نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • سیب آدم و سیب نیوتن

در باب مواجهه‌ی اپیستمولوژیک با مدعیات دینی
سیب آدم و سیب نیوتن

  • مارس 16, 2023

در نیمه‌ی نخست سده‌ی بیستم، هانس رایشنباخ در اردوگاه فلسفه‌ی علم، نظام نظری خود را مبتنی بر تفکیک دو ساحت «کشف» و «تبیینِ» نظریات در عرصه‌ی علوم تجربی مطرح کرد. یکی از توابع و توالی این دیدگاه رایشنباخ، ایجاد مرزبندی مشخص‌تری میان دو عرصه‌ی علوم تجربی و فلسفه بود. و یکی از برجسته‌ترین استنتاجاتی که از نظام نظری او در آن دوران مطرح شد، از این قرار و بر این مدار بود که در عرصه‌ی علوم تجربی، اگرچه در مواجهه با «کشف یک فرضیه یا نظریه»، بر سبیل تساهل و تسامح عمل می‌کنیم، اما در مقام «تبیین همان فرضیه یا نظریه» دیگر خبر و اثری از آن‌گونه تساهل و تسامح در کار نخواهد بود. قائلان به نظام نظری رایشنباخ بر این باور بودند که در عرصه‌ی فلسفه، این تساهل و تسامح، هم در عرصه‌ی کشف، و هم در عرصه‌ی تبیین، در محور و مدار نظرورزی قرار دارد.

رایشنباخ در دوران و میدانی به طرح نظام نظری خود می‌پرداخت که فلسفه تا حداکثر ممکن در بسیاری از عرصه‌ها به نفع علوم تجربی، عقب‌نشینی کرده بود. به دیگر بیان، بسیاری از نظریاتی که تا آن زمان و آن دوران، «فلسفی» دانسته می‌شدند، از عرصه‌ی فلسفه خارج شده، و راه به وادی علوم تجربی؛ اعم از طبیعی و انسانی، گشوده بودند.

نظام نظری رایشنباخ (و دیگرانی چون او) اگرچه در این دوران و این میدان، قدر دید و بر صدر نشست، اما در ادامه، به عنوان مدعایی قابل اعتبار و اعتنا، از آن نوع صدرنشینی و قدربینی، محروم شد.

اما، چه پیش از رایشنباخ، و چه پس از او، هم‌واره بحث در این زمینه که خاستگاه یک نظریه، دارای چه میزان از اهمیت و اعتبار است، مورد بحث و نظرورزی و بررسی قرار داشت.

تأثیرات این بحث، در عرصه‌ی بررسی مدعیات دینی و مذهبی، از دوران مواجهه‌ی سهمگین فلسفه با کلام مسیحی، خصوصاً از سده‌ی چهارم میلادی به بعد، باعث بنیان‌گذاری و برجسته‌سازیِ مسئله‌ی رابطه میان دو ساحت آنتولوژی و اپیستمولوژی شد.

این نوع مباحث، طی سده‌ها به صورت مستقیم و غیرمستقیم در اروپا در کانون نظرورزی‌های فلسفی، کلامی و علمی، قرار گرفت. در تمامی این ادوار، از حدود سده‌ی چهارم میلادی به بعد، علیرغم حملات ستبر و سترگِ کلام مسیحی به فلسفه، فلسفه، به علل و دلایلی، توانست استقلال و استحکام و احتشام خود را حفظ کند. در حالی که، در تاریخِ اسلام، با در نخستین مواجهات با طرح چنین مسائل و مباحثی، فلسفه در بلاد اسلامی، تا حداکثر ممکن، از خاستگاه و جایگاه اصلی و اساسی خود خارج، و به نفع کلامِ اسلامی، عقب‌نشینی کرد.

