نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • در نقدِ نقد

در نقدِ نقد

  • مارس 29, 2021
 

ایران و ایرانیان سال 1399 را با “کرونا” آغاز کردند و سالی را پشت سر بر سریر تاریخ نهادند که با “سیلی ویرانگر” آغاز شده بود.

وجه مشابهت این دو واقعه علاوه بر سویه های تراژیک، مبتنی بر جدال و منازعه ای میان مردم و حاکمیت درباره چگونگی اطلاع رسانی و آمار و اخبار ِ این دو واقعه بود، از آن رو که در هر دو واقعه، طرفین یکدیگر را به دروغ پراکنی و نشر اکاذیب خصوصا درباره آمار متهم می کردند.

به دو نمونه از این موارد درباره واقعه سیل ِ سال گذشته توجه کنید :

1: معصومه ابتکار در جایگاه معاون رئیس جمهور ضمن انتقاد شدید نسبت به نشر اکاذیب درباره آمار تلفات سیل توسط مردم در فضای مجازی گفت: “متاسفانه اخبار نادرست و تلاش عامدانه برخی افراد در زمینه نشر اخبار دروغین درباره سیل موجب افزایش مشکلات شده است و این موضوع در سفری که به منطقه پلدختر داشتم به طور کامل مشهود بود”.

2: وزیر کشور در واکنش به سخنان مهران مدیری در برنامه ای تلویزیونی درباره سیل، گفت: ” واقعا نمی‌دانم از چه زمانی مسخره، تحقیر، بی‌اعتماد و ناامید کردن مردم و توهین به مسئولانی که برخاسته از رای مردم هستند هنر شده است؟! تمام کشور پای کار آمده‌اند اما یک آقایی به اسم هنر می‌رود و همه را مسخره می‌کند و حضار هم کف می‌زنند. کشور ماسیل خیز است؛ مگر دولت و مسئولان سیل را آورده‌اند؟! عذرخواهی فایده‌ای ندارد و حتما رئیس صدا و سیما باید برخورد کند”.

و نمونه سوم، سخنان اخیر حسن روحانی خطاب به رسانه های کشور؛ ” رسانه‌ها امروز باید هم با نوشتن و هم با ننوشتن، منافع و مصالح نظام و مردم را در نظر بگیرند؛ به این معنی که گاهی مصالح نظام و مردم با ننوشتن مسایل حاشیه‌ای و غیرواقعی تأمین می‌شود…از چارچوب و اصول رسانه‌ها به دور است که چیزی را که نسبت به آن یقین و اطمینان ندارند، منتشر کنند”.

و اما ارتباط این سه مورد در شرایط کنونی :

1 – حافظه ی ایدئولوژیک خواهر مری

معصومه ابتکار بعنوان یکی از حماسه آفرینانِ ماجرای اشغال سفارت امریکا در سال 1358، وقتی در همان دوران در برابر این پرسش رسانه های خارجی قرار گرفت که ؛ ” چرا بر خلاف تمامی قوانین و عرف روابط بین المللی دیپلماتهای یک کشور را گروگان گرفته اید؟”، اینگونه لب به پاسخ گشود ؛ ” کدام قوانین بین المللی؟! این قوانین بین المللی چرا ساکت بودند وقتی شاه 60000 نفر از مخالفانش را کشت و بیش از 100000 نفر را قطع عضو کرد”.

بیش از 40 سال پس از این سخنان، گمان می کنید که اگر کسی از ایشان در راستای اثبات آنگونه مدعیات و اتهامات طلب منبع و مأخذ کند، با چه واکنشی مواجهه خواهد شد؟

تردید نکنید چرا که تجربه ی تاریخی شاهد عادل این مدعاست که نخستین واکنش از جانب حضرات چیزی جز این نخواهد بود که سائل و طالب ِ مورد نظر را متهم به “طرفداری از شاه” و ” سلطنت طلب بودن(کذا)” می کنند و بس.

