نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • جشن تکلیف در گورستان حقوق

تاملی در مسئله "بلوغ"
جشن تکلیف در گورستان حقوق

  • مارس 24, 2021

“در طفولیت بر سر کویی چنان که عادت کودکان باشد بازی می کردم. کودکی چند را دیدم که جمع می آمدند، مرا جمعیت ایشان شگفت آمد، پیش رفتم پرسیدم که کجا می‌روید؟ گفتند به مکتب از بهر تحصیل علم. گفتم علم چه باشد؟ گفتند ما جواب ندانیم از استاد ما باید پرسیدن. این بگفتند و از من در گذشتند”.

طرح پرسش ِ “علم چه باشد؟” از جانب شیخ شهاب سهروردی در این بخش از رساله ی “فی حالة الطفولیة” نه نشانه ای از جهل ِ شیخ در طفولیت، بل حتی نشان ِ مشی عالمانه در آن دوران از جانب وی بشمار می رود.

اما در این دوران و در زمانه ی اکنون، هم نهاد و هم نظام و سازمان آموزشی با دانش آموزان چه کرده و می کند که ؛ آنگاه و آنجا که دختران و پسران ِ دانش آموز را راهی ِ “جشن تکلیف” می کند، حتی قطره ای از اینگونه پرسشها بر شوره زار آن نهاد و نظام و سازمان نمی چکد که ؛ ” بلوغ چیست؟ و کدام تکلیف ؟ “

و شوخی روزگار بر صحنه ی نهاد و نظام و سازمان آموزش در کشور را بنگرید که ؛ کسانی را بالغ و مکلف می دانند که نه تنها به سرمنزل ِ درک و دریافت ِ پاسخ، بل به آستانه ی آنگونه پرسشها نیز “نرسیده”اند.

و مگر نه آنکه “بلوغ” از منظر ریشه ی کلمه در زبان عربی دلالت بر “رسیدن” دارد، اما رسیدن به چه ؟ و یا رسیدن ِ چه ؟!

سعدی در باب هفتم از “گلستان” می گوید ؛  

“طفل بودم که بزرگی را پرسیدم از بلوغ گفت در مسطور آمده است که سه نشان دارد یکی پانزده سالگی و دیگر احتلام و سیّم بر آمدن موی پیش اما در حقیقت یک نشان دارد: بس آنکه در بند رضای حق جلّ وعلا بیش از آن باشی که در بند حظّ نفس خویش و هر آن که درو این صفت موجود نیست به نزد محققان بالغ نشمارندش”.

ملاک “بلوغ” در اینجا برای سعدی مبتنی ست بر گذر از قشر و تاکید بر لُبی که “رسیدن به آن” در واقع به معنی ِ “رسیدن ِ ” میوه ی کال ِ انسان بر شاخه ی معرفت است. آنگونه که “عرب” نیز برای نمونه خرمای ِ “رسیده” را اینگونه مراد می کند ؛ ” بُلوغاً التمرُ”.

ماجرای تفاوت و تمایز ِ “بلوغ جسمی” و “بلوغ فکری”، ماجرایی آشناست در این وادی، اما آنچه در این وجیزه موردنظر ماست تاملی در مبانی و معانیِ آنچه در نهاد و نظام و سازمان ِ آموزشی “ما” بعنوان “بلوغ” مطرح و به دانش آموزان ارائه می شود.

آنچه برای دختران به مناسبت 9 سالگی – و در واقع 9 سالگی بر مبنای “تقویم قمری” ( 8 سال و 9 ماه شمسی) – و برای پسران به مناسبت 15 سالگی – و در واقع 15 سالگی بر مبنای “تقویم قمری” ( 14 سال و 7 ماه شمسی)- بعنوان “سن بلوغ” مطرح می شود، دارای منبع و ماخذی “فقهی” ست.

