نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • خطابه در چرخ و فلک

در مشروعیتبخشیِ سلبیِ اپوزیسیون انقلابی به حکومت انقلابی
خطابه در چرخ و فلک

  • آگوست 1, 2023

«توی30 سال حکومت بورجیاها در ایتالیا، اون‌ها میکل آنجلو و داوینچی داشتن و نتیجه‌ش رنسانس بود، اما توی سوئیس نتیجه‌ی 500 سال عشقِ برادرانه و دموکراسی، نتیجه‌اش چی شد؟ ساعتی که کوکو می‌کُنه».

نیازی به آگاهی از خاستگاه‌های سیاسی گراهام گرین نیست برای فهم و درک و دریافتِ این نکته که طرح این مدعای او در فیلمنامه‌ی «مرد سوم» از چه قرار و بر چه مدار است. این مدعای گرین را پیش و بیش از او، دیگرانی مطرح کرده بودند که قائل به روایاتی آلوده به پوئتیک در عرصه‌ی تببین فرآیندها و فرآورده‌ها در عرصه‌ی تاریخِ سیاست نبودند.

روایات آلوده به پوئتیک در عرصه‌ی سیاست، به دلایل متعدد و متنوع، دارای اعتبار و در خورِ اعتنا نیستند؛ از جمله این‌که، تفاوت و تمایزِ میان وجوه توصیفی و اخباری و هنجاری و ارزشی را در عرصه‌ی سیاست در نظر نمی‌گیرند. از دیگر سو، این‌گونه روایات، متضمن توجه به «سیاست» به مثابه یک فن از منظر حکمت علمی نیز نیستند. و چون چنین است، در صور این مدعای باطل می‌دمند که هرگونه فرآورده‌های انسانی در عرصه‌های متعدد و متنوع، محصول و مولود و معلولِ فرآیندهایی دارای بارِ ارزشی در عرصه‌ی سیاست است. بر این اساس، آن‌جا و آن‌گاه که مفهومی چون «دموکراسی» از منظر «ارزشی» (Axiology) در ذهن و ضمیر افرادی دارای بارِ مثبت باشد، بنابراین، می‌توان و باید تمامی خیرات و برکاتِ موجود در عالم را فرآورده‌ی آن فرآیند دانست، و از دیگرسو، تمامی آفات و سیئات موجود در عالم را نیز فرآورده‌ی عدم وجود آن فرآیند دانست. در حالی که، این نوع مدعیات، مطلقاً دارای اعتبار و در خور اعتنا نبوده و نیستند.

اما ورای مباحث نظریِ دقیق و عمیق درباره جنس و سنخِ ارتباط آن فرآیندها و فرآورده‌ها، در این‌جا، بر آن‌ام تا از همین مسئله، نقبی بزنم به ماجرای آن‌چه در عرصه‌ی سیاستِ امروزِ ایران تحت عنوان «اپوزیسیون»، مطرح است.  

من در مقالات و سخنرانی‌ها و درس‌گفتارهایی که طی سالیان اخیر درباره «اپوزیسیون» در ایرانِ این دوران داشتم، به طرح 7 مدعا پرداخته‌ام :

1: بحث درباره اپوزیسیون در عالم مقالِ «سیاست»، و ناظر به فعالیت‌های هدف‌مند و نظام‌مند در مواجهه با نظام سیاسی حاکم، در راستای کسب، حفظ و بسطِ قدرت است. و چون چنین است، هر شخص و گروهی که بیرق بر بام این مدعا برافرازد که «دنبال کسب قدرت در عرصه‌ی سیاست نیستم»، نیرویی «سیاسی» نیست، و بر این اساس، «اپوزیسیون» نیز نخواهد بود.

2: ما در عرصه‌ی سیاست، از منظرِ مواجهه با نظام سیاسی حاکم در راستای کسب و حفظ و بسطِ قدرت، با انواع اپوزیسیون مواجه‌ایم،که نگارنده‌ی این سطور، بر اساس حصری استقرایی به وجود 6 نوع اپوزیسون قائل است؛ 4 نوع از منظر درونی، و 2 نوع از منظر بیرونی.

