نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • تراشیدم، پرستیدم، شکستم

به افتخار قهرمان ملّی صربستانی ما
تراشیدم، پرستیدم، شکستم

  • اکتبر 4, 2022

کشتی‌گیر ایرانی پس از آن‌که از جانب کادر فنی تیم ملی ایران برای شرکت در مسابقات جهانی انتخاب نمی‌شود، تابعیت کشور صربستان را می‌پذیرد تا به بهای تغییر تابعیت، در این مسابقات شرکت کند. تا این‌جای ماجرا، مدعای «وطن پرستی» و «ایران گرایی»، اعتباری در حدود سفیدی ِ روی آش‌رشته دارد و بس. در ادامه، حضرتش پس از کسب مقام نخست در همان مسابقات، با پرچم وطنِ دومش یعنی صربستان، دور افتخار می‌زند، و همان پرچم را بر سر و دوش حمل می‌کند، و در نهایت، پس از اتمام این معرکه‌گیری، از جانب جامعه ایران به عنوان یک قهرمان ملّی و یک وطن‌پرست راستین، قدر می‌بیند و بر صدر می‌نشیند. اما چرا؟ و چگونه چنین ماجرایی در مرزهای امکان می‌گنجد؟ پاسخ این است که حضرتش پس از نمایش آن معرکه‌گیری، بر پرچم وطن دومش بوسه نزده است! و طرفه آن‌که، جماعتِ قهرمان پرورِ ایرانی، نمی‌دانند که بر اساس قوانین فیلا پس از دوران «کرونا»، قهرمان ملّیِ صربستانیِ ما، اصلاً و اساساً از امکان بوسه زدن بر پرچم برخوردار نبوده است.

بر آشنایان با نظام نظری ِنگارنده این سطور، پوشیده نیست که همواره از مخالفان و منتقدان ایدئولوژی «ناسیونالیسم» و توابع و توالی فاسدِ آن از جمله «ایران‌گرایی» بوده، و هستم. و از دیگر سو، سعدیانه بر این باورم که «…حب وطن گر چه حدیثی‌ست صحیح / نتوان مَرد به سختی که من این‌جا زادم».

اما علیرغم این همه، بر این نکته نیز بارها تکیه و تأکید داشته‌ام که «وطن دارای اعتبار و در خورِ اعتناست، و دارای معنا و مبنایی مشخص و کارآمد». اما کارخانه‌ی قهرمان‌پروری به عنوان یکی از فرآورده‌های «ناسیونالیسم ایرانی»، در زمانه‌ی اکنون، به سطحی از انحطاط فروغلتیده که چنین کشتی‌گیری را به علت نبوسیدن پرچم وطن دومش، قهرمان ملّی می‌نامد و می‌داند. به دیگر بیان، این اجتماع آلوده به ایدئولوژی، بیش و پیش از آن‌که پروای «وطن گرایی» داشته باشد، در پیِ بَرنده است، تا با جعل ارتباطی میان او و «ایران»، از او، برای تشفیِ آلامِ خود، قهرمان بتراشد. به یاد آرید، مواجهه‌ی همین جماعت را، چندی پیش از این، با یکی از شومن‌های مجازی به نام سجاد غریبی. جماعت، پس از شکست او در مسابقه‌ای نمایشی، یک صدا فریاد برآوردند که «حق نداری در مسابقه شرکت کنی چون آبروی ایران را می بری». در این مورد، کسی نبود تا در برابر این اجتماع آلوده به انواع جهالت، به طرح این نکته بپردازد که چرا و چگونه ممکن است ورزشکاری را -که حتی نماینده رسمی کشور ایران نیست- به این علت از حق حضور در مسابقه‌ای محروم کرد، که با شکست در آن مسابقه، آبروی «ایران» را می برد. و این‌گونه است که جماعت بر صحنه‌ی واقعیات ملموس و مشهود، تنها در پیِ برندگانی هستند تا آن‌ها را «ایرانی» بدانند و از ایشان قهرمان ملّی بتراشند. به دیگر بیان، در مکتبِ «ناسیونالیسم ایرانی»، غیر ایرانیِ پیروز را باید «ایرانی»، و ایرانیِ شکست خورده را باید نفی و حذف کرد. البته پرواضح است که در مکتبِ اهلِ جهل، پاسخی برای این‌گونه پرسش‌ها یافت نمی‌شود که چرا در شاهنامه‌ی فردوسی نامی از «کورش کبیر» در میان نیست. و البته چرا – در راستای جعل اسلامِ ایرانیِ مبتنی بر تشیع- در نهج البلاغه نیز اثری از ماجرای «غدیر خم» نمی‌توان یافت. رهبران و رهروان اردوگاه «ناسیونالیسم ایرانی» را حاجت به حقیقت نیست، چرا که مصلحتِ ایدئولوژیکِ کسب و حفظ و بسط قدرت در عرصه‌ی سیاست، همواره نسبت به شرافتِ حقیقت در اولویت قرار دارد.

رهبران و رهروان این اردوگاهِ ویرانگرِ ایران و ایرانیان، از فهم این دقیقه‌ی دوران‌ساز عاجزند که چرا و چگونه مشی احمد قوام السلطنه‌ی متهم به «ایران ستیزی»، دارای انواع برکات برای ایران و ایرانیان بود، و مشی محمد مصدق السلطنه‌ی ملقب به قهرمان ملّی، دارای انواع ادبار و آفت برای ایران و ایرانیان. و بر همین نهج، نمی‌دانند و نمی‌توانند بدانند که می‌توان با شعار «نه غربی و نه شرقی» کشوری را مستعمره‌ی سیاسی روسیه و مستعمره‌ی اقتصادی چین کرد، و با مشی عملیِ گروگانگیری در سفارت امریکا، کشوری را بیش از ۴۳ سال بدل به گروگان امریکا کرد.

این‌ها، و بسی بیش از این‌ها، باقیات الصالحاتِ اردوگاه «ناسیونالیسم ایرانی» برای ایران و ایرانیان است؛ اردوگاهی که هر لحظه به نام «ایران»، بُتی می‌تراشد و می‌پرستد و می‌شکند. که گفت:

هزاران سال با فطرت نشستم

به او پیوستم و از خود گسستم

ولیکن سر گذشتم این دو حرفست

تراشیدم ، پرستیدم ، شکستم


 

  • ناسیونالیسمورزش

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[502442],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

تحصیل دموکراسی در مکتب اسد؟

چنان نمان و چنین نرو

نیستیم یا نباید باشیم؟

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#