نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • الفبا
  • >
  • انسداد سیاسی و استمرار فرهنگی

تأملی در تأثیرات فضای مجازی بر تحولات سیاسی اخیر در ایران
انسداد سیاسی و استمرار فرهنگی

  • اکتبر 11, 2022

تحدید فضای مجازی و تهدید کاربران از جانب نظام سیاسی مستقر، به بهانه ی مبارزه با «اعتراضات خیابانی»، یکی از نشانه‌های انحطاط اندیشه در جامعه‌ی ایران، و ناکارآمدی نظام سیاسی است. معنا و مبنای این «نشانه» را درباره نظام سیاسی مستقر، باید با رجوع به دوران سلف‌اش دریافت.  در نیمه‌ی نخست دهه‌ی ۵۰ در ایران، آن‌جا و آن‌گاه که اعلی‌حضرت همایونی در راستای تحدید فضای سیاسی کشور و تهدید منتقدان، با تأسیس حزب «رستاخیز»، مقدمات انقلاب ۵۷ را فراهم کرد، یکی از انتقادهای مطروحه بر علیه او، این بود که با به رسمیت نشناختن فعالیت نظام‌مند و آشکارِ منتقدان در عرصه‌ی سیاست، این مواجهه‌ی انتقادی با نظام سیاسی حاکم به حجره‌های غیررسمی کشیده شد که سکه‌ی رایج در آن‌ها رادیکالیسم بود. این انتقاد علیه آن نظام، از منظر مبنای نظریِ مذکور، چندان دارای اعتبار و در خور اعتنا نبود؛ اما از سوی دیگر ماجرا، بدون تردید، خطای محاسباتی ویرانگری بود از جانب شاه در راستای وقوع انقلاب۵۷.

مخالفان، و بخشی از موافقان با آن مشی پهلوی دوم، سال‌ها پس از انقلاب ۵۷ ، در راستای همان انتقاد مذکور، به طرح این انتقادِ دیگر نیز پرداختند که «حکومت شاه، تمامی امکانات فعالیت سیاسی را از منتقدان دریغ کرد، اما مساجد و منابر را در اختیار روحانیون نهاد تا ایشان زمام ذهن و ضمیر مردم را برای انجام انقلاب در دست گیرند». این انتقاد دوم نیز چندان دارای اعتبار و در خور اعتنا نبود، به این علت که از سال‌ها پبش از آن نیز در غیاب احزاب و رسانه‌های مستقل، دستگاه تبلیغاتی مساجد و منابر فعال بودند. بنابراین، حضرات انقلابیِ پشیمان، با تکیه بر انواع دغا و مغالطه، بر آن بودند تا انواع عیوب خود را در حجابِ معایب آن نظام سیاسی پنهان کنند. به دیگر بیان، حضرات نمی‌پذیرفتند و اذعان و اعلام نمی‌کردند که بخش برجسته‌ای از جامعه‌ی ایران به علل و دلایل متعدد و متنوع، دارای گرایش‌های ستبر و سترگی نسبت به نظام نظری روحانیت در مساجد و منابر بود. و علت العلل این گرایش‌ها نیز هرگز محدود و مسدود‌سازی عرصه‌ی سیاست از جانب نظام سیاسی وقت نبود. بخش برجسته‌ای از جامعه‌ی ایران، از یک‌سو، به علت مقاومت در برابر تفکر، و عدم التزام به مبانی عقلانیت در ساحت اندیشه، نظام نظری روحانیت را به علت سهولتِ مواجهه با مسائل و  مشکلاتِ مربوط و معطوف به انسان و جهان، به عنوان نظام نظری مرجع، پذیرفته، و از دیگر سو، در مواجهه با مسائل مستحدثه در جهان جدید، با توسل و تمسک به «تقلید» از مراجع دینی، فقه را بدل به ابزار مشروعیت‌بخشی به تعطیلِ عقل و فن کرده بودند.

بنابراین، پرسش از قائلین با مدعای مذکور درباره رجوع جامعه‌ی ایران به نظام نظری روحانیت به علت انسداد فضای سیاسی و محدودیت فعالیت احزاب، این است که آیا اگر حکومت وقت، تمامی مساجد و منابر و رسانه‌ها و احزاب را تعطیل می‌کرد و تنها درهای خانقاه صوفیان، یا درهای یک حزب لیبرال دموکرات، یا درهای مکتب فلاسفه را باز می‌گذاشت، مردم ایران گرایش به تصوف یا لیبرال دموکراسی یا فلسفه می‌یافتند؟!