3: هرگونه ارزیابی و اعتبارسنجی در عرصه‌ی سیاست ناظر به وجه غالبِ «نتیجه‌گرایی» است. بر این اساس، در راستای محک اعتبار و احتشام و کارآییِ یک گروه یا سازمان سیاسی یا یک حکومت یا یک دولت، هیچ ملاک و معیار دیگری جز «نتیجه‌گرایی» دارای اعتبار و در خورِ اعتنا نخواهد بود.

4: معیارِ مشخصِ «نتیجه‌گرایی» نیز، عبارت است از انطباق «هدف» بر «نتیجه». برای نمونه، آن‌جا و آن‌گاه که «هدفِ» اپوزیسیون انقلابی، ایجاد و انجام انقلاب سیاسی است، محک و معیار ارزیابی موفقیت اپوزیسیون انقلابی، هیچ نیست جز میزان انطباق این هدف، بر نتیجه‌ای که عبارت است از وقوع انقلاب سیاسی.

5: نظام سیاسی حاکم در ایران، طی 44 سال اخیر، با عدم التفات و التزام به موازین و معاییر حکم‌رانیِ متناسب با اصول و ارزش‌های جهان جدید، علت‌العلل ِایجاد شرایطِ مبتنی بر امتناع وجودِ هر نوع اپوزسیونی جز اپوزیسیونِ انقلابی در عرصه‌ی سیاست است.

6: بر این اساس، اپوزیسیون انقلابی که با توجه به شرایط کنونی جهانی و داخلی، و با توجه به امکانات و توانایی‌های نظری و عملیِ خود، طی 44 سال اخیر از امکان و توانِ وقوع «انقلاب» در ایران برخوردار نبوده، و اکنون نیز از این امکان و توان برخوردار نیست، از جانب نظام حاکم در معرض این انتقاد و اتهام قرار می‌گیرد که «ناکارآمد است»، و این ناکارآمدی از موضعی سلبی، به نوعی، باعث مشروعیت‌بخشی به نظام سیاسی حاکم خواهد شد.

7: و چون چنین است، اپوزیسیون انقلابی از منظر حقیقت‌طلبی و مصلحت‌سنجی، باید به طرح این مدعا پردازد که علی‌رغم تلاش سیاسی در میدان مخالفت با نظام سیاسی حاکم، اما قادر به طرح مدعای «انجام انقلاب و تغییر حکومت» با توسل و تمسک به «مشی انقلابی با محوریت خارج از کشور» نخواهد بود. اما این مدعا، سبب نخواهد شد که این گروه، از منظرِ متغییری وابسته، از موضعِ مخالفت با نظام، به فعالیت در راستای ایجاد و انجام «انقلاب» در کشور نپردازد. به دیگر بیان، این گروه باید به طرح این مدعا پردازد که «هدفِ ما انقلاب است»، اما:

  • علت‌العلل اتخاذ این «هدف» از جانب ما، مشی سیاسی نظام حاکم در مواجهه با منتقدان و مخالفان است.
  • این «هدف»، فقط و تنها فقط با تکیه و تأکید بر امکانات و توانایی‌های ما، منطبق بر «نتیجه» نخواهد شد.

اما، در این‌جا پرسش بنیادین، از این قرار و بر این مدار است که آیا طرح این مدعا از منظرِ نقض‌ِغرض، به معنای بی‌اعتباریِ اپوزیسیون انقلابی نخواهد بود؟