اما در همان دوران رسانه های خارجی، سخنان و نظرات “خواهر مری” را در سطحی وسیع در جهان منتشر کردند، بدون ِ پروای اینکه مخاطبین، آن رسانه ها را متهم به “نشر اکاذیب” کنند یا اینکه رئیس جمهوری فریاد برآورد که ؛ ” از چارچوب و اصول رسانه‌ها به دور است که چیزی را که نسبت به آن یقین و اطمینان ندارند، منتشر کنند”.

و از دیگر سو یکی از آفات و مفاسد “رژیم ستم شاهی” مگر نه اینکه به ادعای انقلابیون سلطه و سیطره و بسط تکصدایی ِ ایدئولوژیک در عرصه رسانه ها بود؟ و کسانی همچون “خواهر مری” هرچه داشتند و نداشتند – از جمله سواد و اطلاعات درست- در طبق اخلاص نهادند برای نابودی آن رژیم ِ سرکوبگر ِ آزادی بیان خصوصا در عرصه رسانه ها؟

معصومه ابتکار که این روزها در عرصه “حاکمیت” و بعنوان معاون رئیس جمهور از “اخبار جعلی مردم در فضای مجازی” درباره آمار تلفات سیل در ایران اینگونه برآشفته می شود – که در نهایت چرا تعداد کشته ها را به جای 50 نفر 100 نفر اعلام کرده اید- آیا در مصاحبه با رسانه های خارجی در تشریح دلایل اشغال سفارت امریکا نیز همینگونه پروای مواجهه صحیح و دقیق با آمار را داشت؟

می دانیم که نه! اما بگذارید بدانیم که “چرا” ؟

2 – دورهمی در خیابان فاطمی

“اینهم از خودشونه، آره؟!” ؛ این پرسش بدون تردید درباره 2 نفر در طی حدود 3 دهه اخیر بارها و بارها زینت بخش مجالس و محافل ایرانیان بوده، یکی سیدمحمد خاتمی و دیگری مهران مدیری.

مهران مدیری را بسیارانی حتی نه یکی از کارگزاران بلکه از سیاستگزاران فرهنگی و هنری نظام جمهوری اسلامی ایران، و البته بسیارانی نیز او را منتقدی شجاع و جسور در برابر همین نظام می دانند.

اینگونه ژانوس واری مهران مدیری البته علل و دلایلی دارد که طرح و شرح آنها موضوع این وجیزه نیست، با اینهمه هرگز فراموش نمی کنم که سالها پیش از این حضرتش درباره آثار رضا عطاران اینگونه طرح نظر کرد ؛ ” کارهاش چرکه! من خودم دوست ندارم این مدلی رو، یعنی همه ته ریش دارن، همه پیژامه پاشونه، همه لب حوضن، همه آفتابه دستشونه، چرکه همه چیز… من این مدل تصویر و فضا را دوست ندارم ببینم تو خونه م بعنوان بیننده …”.

این نوع انتقادهای وی در حالی بود که ادعای نظری عطاران بعنوان کارگردان مبتنی بر برجسته سازی رئالیسمی تاریخی – فرهنگی ( نه ناتورالیسم و …) بود که در قاب تلویزیون یا سینما اثری بر مبنای نوعی بازنمایی ِ واقعیت ارائه کند.

اما به باور مدیری این نوع مشی عطاران در عرصه تلویزیون و سینما “چرک” بود و دلش نمی خواست در خانه اش آن را ببیند.

زمان گذشت و مهران مدیری خود با “پیژامه” در فیلمی دیده شد که بارها به حضور در آن فیلم اعلام مباهات کرد وعلاوه بر آن آثاری تولید و ارئه کرد که صد البته در بسیاری از موارد در آنها کسی ته ریش نداشت و با پیژامه آفتابه به دست لب حوض دیده نمی شد اما از قضا همه در ویلاها و خانه های مجلل و اشرافی با لباسهای “خارجی” و شیک دیده می شدند اما در عین حال همگی با “اخلاق و رفتار چرک”.

