نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • در ستایشِ این نمایش

در بابِ نمایشِ سلامتِ جسم، از جانب «اهلِ شهرت»
در ستایشِ این نمایش

  • اکتبر 27, 2021

در هفته‌ی آتی – به شرط حیات – سخنرانی خواهم داشت در ادامه‌ی مباحث پیرامون «شهرت»، با عنوان «گذر از ابزوردیسم به نیهیلیسم».

مسئله‌ی «شهرت»، یکی از دغدغه های است که در سال جاری، به صورت بسیار جدی تر، در متن و بطن پژوهش ها و مطالعاتم قرار گرفته است. در همین دوران، که مقارن است با کار بر روی کتاب جدیدم درباره اسپینوزا، ارتباط این دو موضوع -و مسئله-، یکی از نکات بسیار قابل تآمل محسوب می شود که در ادامه به یک نمونه از عواقب و توابع آن اشاره می کنم.

عده ای از اکابر و اعاظم و مشایخِ قوم، در عرصه هایی چون تاریخ فلسفه، تاریخ عرفان، فلسفه عرفان، فلسفه ذهن، فلسفه روانشناسی و… بر این باورند که «عرفان شرقی»، در برابرِ «فلسفه غرب»، تکیه و تأکیدی ویژه و بنیادین داشت بر ساحت جسم انسان. بر این اساس، حتی آنجا و آنگاه که در ظل و ذیل همین «عرفان شرقی»، اهل طریقت، گام در وادی «ریاضت» می نهند نیز، در واقع، توجه ویژه و بنیادینی بر همان ساحت جسم داشته اند؛ اما از منظر سلبی.

این نوع دیدگاه، آنجا و آنگاه که این نوع مدعیات را به عنوان وجه رجحانی بر «فلسفه غرب» مطرح می کند، در بهترین حالت، حاملِ نوعی مدعای ناتمام و ناقص، بیش نیست.

به این دلیل که قائلان به مدعای مذکور، با طرح چنان نظراتی، به وضوح نشان می دهند که با دو پایِ تدقیق و تعمیق، گام در وادی بررسی و شناخت «فلسفه غرب» نگذاشته اند، چرا که، در وادیِ مذکور، بسیارانی از جمله اسپینوزا، تکیه و تأکید بسیار ویژه و بنیادینی بر ساحت جسم انسان داشته اند؛ هم از منظر ایجابی و هم از منظر سلبی.

در کتابی که در دستِ تألیف و طبع دارم، به صورت مبسوط و مستوفی به بررسی نظرات اسپینوزا درباره اهمیت ساحت جسم و ارتباط و تاثیر آن بر مناسبات مختلف حاکم بر زمانه‌ی اکنون پرداخته ام. در اینجا، با عطف توجه شما به نکته ای که بر سبیل اختصار طرح می کنم، به لُب لباب این وجیزه درباره رابطه‌ی میان «شهرت» و ساحت جسم، خواهم پرداخت.

در بخش عمده‌ی همان «عرفان شرقی»، و سویه های سترگِ معطوف به «عرفان اسلامی»، بر اساس نوعی خاص از گرایش به دوئالیسمِ افلاطونی؛ که در وجه کلان، موقوف به سلطه و سیطره‌ی «روح» بر «جسم» بود، این دیدگاه مطرح، و یا تثبیت و تحکیم و ترویج می شد که «جسم» به عنوان تابعی از «مجاز»، چیزی نیست جز پلی به سمت و سوی حقیقت. از این منظر، «جسم»، در بهترن حالتِ ممکن، چیزی نبود جز ابزار و وسیله ای در خدمت هدفی غایی و متعالی. و از آنجا که این ابزار و وسیله، نمی بایست بر ساحت «روح»، سلطه و سیطره یابد، عارف و سالک طریق، می بایست از منظری سلبی، آن را چون مرکبی رهوار، رام و تخته بندِ لگام کند.

اما، طرفه آنکه، در سوی دیگر ماجرا، در وادی «فلسفه غرب»، که آنجا نیز تا حداکثرِ ممکن، متاثر از دیدگاه های افلاطونی بود، در شاه نشینِ این وادی، با توجه به دیدگاه های دکارتیِ مبتنی بر سلطه و سیطره ی وجه «اندیشه» بر انسان، بار دیگر، این مسئله به سمت و سوی ایجاد این مشکل کشیده شد که جسم، از جانبی دیگر، بدل به همان ابزار و وسیله شود.

اسپینوزا از مواضع و مناظر متعدد و متنوع، با دیدگاه های دکارتی درباره رابطه ی جسم و ذهن، در می‌پیچد و به نوعی اقدام به تصحیح و تکمیل دیدگاه های دکارت در این زمینه می کند، اما، هم او، با طرح نظریه ای درباره ی رابطه ی مذکور، بر آن است تا میانِ مسجدِ ماتریالیسم، و میخانه ی ایدئالیسم، راهی دیگر بجوید.