اما پرسش این است ؛ حال که “بلوغ” درباره دختران و پسران با ملاکی “فقهی” دائرمدار امور واقع شده، این ملاک مبتنی بر چیست؟ بر تغییر و تحول و تبدل ِ طبیعی و جسمی؟ یا عقلی و معرفتی؟ یا ترکیبی از هر دو ؟ یا …؟

آنچه در قرآن بعنوان “بلوغ” مطرح است، در دو وجه مشاهده می شود، عبارت از ؛ “بلوغ ِ جسمی” و “بلوغ اشد”.

در این میان عده ای “بلوغ جسمی” را معادل ِ “سن ازدواج” گرفته و بر همین اساس است که پس از آن و در فرآیندی “فقهی” با تعیین سن 9 سال و 15 سال برای دختر و پسر بعنوان “سن بلوغ”، دختر و پسر را بر اساس “رسیدن” به این سن، مجاز به ازدواج می دانند.

این برداست و تفسیر بواسطه ی آیه 6 از سوره ی “نساء” صورت گرفته که ؛

” وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ …”

آنچه بعنوان ” بَلَغُوا النِّكَاح” در این آیه مطرح می شود، نه به معنی ِ “بلوغ ِ جنسی ِ مجاز به ازدواج”، بلکه به معنی “رسیدن به سن ازدواج” است و از آنجا که نه تنها در این آیه بلکه در کل قرآن هیچ گاه و هیچ جا “سن” بعنوان ملاک “بلوغ” تعیین نشده، در ادامه ی همین آیه است که ملاک “رسیدن به سن ازدواج” را ؛ ” فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا ” می داند، به این معنی که ؛ “هرگاه از نظر ِ فکری رشد کردند”.

و در دیگر آیاتی که در قرآن درباره “بلوغ” سخنی به میان آمده، مشتقات ” أَشُدّ” بکار رفته همچون ؛ ” لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ” ، ” بَلَغَ أَشُدَّهُ ” ، ” يَبْلُغَ أَشُدَّهُ ” و … که تاکیدی ست بر همان “رشد عقلی” و تاییدی ست بر “رسیده گی ِ فکری و معرفتی” و نه لزوما “رسیدن” به سنی خاص، کما اینکه هرگز به “سن مشخصی” اشاره نشده است و در عین حال همان ” اشُدّ” را “عرب” بلوغی فکری در فاصله ی 18 تا 30 سال می داند و نه 9 یا 15 سال .

در آیه 14 از سوره ی “قصص”، آنگاه که درباره “بلوغ موسی” سخن به میان می آید، بلافاصله در همین آیه تاکید بر “حکمت و علم” مطرح می شود ؛

” وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا …”

همانگونه که در آیه 5 از سوره ی “حج” که مراحل “رشد” انسان مطرح می شود، پس از تاکید بر “بلوغ” تحت عنوان ِ ” ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ”، باز هم در همین آیه اینگونه بر علم و آگاهی تاکید می شود ؛ ” لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا ” .

علاوه بر این، در آیه 152 سوره “انعام”، که سخن درباره عدم تصرف در “اموال ایتام” است، بلافاصله و در همان آیه اینگونه بر عدم “تکلیف ِ” فوق ِ طاقت و پایبندی به عدالت تاکید می شود ؛ ” لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا …”.

بنابراین با بررسی آنچه تحت عنوان “بلوغ” در قرآن مطرح شده است، دو نکته دارای وضوح و برجستگی بیشتر است ؛

1: عدم تعیینِ سنی خاص بعنوان “سن بلوغ”

2: تاکید بر “رشد عقلی و فکری” و عدم “تکلیف ِ فوق طاقت”

اما در “فقه امامیه” از یک سو “قاعدگی”ِ دختران و “احتلام” پسران بعنوان مبنای “بلوغ” موردنظر است و از دیگر سو تعیین سن که علی الاغلب همان 9 سال قمری برای دختران و 15 سال قمری برای پسران است.