اینگونه بود که در واقع مدیری با طرح آنگونه نظرات در مقام “آموزگار مکتبی ایدئولوژیک”، اقدام به ارشاد رضا عطاران کرده بود، ارشادی با این معنا و مبنا که ؛ نیازی نیست همه چیز چرک باشد، بلکه باید هرآنچه را که می خواهیم بنا به مقتضیات زمان و مکان چرک نشان بدهیم.

مهران مدیری سزاست که پس از قرائت تک گویی هایی از “شکسپیر”، چند سطری نیز از مبانی “رئالیسم سوسیالیستی” ِ ژدانف در “رسانه ملی” برای مخاطبین خود قرائت کند تا ایشان با بخاطر آوردن آثار وی طی سالهای اخیر، بر سبیل آن حکایت مولانا در دفتر دوم مثنوی ناگهان جوحی وار خطاب به پدر بگویند ؛

گفت جوحی با پدر ای ارجمند

والله این را خانهٔ ما می‌برند

گفت جوحی را پدر ابله مشو

گفت ای بابا نشانی ها شنو

این نشانیها که گفت او یک به یک

خانهٔ ما راست بی تردید و شک

در راستای همین “چرک نمایی های ایدئولوژیک” بود که عرصه فرهنگ و هنر در ایران نمی توانست در انتظار ساخت سالی یک یا دو اثر از مهران مدیری بماند، و اینگونه بود که فرمان ساخت “دورهمی” صادر شد. برنامه ای که چند شب در هفته، ساعتها آنتن را در اختیار مدیری می نهاد تا مجری همان “چرک نمایی ایدئولوژیکی” باشد که سالها مبانیش را به عطاران در مقام نقد تذکار داده بود.

“چرک نمایی ایدئولوژیک مدیری” اما در دورانی به اوج رسیده بود که باور آن برای بسیارانی در قاب تلویزیون رسمی – و انحصاری – ایران در مرزهای محال قرار می گرفت.

مدیری به “نقد شرایط کشور و عملکرد مسئولان” می پرداخت و در مواردی بسیار شدیدتر و غلیظ تر از آنچه که در فضای مجازی از جانب “رسانه ها و افراد بی هویت” جریان داشت. اما چرا اینگونه بود؟

با گسترش دامنه حضور و فعالیت مردم در فضای مجازی، مرزهای فعالیت حرفه ای رسانه نیز دچار تحول و تبدل شده بود، چه رسد به رسانه ی ایدئولوژیکی همچون “صدا و سیما” که دقیقا در همین دوران در امتداد همان فضا “تیغی شفابخش” به دست امثال مدیری سپرده و ایشان را به صحنه ی برنامه هایی همچون “دورهمی” فرستاده بود.

معنا و مبنای “تیغ شفابخش” از این قرار و بر این مدار بود که ؛ بر اساس همان بسط دامنه های حضور و فعالیت افراد در فضای مجازی، که اکثریت ایشان تیغ به دست به باور خود مشغول انجام رسالت تاریخی – ملی – انسانی ِ خود یعنی “انتقاد” بودند، پیکر مسائل و مصائب ِ عرصه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور آنچنان زخمی شده بود که تنها مرهم ِ شفابخش برای آن، ادامه و تشدید این مراسم “تیغ زنی” بود و بس.

به دیگر بیان؛ “انتقاد” با خارج شدن ِ نهایی آن از محور و مدار حرفه ای و مستدل و مستند، بدل به مراسم و مناسکی بی خاصیت و بی اثر شده بود که تنها از منظر سویه های روانشناختی درباره “منتقدان” می توانست دارای اندک اعتبار و اعتنایی باشد.

و بازهم به دیگر بیان؛ بر مبنای این آموزه ی ناقص و ناتمام که ؛ “مسئولین باید انتقادپذیر باشند”، ماجرای امثال مدیری تفاوت و تمایز مبانی این شعار ایدئولوژیک را با آموزه ی مبتنی بر روشهای مشخص ِ ” مسئولین ناگزیر از تغییر مشی و رویکرد در برابر انتقاد هستند” به خوبی نشان داد، و مشخص شد که در راستای شعار ِ ایدئولوژیک ِ نخست، چه بسا افراد و نظامات سیاسی، خود بیش و پیش از دیگران “برگزار کننده ی مراسم انتقاد” بر علیه خود باشند.