توابع و توالی هبوط جامعه‌ی ایران در هاویه‌ی زوال اندیشه، سبب شده بود تا در سایه‌ی مرجعیت نظام نظری روحانیت در این جامعه، حتی مارکسیسم و ناسیونالیسم نیز بدل به “مارکسیسم اسلامی” و “ناسیونالیسم اسلامی” شود، و کار به آن‌جا کشیده شود که رفیق گلسرخی در دادگاهِ همان حکومت، به عنوان یک مارکسیست لنینیست، فریاد برآورَد که «امام علی نخستین سوسیالیست عالَم بود»!

بنابراین، بر اهل خبرت و عبرت پوشیده نیست که علت العلل مشکلِ جامعه‌ی ایران جایی دیگر بود ورای انسداد فضای سیاسی و محدودیت فعالیت احزاب و رسانه‌ها.

پرواضح است که مراد از این مدعا، تأیید مشی پهلوی دوم در اِعمال آن نوع انسدادها و محدودیت‌ها نیست، بلکه گشودن مسیر حصول فهم دقیق و عمیق علت العلل مشکل ایران است در ساحت اندیشه‌ی معطوف به عمل، در آن دوران.

پهلوی دوم نمی‌توانست نظام نظری مطلوب خود را به ذهن و ضمیر جامعه‌ی ایران تزریق کند، تجربه‌ی حزب رستاخیز در عرصه‌ی سیاست، و ۳۷ سال فعالیت ایدئولوژیک نهاد و سازمان فرهنگ و آموزش در ایران، شاهد عادل این مدعاست. و معنا و مبنای این نتوانستن، جز این نبود که در انبان تئوریک آن نظام سیاسی، هیچ‌گونه بدیلی در برابر نظام نظری روحانیت یافت نمی‌شد.

حدود ۴ دهه پس از به تاریخ پیوستن آن نظام سیاسی، جامعه‌ی ایران در ظل و ذیل سلطه‌ی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی، نوعی دیگر از همان مسدود و محدودسازی‌ها در عرصه سیاست و رسانه‌ها را از سر گذرانده است. در این دوران، بخشی از حواریون و هواداران این نظام سیاسی بر این باورند که باید با دیده‌ی عبرت به تجربه‌ی دوران پهلوی دوم نگریست؛ آن‌جا و آن‌گاه که با انسداد فضای سیاسی و رسانه‌ای، این روحانیون بودند که با مدد از عدم انسداد مساجد و منابر به قدرت رسیدند، و چون چنین است، اگر در این دوران نیز نظام سیاسی حاکم در شرایط انسداد فضای سیاسی و رسانه‌ای، فقط مسیر فعالیت فضای مجازی را فراخ و هموار کند، از همین موضع دچار ضربه‌ی بنیادینِ نهایی خواهد شد، و به نابودی سلام خواهد کرد. و در سوی دیگر ماجرا نیز اردوگاه «مبارزان سیاسی» نیز دقیقاً و عمیقاً بر این باورند که در فضای مبتنی بر انسداد سیاسی و رسانه‌ای در ایران امروز، اگر مسیر فعالیت در فضای مجازی، فراخ و هموار شود، فرجام محتوم نظام سیاسی حاکم، سلام به نابودی خواهد بود.

در راستای این تقریر محل نزاع، به طرح نکته‌ای در مقام مواجهه با مدعیات مذکور درباره ارتباط فعالیت فضای مجازی با نابودی نظام سیاسی مستقر می‌پردازم.

ابزارهای تمدنی چون فضای مجازی، بدون تردید باعث ایجاد تحولات و تبدلات فرهنگی نیز خواهند شد، اما و هزار اما! این نوع تحولات و تبدلات فرهنگی، لزوماً ممدوح و مطلوب نبوده و نیستند. به دیگر بیان، از قضا اگر این ابزارهای تمدنی در اختیار افراد و گروه‌هایی قرار گیرند که برخوردار از مبانی نظری ایدئولوژیک باشند، فرجام محتوم ماجرا چیزی جز ویرانگری‌های نازیستی و کمونیستی و طالبانی و قاعده ای و داعشی، نخواهد بود.

