیز، نمونه‌ی دیگری از جهالت ایشان در مواجهه با مفاهیم است. به این دلیل که، از قضا، حکومت دینی چیزی جز تابع و تالیِ باورهای دینی افراد نیست. و در دین اسلام، قابلیت‌های نظری و عملی و تاریخی ستبر و سترگی در راستای تبدیل باورهای دینی به حکومت دینی وجود دارد. بر این اساس، در مواجه با اسلام و مسلمانان، نمی‌توانید با باورهای دینی مخالفت نداشته باشد و فقط مخالفِ حکومت دینی باشید.

18- وکالت شاه‌زاده به مردم

شاه‌زاده رضا پهلوی از ایرانیان خارج از کشور خواست که رای خود را به ساده‌گی به نماینده‌گان مجلس و روسای جمهور ندهند، و در برابر این رای از ایشان بخواهند که حامیِ «انقلاب ایران» باشند. بر این اساس، نخستین درخواست از ایشان این خواهد بود که اعلام کنند در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری امریکا به چه کسی رای داده‌اند. این نوع شفافیت باعث خواهد شد تا ایرانیان با مشی سیاسی شاه‌زاده بیشتر آشنا شوند. علاوه بر این، مگر نه آن‌که «مردم ایران» به ایشان «وکالت» داده‌اند تا با دولت‌ها و نیروهای سیاسی در خارج از کشور مذاکره کند، بر این اساس، به جای ایرانیان خارج از کشور، ایشان باید به عنوان «وکیل مردم ایران» با نماینده‌گان مجلس و نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری مذاکره کند و باعث حمایت ایشان از «انقلاب ایران» شود. این چه نوع «وکالتی» است که «مردم» به ایشان درباره مذاکره با نیروهای سیاسی «وکالت» دهند، اما در عین حال، خودِ مردم برای تحقق خواسته‌های سیاسی، با نیروهای سیاسی مذاکره و چانه‌زنی کنند.

گویی در این‌جا، چون به میدان عمل نزدیک شدیم، این شاه‌زاده است که به مردم «وکالت» داده است.

19- اول خانه بعد تلویزیون

شاه‌زاده رضا پهلوی در مواجهه با پرسشی مبنی بر ضرورت وجود یک تلویزیون رسمی در اردوگاه اپوزیسیون انقلابی، پاسخ مشخصی در بساط نداشت. این انتقاد نیز طی 44 سال اخیر بارها به ایشان وارد بوده که اردوگاه هواداران «خاندان پهلوی» حتی یک تلویزیون رسمی نداشته و ندارند. به دیگر بیان، شاه‌زاده رضا پهلوی، طی 4 دهه‌ی اخیر هرگز نخواسته یا نتوانسته که اقدام به تأسیس یک تلویزیون رسمی برای پیش‌برد فعالیت‌های سیاسی خود کند. در این برنامه نیز، ایشان نه تنها پس از 4 دهه وعده‌ی تشکیل و تأسیس چنین تلویزیونی را مطرح نکرد، بلکه از ارائه‌ی پاسخی شفاف و روشن و مستدل به این خواسته، امتناع کرد.

شاید دیدگاه ایشان در این زمینه نیز از این قرار است که «ابتدا باید خانه را بگیریم» و بعد در یکی از اتاق‌هایش تلویزیون قرار دهیم.  

20- مخالفت با حضورِ مخالف

عدم مواجهه با انتقادات اساسی و اصولی و تخصصی، یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف کارنامه‌ی شاه‌زاده رضا پهلوی و سایر سیاست‌گزاران در تاریخ ایران است. اما، در این دوران و در این میدان، سیمای تمام‌نمای یاوه‌سرایی‌ها و گزافه‌گویی‌ها درباره اعتقاد و التزام شاه‌زاده رضا پهلوی به مواجهه‌ی انتقادی را می‌توان در برگزاری همین برنامه مشاهده کرد؛ در برنامه‌ای که، از خیل تماس‌های تلفنی، حتی یک نفر در حد یک دقیقه زبان به نقدِ ایشان نگشود. در حالی که، حتی رسانه‌های رسمیِ رسوایِ نظام جمهوری اسلامی نیز در این دوران و در این میدان، در راستای نقاب افکندن بر سیمایِ ایدئولوژیک خود، به یک یا چند مخالف، مجالِ اعلام و ابرازِ انتقاد می‌دهند.

…

این 20 مورد، و بسی بیش از این‌ها، شاهدِ عادلِ این مدعاست که کارنامه‌ی شاه‌زاده رضا پهلوی در عرصه‌ی سیاست، آغشته به انواع ضعف‌ها و کاستی‌ها و کژی‌ها و ناسازگاری‌های نظری و عملی است.

ایشان در مقام و قامتِ یک سیاست‌گزار، چیزی جز شعارهای کلان و نامربوط به زمان و زمانه و زمینه‌ی ایران، در بساط نداشته و ندارد. بی‌اعتنایی و بی‌التفاتی ایشان به انتقادهای اساسی و اصولی طی 4 دهه‌ی اخیر، در شرایطی رقم خورده که اوج مواجهه‌ی جامعه‌ی ایران و اجتماع عالمان با ایشان، خلاصه شده در چند برنامه‌ی تلویزیونی که اعتباری جز از منظرِ تحسین و تقدیس در راستای بُت‌تراشی برای عوام نداشته و ندارند. در این‌گونه برنامه‌ها نیز، خبر و اثری از استدلال و استناد و انتقاد نبوده و نخواهد بود. بنابراین، شاه‌زاده در مقام و قامت یک سیاست‌گزار، باید برای مخاطبان در محضر «طغرل»، شعار سازد و شعر سُراید.

و چون چنین است، شرط اساسیِ این‌گونه برنامه‌سازان تلویزیونی برای حضور شاه‌زاده در این نوع برنامه ها این است که شاه‌زاده! در برابر دوربین، «شعر یادت نره»!


  • اعتراضاتانقلابپهلویرضا پهلوی

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[502984],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

هوس قمار دیگر

مرجعیت شهرت بر دوش شریعت و طریقت

ایران فرهنگی و فرهنگ ایرانی

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#