مهران مدیری مسئولین و خبرنگارانی را که در واقعه سیل “پا در گل در برابر دوربین” قرار می گرفتند به باد انتقاد و تمسخر می گرفت، اما به بهانه “روز خبرنگار” کسی را بر صندلی میهمان ویژه ی برنامه دورهمی می نشاند ( بدون اینکه کوچکترین انتقادی علیه وی مطرح نماید) که سالها قبل، فعالان سیاسی منتقد ِ دولت احمدی نژاد را “پا در بند در برابر دوربین” نشانده و برگزار کننده ی مراسم اعتراف گیری اجباری از ایشان بود.

وزیر کشور “هنرمندی” مدیری را در مقام “منتقد” به سخره می گرفت، در حالی که نمی دانست هنر مدیری هدایت “سیل چرک نمایی ایدئولوژیک” است به مسیل ِ مصلحت، نه سبیل حقیقت. و بر همین اساس بود که وزیرکشور خواستار توبیخ و مجازات مهران مدیری بود در حالی که بازهم نمی دانست این “دولتها” هستند که در توهم ماندگاری “نظر به میوه کنند” در حالی که امثال مدیری با توسل و تمسک به اصل و اساس همان”ایدئولوژی”، در عرصه ی ماندگاری “تماشا کنندگان بستان”اند.

و به عبارت دیگر ؛ گویی وزیر کشور از ظرافتهای موجود در تفاوت و تمایز میان “مدیری و رشیدپور” بی خبر بود و نمی دانست که دومی در بهترین حالت چیزی جز “بوقچی تبلیغاتی” نبوده و نیست، در حالی که اولی، سازنده و تنظیم کننده ی میزان صدای بوقهای تبلیغاتی بوده و هست.

3 – خوراک ِ قلم در ضیافت ِ ننوشتن

رئیس جمهور پس از 7 سال در دست داشتن زمام امور در عرصه ی اجرایی و پس از 7 سال بهره مندی از بیشترین امکانات رسانه ای که برای هیچ دولتی “در جهان” فراهم نیست، بازهم رسانه های رسمی کشور را هشدار و انذار می دهد که ” باید هم با نوشتن و هم با ننوشتن، منافع و مصالح نظام و مردم را در نظر بگیرند”.

و اینجاست که بر سبیل ِ لحن ِ پاسخ “خواهر مری” به رسانه های خارجی، باید از رئیس جمهور پرسید ؛ “کدام رسانه”؟!

همانهایی که شما نیز همچون اسلاف خود پس از جلوس بر سریر قدرت، تمامی توان خود را برای عقیم کردن آنها به کار گرفتید و تا آنجا که توانستید از دوام و انسجام آنها کاستید و بر دوام و انسجام “رسانه های دولتی” افزودید؟

حکایت آن مرد است که در هنگامه ی جدال و نزاع به همسر خود می گفت “صدبار گفتم وقتی با من حرف می زنی دهنتو ببند”!

رسانه های حرفه ای و “مستقل” مگر بر اثر سیاستهای شما دیگر بهره ای از وجود هم دارند که آنها را امر به “ننوشتن” می کنید؟

پس بهتر است به جای دعوت از “مدیران رسانه های کشور” به ضیافت افطار و اعلام هشدار و انذار به ایشان، خود دمی بر سر سفره ای بنشنید که لبریز از “دستپخت های” شماست؛ از اعتباری که به رسانه های بی هویت و غیر حرفه ای در فضای مجازی با به نابودی کشاندن “روزنامه نگاری حرفه ای” در کشور بخشیدید، تا لوث کردن و به مسلخ ِ سُخره کشاندن “انتقاد” در رسانه های دولتی و صدا و سیما.


  • حسن روحانیرسانهمطبوعات

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501322],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

افشاگری در باران بحران

محکوم به مفهوم

سوراخ‌های ظرف زمان

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#