آنچه در این رهگذر قابل رصد است، بدل شدن ملاکهایی چون “قاعدگی” و “احتلام” و یا 9 سالگی و 15 سالگی، بعنوان “بلوغ جسمی”ست، به محور و مدار ِ مسائل ِ ؛ عبادی و ازدواجی و اقتصادی(با قیودی) و کیفری و …

کشیدن ِ دامن ِ بحث به اینجا که ؛ “ممکن است دختری در 9 سالگی یا پسری در 15 سالگی دچار آن تحولات و تبدلات ِ جنسی و جسمی نشود” و یا اینکه  ؛ “اینگونه تحولات و تبدلات آیا می توانند بدل به معیار و ملاکی در زمینه هایی چون عبادت و ازدواج و اقتصاد و مسائل حقوقی و کیفری شوند؟” و… مراد این وجیزه نیست، هرچند در سالیان اخیر بسیار محل بحث واقع شده اند، اما برای نمونه توجه و تامل تنها در یک مورد ضروری ست.

در ماده 1210 قانون مدنی و ماده 147 قانون مجازات اسلامی ” سن بلوغ، در دختران و پسران، به ترتيب 9 و 15 سال تمام قمری است “، و با تاکید بر اینکه ؛ ” افراد نابالغ مسئولیت کیفری ندارند”، دختران در 9 سالگی و پسران در 15 ضمن بالغ شناخته شدن، از دایره ی تعریف بعنوان “افراد نابالغ” و “کودک” خارج شده و از آنها سلب مصونیت کیفری می شود.

اگرچه قوانین ِ پیشین در این زمینه در سال 1392 مورد بازنگری قرار گرفت اما قوانین کنونی نیز خصوصا و مشخصا در زمینه جرائم ِ غیر تعزیری، دختران و پسران را در این سنین مستوجب حد و قصاص می داند.

البته در ماده 90 همین قانون چنین آمده که ؛

ماده 90 – در جرایم موجب حد یا قصاص هرگاه افراد بالغ کمتر از هیجده سال، ماهیت جرم انجام شده و یا حرمت آن را درک نکنند و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازاتهای پیش بینی شده در این فصل محکوم می شوند.

تبصره – دادگاه برای تشخیص رشد و کمال عقل می تواند نظر پزشکی قانونی را استعلام یا از هر طریق دیگر که مقتضی بداند، استفاده کند.

اگرچه این ماده و تبصره در قانون مصوب سال 1392 نسبت به قانون پیشین گامی به پیش محسوب می شود، اما آنگونه که اشاره شد بازهم درهمین قانون و بر اساس تعیین “سن مسئولیت کیفری” بر اساس “سن بلوغ جسمی”، دختران 9 ساله ( 8 سال و 9 ماه) و پسران 15 ساله ( 14 سال و 7 ماه) در معرض حد و قصاص قرار دارند.

در این شرایط پرسش آن است که ؛

چگونه است که در امور اقتصادی و مالی بر اساس ماده 211 قانون مدنی، علاوه بر “بلوغ” مواردی چون “رشید” و “عاقل” بودن نیز در نظر گرفته شده و برای اثبات “رشد” افراد اعم از دختر و پسر در کمتر از 18 سالگی، ایشان مورد بررسی ِ مبتنی بر اثبات قرار می گیرند، و این بدان معنی ست که ؛ بلوغ ِ جسمی ِ افراد برای معاملات اقتصادی، شرط کافی محسوب نمی شود، اما و هزار اما …

در حوزه ی “مسئولیت کیفری” با تایید و تاکید بر “بلوغ جنسی” در ۹ و ۱۵ سالگی، یک انسان را در معرض حد و قصاص قرار می دهیم .

فضای کمیک – تراژیک ِ ماجرا آنجا بیشتر خودنمایی می کند که در همین راستا؛ ای بسا برای نمونه دختری تا پیش از 18 سالگی قادر به ازدواج است اما قادر به طرح دعوی در عرصه حقوقی در راستای دریافت مهریه خود نیست!

و یا هم او ، در همین محدوده سنی قادر به ازدواج است اما قادر به انجام معامله ی اقتصادی نیست !