ابزارهای تمدنی جدیدی چون فضای مجازی، در وجه سخت افزاری، تا حدودی و با لحاظ شرایطی، باعث تولیدِ نرم افزارهای مربوط به خود می‌شوند، اما آن‌جا و آن‌گاه که وجه غالب فرهنگ یک جامعه، دارای نسبت و تناسب دقیق و عمیقی با مبانی نظری جهان جدید نباشد، سرکنگبین این نوع ابزارهای تمدنی، در وجه تولیدات فرهنگی، جز صفرا نخواهد فزود.

جامعه‌ی ایران، در زمانه‌ی اکنون، درباره بهره‌مندی از آن نوع ساختارهای فرهنگیِ مربوط و معطوف به مبانی نظری جهان جدید، در فقر مطلق قرار دارد، و بر همین اساس، در این جامعه، ابزارهای تمدنی چون فضازی مجازی، بیش و پیش از آن‌که باعث تقویت نرم افزارهای فرهنگیِ مبتنی بر ارزش‌های جهان جدید شوند، به کارِ تقویت و تجهیزِ نرم افزارهای فرهنگیِ ضدِ ارزش‌های بنیادین جهان جدید می‌آیند؛ اگرچه در ظاهری آغشته به مدعیات و شعارهای بی‌ارتباط با مبانی نظری و مشی عملیِ کاربران در این عرصه.

بنابراین، فضای مجازی، در عرصه‌ی سیاست، شاید در این دوران به مثابه ابزاری در راستای تسهیل «مبارزات سیاسی» در وجه سخت افزاری به کار آید، اما بدون تردید دارای هیچ‌گونه قابلیت در راستای تغییر و تحول در بنیان‌های نظری و مشی عملیِ هر نظام سیاسی حاکم بر ایران، نخواهد بود.

اردوگاه «مبارزان سیاسی»، و اردوگاه نظام سیاسی مستقر، هر دو، طی سالیان اخیر، بهره‌مند از وجه سخت افزاری فضای مجازی بوده‌اند، در حالی که، هر دو، به یک نسبت، از بهره‌گیری از این «امکان»” در راستای تغییرات و تحولات فرهنگی مبتنی بر ارزش‌های جهان جدید، بی‌بهره بوده‌اند. نظام سیاسی مستقر، اگر در انبان تئوریک خود، از توان و امکانِ اقناع نظری مخالفان و منتقدان برخوردار بود، نه تنها گام در مسیر انسداد فضای مجازی نمی‌نهاد، بلکه در هموارسازی سهولت دسترسی به این فضا می‌کوشید. و در سوی دیگر ماجرا، اردوگاه «مبارزان سیاسی» نیز اگر ذره‌ای توان و امکان تئوریک برای ارتقای وضعیت فرهنگی جامعه‌ی ایران در بساط داشت، فرآورده‌ی بهره‌گیری‌اش از فضای مجازی، تبدیلِ عده‌ای فوتبالیست و خواننده و روحانیِ بی قبا و عمامه‌ی دچار انواع جهالت در عرصه‌ی سیاست، به رهبران «انقلاب» نمی‌شد.

نظام سیاسی مستقر، و اردوگاه «مبارزان سیاسی»، می‌توانند از فضای مجازی در راستای حفظ نظام، و انقلاب علیه نظام استفاده کنند، اما هر دو، از توان و امکان بهره‌گیری از فضای مجازی در راستای رشد و توسعه‌ی فرهنگی جامعه‌ی ایران، به یک نسبت، بی‌بهره هستند، چرا که؛

ذات نایافته از هستی‌بخش

چون تواند که بود هستی‌بخش

خشک ابری که بود ز آب تهی

ناید از وی صفت آب‌دهی

نقش بی‌خامه‌ی نقاش که دید

نغمه بی‌زخمه‌ی مطرب که شنید؟!


 

  • اعتراضات خیابانیانقلاباینترنتفضای مجازی

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[53],"post__not_in":[502466],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

بازگشت به جدید

ایران و علم بومی

خودسازی ویران‌گر

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#