با توجه به آن‌چه مطرح شد، پاسخ منفی است؛ به این دلیل که محکِ اعتبار و ارزیابیِ اعتقاد و التزام به یک مشی و مرام سیاسی، لزوماً موفقیت آن در عرصه‌ی عمل نیست. برای نمونه، کسانی می‌توانند معتقد و ملتزم به ایجاد و انجام «انقلاب سوسیالیستی» -نه لزوماً مبتنی بر نظام نظری مارکس- باشند. و در راستای این اعتقاد و التزامِ نظری نیز، از موضع متغیری وابسته، گام در میدان عمل نهاده و فعالیت سیاسی داشته باشند. تا این‌جا، این نوع مشی سیاسی، لزوماً با عدم وقوع «انقلاب سوسیالیستی» بی‌اعتبار نخواهد شد. اما آن‌جا و آن‌گاه که همین گروه، به مثابه نیرویی دارای عاملیت و آمریت، گام در عرصه‌ی مبارزات سیاسی گذارد، و بارها به طرح مدعای «قریب‌الوقوع بودن انقلاب» پردازد، هر نوع عدم توفیق این گروه در عرصه‌ی عمل، به معنای بی‌اعتباری مدعیات این گروه در عرصه نظر نیز خواهد بود.

بر این اساس، اپوزیسیون انقلابی، می‌تواند و باید با توجه به شرایط غالب بر فضای کنونی جهان و ایران، خود را به عنوان نیرویی در جایگاه متغییری وابسته مطرح کند که هرگونه کارآییِ او از منظرِ «موتور کوچک» مطرح خواهد بود در راستای تحریک «موتور بزرگ» در درون کشور. در غیر این صورت، بارِ عدم وقوع انقلاب در ایران، از گذشته تا هنوز، و از هنوز تا همیشه، فقط بر دوشِ یک گروه خواهد بود؛ اپوزیسیون انقلابی.

از دیگرسو، و بدون التزام به نکاتی که مطرح شد، طرح این‌گونه مدعیات که «تلاش‌های ما باعث تحریم و اِعمال فشار بر جمهوری اسلامی شده، و در خیابان‌های اروپا و امریکا اردوکشیِ خیابانی کرده‌ایم و شاه‌زاده را به اسرائیل فرستاده‌ایم…»، مصداقِ نشستن بر سر شاخه و بُن بُریدن است، به 2 دلیل:

1: حضرات نمی‌توانند به صورت عینی و تجربه‌پذیر، نشان دهند که این‌گونه موارد، فقط و تنها فقط محصول و مولود و معلولِ مستقیمِ کنش‌های سیاسی اپوزیسیون انقلابی بوده است.

2: اصلاً و اساساً حضرات از آن جهت و بر آن نمط که اپوزیسیون انقلابی هستند، بر اساس انطباق هدف بر نتیجه، موفقیت و اعتبار خود را باید در ایجاد و انجامِ «انقلاب» به مثابه تغییر نظام سیاسی در ایران به نمایش گذارند، نه به مثابه تظاهرات خیابانی در اروپا و امریکا و سفر شاه‌زاده به اسرائیل.

و این‌که، اپوزیسیون انقلابی، پس از بیش از 4 دهه، انجام چند راه‌پیمایی خیابانی در اروپا و امریکا، و تشدید تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی و سفر شاه‌زاده به اسرائیل را به عنوان شواهدِ موفقیت خود مطرح می‌کند، هیچ معنا و مبنایی ندارد جز برافراشتن بیرق سفید تسلیم در برابر نظام جمهوری اسلامی، و تأییدِ اتهامِ «ناکارآمدیِ اپوزیسیون انقلابی» از جانبِ نظام و هواداران و حواریون آن.

…

نیروهای برجسته‌ی فعال در اردوگاه اپوزیسیون انقلابی، بدون تردید، مسائلِ مطرح شده از جانب نگارنده‌ی این سطور را به 2 علت نخواهند پذیرفت:

  • به این علت که در اکثر قریب به اتفاق موارد، در حالِ ارتزاق از طریق این نوع فعالیت سیاسی هستند. و اگر در این شرایط، به طرح این مدعا پردازند که ما از موضع و منظر متغیری وابسته دارای عاملیتِ مطلق در راستای ایجاد و انجام «انقلاب» نیستیم، بر این باوراند که تتمه‌ی اعتبار خود را نیز از دست خواهند داد، و افکار عمومی به ایشان به عنوان چرخ پنجم درشکه خواهد نگریست. و بر همین اساس، امثال نگارنده‌ی این سطور را نیز، در خلوت و جلوت – از بابِ اقتضای طبیعتِ خود- متهم به این می‌کنند که «مأموران حکومت هستیم با هدفِ تلاش برای بی‌اعتبارسازی اپوزیسیون انقلابی.» در حالی که، همان‌گونه که اشاره شد، این اپوزیسیون انقلابی است که بر اساس مشی آفت‌بار خود طی دهه‌های اخیر، از موضع سلبی در حفاظت از وجاهت نظام حاکم کوشیده است.
  • به این علت که آلوده به این گمان باطل از منظرِ مطلق‌گرایی هستند که اگر «همه‌کاره» نباشی، «هیچ‌کاره» خواهی بود. به دیگر بیان، باید در مقام و موقعیتی پا سفت کرد که با وقوع «انقلاب» در هر زمان، بتوان خود را متولیِ اصلی و اساسیِ آن دانست. غافل از این‌که، آن‌که خود را خوان‌سالارِ انقلاب می‌نامد و می‌داند، گزیر و گریزی از پذیرشِ مسئولیتِ گرسنگیِ ایجاد شده بر اساس عدم وقوع «انقلاب» در جامعه، نخواهد داشت.

…

به خطابه در چرخ و فلک، در فیلم «مرد سوم» بازگردیم.

اپوزیسیون انقلابی، بر اساس اعتقادات و روش‌های کنونی، به صد زبان در فریاد است که فرجامِ 44 سال مشیِ غلط و آفت‌بارِ نظام سیاسی حاکم بر کشور، از قضا، فرآورده‌ی مهم و مثبت و قابل اعتبار و در خورِ اعتنایی داشته به عنوان اپوزیسیون انقلابی. در حالی که این اپوزیسیون، به این دلیل که با توجه به همان مشی نظام، نمی‌توانست چیزی باشد جز نیرویی پراکنده و عاری از نظام‌مندی و سازمان‌دهیِ مرتبط با جامعه‌ی ایران از منظرِ عینی و عملی، در عرصه‌ی واقعیات ملموس و مشهودِ سیاسی بدل به انبانی شد سرشار از ناسازگاری‌ها و معضلاتِ نظری و عملی. در حالی که تمامی این ناسازگاری‌ها و معضلاتِ نظری و عملی، فرجام محتومِ مشی نظام سیاسی حاکم در مواجهه با منتقدان و مخالفان بود.

اما اپوزیسیون انقلابی، به همان دلایل و علل مذکور، این واقعیت را نپذیرفت که نباید خود را در مقام و موقعیتِ دارای عاملیتِ انقلابی قرار دهد. و چون چنین شد، این نظام سیاسیِ حاکم بود که آفات و کژی‌های خود را در مواجهه با منتقدان و مخالفان، در حجابِ «ناکارآمدیِ اپوزیسیون انقلابی» پنهان کرد.

بر این اساس، نظام سیاسی حاکم از این منظر به خود می‌بالد که حتی اگر در مواجهه با منتقدان و مخالفان، فرآیندی دموکراتیک در پیش گرفته بود، از چنین فرآورده‌ای در راستای حفاظت و حراست از خود، و کسبِ صلاحیت و وجاهت، برخودار نمی‌شد. در حالی که طی 4 دهه‌ی اخیر، فرآورده‌ی این نظام، با توسل و تمسک به فرآیندی غیردموکراتیک، چیزی شده به عنوان اپوزیسیون انقلابی، که بارِ حفاظت و حراست از نظام حاکم، و کسبِ صلاحیت و وجاهت برای همان نظام را با بی‌تدبیری‌های آشکار، به دوش کشیده و می‌کشد.


  • اپوزیسیوناعتراضاتانقلاب

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[502901],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

میراثی ماندگار و نه چندان با اعتبار

آقای فرهادی! اول تو …

مرگِ مُلا، و دزدانِ گلیمِ کعبه

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#