توجه به این نکته، دارای غایت اهمیت است که هر نوع «وسیله و ابزار ندانستن ِجسم»، هرگز به معنای درافتادن به وادی ماتریالیسم نبوده و نیست. بر این اساس، اسپینوزا، طرحی در می‌افکند که بر اثر آن، اهمیت و اعتبارِ ساحت جسم از موضع فلسفی، در جایگاهی قرار می‌گیرد که تا زمانه ی اکنون نیز خلل و خدشه ای به آن راه نمی‌یابد.

به یاد آرید، کسی چون وارن مونتاگ را که در مقام یکی از شارحان اسپینوزا، آنجا و آنگاه که بیرق بر بام مدعایِ اهمیت ِ«بازگشتِ اسپینوزا»، و لزوم «بازگشت به اسپینوزا» می زند، در ذیل عنوان کتاب خود به اهمیت نظرات اسپینوزا درباره ساحت جسم اینگونه اشاره می کند؛«بدن ها،توده ها،قدرت».(Bodies, Masses, Power: Spinoza and His Contemporaries)*

Warren Montag-Bodies, Masses, Power - Spinoza and His Contemporaries (1999) PDF | PDF

…

اهمیت ساحت جسم از منظرِ سلامتی، یکی از «مطلوبهای فردی» محسوب می شود، در حالی که، «شهرت»، در سوی دیگرِ ماجرا، به عنوان یکی از «مطلوبهای اجتماعیِ فردی» قرار می گیرد.

انسان بما ‌هو انسان، اگر در شرایط زیستِ کاملاً دور و فارغ از جامعه و اجتماع نیز قرار داشته باشد، باز هم، سلامتِ جسم را یکی از مطلوبهای خود می داند، اما «شهرت» از این جنس و سنخ نیست، و بر همین اساس، از آنجا که معطوف و موقوف به وجودِ زیستِ اجتماعی است، یکی از «مطلوبهای اجتماعیِ فردی» محسوب می شود.

با توجه به همین نکته، توجه افراد دارای «شهرت» به سلامت جسم، به باور نگارنده این سطور -علیرغم دیدگاه هایم درباره آفات و مضراتِ «شهرت» در زمانه ی اکنون- یکی از ارزنده ترین نکات و یکی از کارکردهای بسیار مثبت ِ«شهرت» محسوب می شود.

چهره های دارای «شهرت»، با هر نوع قصد و هدفی، و به هر شکل، که ارائه‌گرِ نمایش هایی در راستای اهمیتِ توجه به سلامتِ جسم باشند، بدون تردید یا از منظرِ اخلاقی قابل تحسین هستند، و یا از منظرِ پیامدگرایی های دیگر در عرصه اجتماعی، شایسته ی تأیید خواهند بود.

در اینجا، گام در وادی اثبات این مدعا نخواهم گذاشت که این نوع نمایش‌ها از جانب ایشان، هم از منظرِ «اخلاقِ وظیفه»، هم از منظرِ «اخلاقِ نتیجه» و هم از منظرِ «اخلاقِ فضیلت» می تواند قابل تحسین و تأیید باشد.

اما و هزار اما! علیرغم این نکته، به این واقعیت حسرت خیز نیز واقفم که؛ نتیجه و پیامدِ این نوع نمایش‌ها از جانب چهره های دارای شهرت درباره توجه به سلامتِ جسم، در جامعه کنونی ایران، از قابلیتِ تاثیرگذاری های ستبر و سترگ برخوردار نبوده و نیست. اما این نکته نیز چیزی از اهمیت و ارزشِ توجه چهره های دارای شهرت در زمانه ی اکنون، نسبت به اهمیت سلامتِ جسم، نخواهد کاست.

ارائه پاسخی مستدل و مستند به این پرسش که «چرا اکثریت جامعه ایران، در زمانه ی اکنون، بر خلاف بسیاری از مسائل و موارد ِدیگر، رهروِ صدیق و عمیق و دقیقِ این توجه چهره های مشهور به سلامت جسم نیستند»، نکته ای است که بدان خواهم پرداخت؛ در سخنرانی هفته ی آتی که در مطلع این وجیزه بدان اشارتی رفت.

بنابراین؛ غرض از انتشار این مسوّده، در میان تمامی انتقاداتی که به مشی «اهل شهرت» داشته و دارم، تقدیر و تأییدِ مشی ایشان در راستای توجه به اهمیتِ سلامت جسم بود.

همواره گفته و نگاشته ام که «فتح قله‌ی دیگردوستی، جز از مسیرِ خاکبوسیِ دامنه‌ی خود‌دوستی، نه ممکن است و نه مطلوب»، و تالی دیگرِ این مدعا نیز جز این نیست که «پروای سلامتِ جسم ِخویش، شرطِ لازمِ صیانت از جسم و روان و ذهنِ دیگری و دیگران است».


* این کتاب با ترجمه ضعیف فواد حبیبی از جانب انتشارات «آگاه» به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

  • اسپینوزاجسمدکارتشهرت

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501778],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

داروین بر دار داروینیسم

سنگ واقعیت بر شیشه کبود توهم

چرا و چگونه «اپوزیسیون انقلابی» در این دوران، روحانیون و کمونیست‌ها را روسفید کرد؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#