و یا هم او ، قادر به ازدواج و مکلف به انجام عبادات و مناسک دینی است، اما قادر به معامله اقتصادی نیست!

و بازهم، هم او، قادر به ازدواج و مکلف به انجام عبادات و مناسک دینی و دارای مسئولیت کیفری است، اما قادر به انجام معامله اقتصادی نیست!

و بازهم، هم او، قادر به ازدواج و مکلف به انجام عبادات و مناسک دینی و دارای مسئولیت کیفری است، اما دارای حق انتخاب در عرصه سیاسی(حق رای) نیست !

و بازهم، هم او، قادر به ازدواج و مکلف به انجام عبادات و مناسک دینی و دارای مسئولیت کیفری است، اما دارای حق ِ انتخاب شدن در عرصه سیاسی نیست!

و بازهم، هم او، قادر به ازدواج و مکلف به انجام عبادات و مناسک دینی و دارای مسئولیت کیفری است، اما دارای حق خروج از کشور نیست !

اینها و بیش از اینها از دیگر سو نشان دهنده ی عدم تناسب هایی حسرت خیز و عبرت آمیز در وادی رابطه ی “حقوق” و “تکالیف” است.

به گونه ای که ؛ دختری که در 8 سال و 9 ماهگی “مکلف” به انجام رابطه ای در ابعاد گوناگون با موجودی تحت عنوان “خداوند” و در دیگر سو هم او در همین سن و سال “مکلف” به درک و رعایت فهم ِ “مسئولیت کیفری”، و هم او در همان سن و سال “مکلف” به انجام وظایفی در برابر شوهر است؛ در عین حال، هم او با این حجم از “تکالیف” – و بسی بیش از آنها- در آن سن و سال، البته که “حق” انتخاب ِ نماینده شورای شهر و روستا را ندارد!

آنچه در عرصه ی “فقه” طی قرنها در “ممالک اسلامی” میدان داری نموده و مشخصا در ایران ِ تحت ظل ِ نظام جمهوری اسلامی در 4 دهه ی گذشته موجب ِ منبسط نمودن ِ “تکالیف” در برابر “حقوق” شده است (یا در بهترین حالت در راستای تسهیل استقرار و استمرار این مورد نقش آفرینی کرده)، در زمانه ی اکنون نیز با مراجعه به همان “کتاب” که هیچ خبر و اثری از تعیین سن و مشخصاتی از جمله “قاعدگی” و “احتلام” بعنوان “سن بلوغ” در آن یافت نمی شود، “سن بلوغ” را برای دختران 9 سال و برای پسران 15 سال تعیین کرده و بر اساس همین تعیین است که با محوریت همین “فقه” در عرصه ی حقوق، اینگونه تناقضات و تصاویر کاریکاتورگونه در صحنه ی عمل رقم خورده است.

اگر برای نمونه در “کنوانسیون حقوق کودک”، افراد کمتر از 18 سال بعنوان “کودک” شناخته شده و دارای مصونیت کیفری هستند، مسئولان و یا در واقع ِ فقیهان ِ “ما” با غربی و سکولار و الحادی و… دانستن اینگونه معاهدات و قراردادهای بین المللی، در واقع چشم بر این مهم بسته و می بندند که ؛

منطقه ای و بومی بودن ِ قوانین، جامه ای نیست که بر هر اندامی موزون بنشیند آنهم در جهانی که با به چالش کشیده شدن ِ مرزهای جغرافیایی در عرصه ی علم و معرفت و با معنا و مبنا یافتن مفاهیمی چون “عُرف بین الملل”، راه برای پایبندی به قوانین و قواعدی “عام”، خصوصا در مواردی اینچنین گشوده و هموار شده است.