به دیگر بیان، بحث فلسفی درباره خاستگاه شناخت‌شناسیِ مدعیات دینی، بحثی بود که در بلاد اسلامی از یک سو، با مدعیات کلامی پوشش داده شد، و از دیگر سو، با مدعیات عرفانی و تصوفی. بر این اساس، پاسخ به این‌گونه پرسش‌ها که «مسلمانان (به عنوان یکی از بخش‌ها در اردوگاه ادیان ابراهیمی) بر اساس کدام منبعِ شناخت، خود را به منشأ مدعیات دینی متصل می‌دانند؟»، یا از منظر کلامی، با نظریه‌هایی چون «صدق نبی» یا «لطف پروردگار»، یا از منظر عرفانی و تصوفی، با نظریه‌هایی چون «اتصال به روح» یا «شهود عارفانه»، مواجه شد.

و این همه، در حالی بود که اصولاً و اساساً آن پرسش بنیادین، پرسشی بود در عرصه‌ی شناخت شناسی به عنوان یکی از شاخه‌های فلسفه، که با آن نوع نظریه‌های کلامی و عرفانی و تصوفی، پاسخ داده نمی‌شد.

مدعیات بنیادین دینی، خارج از مرزهای علوم تجربی و فلسفه قرار داشتند، اما در گذر زمان، با ارائه‌ی تببین‌های علمی و فلسفی جدید در عرصه‌هایی که مدعیات دینی سده‌ها در آن به میدان‌داری پرداخته بودند، مدعیات دینی دیگر نمی‌توانستند از اعتبار سابق خود، دفاع کنند. اما چرا؟ یکی از مهم‌ترین دلایل این بود که مدعیات دینی، درباره جهان و انسان، پس از سده‌ها، در مرزهایی خارج از «دیانت» قرار گرفته بودند. و چون چنین بود، این‌گونه مدعیات باید بر اساس موازین و معاییر و روش‌های مربوط به عرصه‌ی  طرح آن مدعا، «اثبات» می‌شدند.

با در نظر داشتن این شرایط بود که بسیاری از مدعیات دینی، مشخصاً در اسلام، با خروج از عرصه‌ی دیانت، رختِ اثبات یا ابطالِ علمی یا فلسفی به تن کرده بودند. در این میان، با آن مدعیاتی که هنوز در عرصه‌ی دیانت قرار داشتند، دو نوع مواجهه انجام می‌گرفت. مبنای یک مواجهه این بود که تمامی آن مدعیات باید یک به یک از منظر علمی یا فلسفی، «اثبات» شوند. و مبنای مواجهه‌ی دیگر این بود که نیازی به «اثباتِ» علمی یا فلسفیِ تمامی مدعیاتی که اصولاً و اساساً علمی یا فلسفی نیستند، بر اساس روش‌های علمی یا فلسفی، نیست، اما این مدعیات، هرجا و هرگاه که عزم ورود به وادیِ باور، داشته باشند، باید از مسیر اثبات بر اساس مبانی شناخت‌شناسی بگذرند.

نگارنده‌ی این سطور، این مبنای اخیر را در مواجهه با مدعیات دینی، دارای اعتبار و در خور اعتنا می‌داند، اگرچه، علاوه بر این مورد، موارد دیگری نیز در بررسی اثبات مدعیات دینی، هم از منظرِ راه‌یابی به وادی باور، هم به وادی احساسات، و هم به وادی خواسته‌ها، وجود دارد. اما اثباتِ مدعیات دینی از منظر مبانی شناخت‌شناسی، در مقامِ اثبات، بر سبیل تمثیل، از این قرار و بر این مدار است که عده‌ای به طرح مدعایی درباره ماجرای «سیب آدم» بپردازند، و عده‌ای دیگر به طرح مدعایی بر اساس ماجرای «سیب نیوتن». ما می‌توانیم بر سبیل تساهل و تسامح، هر دو مدعا را از منظر آنتولوژی، در مقام ثبوت، بپذیریم، اما بلافاصله به طرح دو نکته خواهیم پرداخت. نخست این‌که، مدعی، چگونه از وجود چنین واقعه‌ای مطلع شده است؟ و دیگر آن‌که، افتادنِ سیب بر سر نیوتن، به عنوان «دلیل اثبات وجود جاذبه» مطرح نشده است، بلکه، نیوتن پس از مشاهده‌ی این واقعه، کوشید تا در عرصه‌ی علوم تجربی، و با توسل و تمسک به روش‌های این عرصه، به اثبات مدعای «وجود جاذبه» بپردازد. اما آیا ماجرای «سیب آدم»، و مدعیاتی که بر اساس آن مطرح می‌شود نیز از همین نوع و لون، و هم‌چون ماجرای «سیب نیوتن» است؟ هرگز!