و از دیگر سو اگر “حضرات” هنوز به عـُرف ِ حجاز در 1400 سال قبل پایبند هستند، چه مانعی در راستای پایبندی به عـُرف در زمانه ی اکنون وجود دارد؟

اگر پاسخ این است که آن پایندی به عرف ِ 1400 سال قبل، از این جهت دارای حجیّت است که حجاز ِ آن دوران سرزمین ِ دارای اکثریت مسلمان بود، در اینصورت سه پرسش مطرح می شود ؛

1: آیا در اکثریت قریب به اتفاق مسائل در زمانه ی اکنون نیز به همان عرف ِ حجاز ِ 1400 سال قبل عمل می کنید؟

2: آیا عُرف ِ حجاز ِ 1400 سال قبل باید معیار و ملاک ِ قوانین ِ امروز قرار بگیرد یا عُرف ِ ایران در زمانه ی اکنون؟

3: آیا در عُرف ِ زمانه ی اکنون ازدواج دختر و پسر ِ 9 یا 13 و 15 سال و در معرض حد و قصاص گرفتن ایشان، معتبر و مورد اجماع ِ عموم است ؟

تعیین سن در این زمینه ها، حتی 18 سالگی، لزوما دارای حجیّت و اعتباری در راستای جهانشمولی و کلیتی ِ فراگیر در تمامی ابعاد نیست، اما آنچه تعیین چنین سنی را بعنوان سن ِ “مسئولیت کیفری” و “مسئولیت سیاسی” و “مسئولیت اقتصادی” و… دارای اعتبار و احترام می کند بر دو اساس است ؛

1: این سن دارای پشتوانه ی فراگیری، و جامعیتی از این جهت است که ؛ با یکسان بودن سن ِ اشتغال به تحصیل و آموزش ِ دختران و پسران، ایشان تا این سن ضمن در معرض آموزش قرار گرفتن ِ بیشتر و مواجهه با مشارکتهای اجتماعی، حداقل در آستانه ی آنگونه “مسئولیت پذیری ها” از آمادگی و مهارت و صلاحیت بیشتری برخوردارند.

2: التزام به این سن در راستای مذکور برای دختران و پسران به یک نسبت، این مسئله را از بین خواهد برد که برای نمونه در عرصه ی “مسئولیت کیفری”، یک جرم ِ خاص در یک سن ِ واحد ، برای دختری موجب حد و قصاص باشد در حالی که همان جرم برای پسری موجب حد و قصاص نخواهد بود.

بر این اساس آنچه بعنوان “سن بلوغ”در ایران ِ امروز مطرح است، تنها از جهت ِ احتمال ِ بیشتر ِ تحولات و تبدلات ِ جنسی و جسمی در دختران و پسران، دارای اعتبار است و بس. در حالی که این تحولات و تبدلات هرگز معیار و ملاکی مناسب برای اموری چون ازدواج،عبادات و مناسک،معاملات،مشارکتهای سیاسی و مهم تر از همه “مسئولیت کیفری” نخواهند بود.

و آنچه در نهاد و نظام و سازمان ِ آموزشی “ما” نیز بعنوان “جشن تکلیف” برای دخترهای دارای 9 سال ِ قمری و پسران ِ دارای 15 سال ِ قمری، برگزار می شود، علیرغم اینکه دارای هیچ اعتبار ِ مستدل و عقلانی در راستای موارد مذکور نیست، سزاست که با تغییر ِعنوانی مواجه شود که البته تنها از منظر ِ عنوان دارای اهمیت نیست و دربردارنده ی “مفهومی”ست که به مثابه چراغ ِ روشنی در گذر از روزگار ظلمت خیز ِ کنونی به کار خواهد آمد، تغییر عنوانی از این قرار و بر این مدار که ؛

“جشن تکلیف” را باید بدل به “جشن حقوق”، و دختران و پسران ِ ایرانی را بیش و پیش از تکالیف ِ دینی با حقوق ِ انسانی مأنوس، و چونی و چرایی و چگونگی ِحقوق اجتماعی را برای ایشان ملموس نمود.


  • احکام اسلامبلوغزنانشریعت

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501101],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

نمایش ِنگارش

که سکس آسان نمود اول

انقلاب مطلق علیه مشروطیت

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#