در این‌جا، در به‌ترین حالت، می‌توانیم ماجرای «سیب آدم» را به عنوان یک اسطوره، از منظرِ پوئتیک، مورد توجه و بررسی قرار دهیم، و مدعیاتِ مربوط به آن را نیز با روش‌های موجود در عرصه‌ی اسطوره و پوئتیک، بسنجیم. در حالی که، مدعای «وجود جاذبه» در ماجرای «سیب نیوتن»، از آن‌جا که در عرصه‌ی اسطوره و در عرصه‌ی پوئتیک مطرح نشده است، از منظرِ روش‌شناسی، تابع عرصه‌ی طرح همان مدعاست، اما از منظرِ شناخت‌شناسی، حتی در این عرصه نیز باید نشان داد که در مقام اثبات، کدام یک از منابع شناخت، ما را به هسته‌ی مرکزی مدعای مطروحه، متصل کرده است.

به دیگر بیان، ما در مواجهه با مدعیات مطروحه در عرصه‌های مختلف، نمی‌توانیم و نباید با تکیه و تأکیدِ عاری از تدقیق بر نظام نظری امثال رایشنباخ، مقام «کشف» را با مقام «اثبات»، مشابه و مشترک بدانیم. به دیگر بیان، بسیاری از متفکران به طرح این مدعا پرداخته‌اند که در مواجهه با طرح یک نظریه، به منشأ نظریه، و به علتِ طرح نظریه، و به عواقب و توابعِ طرح نظریه، در مقام اثبات یا ابطال آن، نباید تکیه و تأکید داشت، و تنها، باید در عرصه‌ی نظر، به «صدق و کذب»، و در عرصه‌ی عمل، به «کارآمدی و ناکارآمدی» آن نظریه توجه داشت. این دیدگاه تا حدود فراوان قابل دفاع است، اما به این دو نکته‌ی دارای غایت اهمیت نیز باید توجه داشت که هر مدعایی در عرصه‌ی نظر، باید از منظرِ شناخت‌شناسی از توان و امکانِ اثبات برخوردار باشد. برای نمونه، من اگر در برابر درخت سیبی قرار گرفتم و به طرح این مدعا پرداختم که دو دقیقه بعد، دو سیب از شاخه‌ی درخت فرو می‌افتد، و پس از دو دقیقه چنین نیز شد، این مدعا را از منظر «صدق»، در مقام ثبوت، می‌توان پذیرفت، اما و هزار اما! علی‌رغم این مورد، بلافاصله بر اساس مبانی شناخت‌شناسی، باید به طرح این پرسش پرداخت که «تو چگونه فهمیدی که چنین خواهد شد؟».

مواجهه‌ی «آدم» و نیوتن با سیب، و مواجهه‌ی هواداران «آدم» و نیوتن با نظام نظری ایشان را اگر بر اساس موازین و معاییر شناخت‌شناسی مورد بررسی قرار دهیم، درخواهیم یافت که چرا و چگونه، نیوتن «آدم» نبود.


  • اپیستمولوژیدینعلمفلسفهنیوتن

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[502672],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

بنی صدر نمُرده است

ضربه‌ی آخر از بانوی اول

آتش اندر تیرگی افتد که آتش زد به جانت

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#