نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • سیب آدم و سیب جابز

در باب آفات ایدئولوژی برای مهندسی
سیب آدم و سیب جابز

  • مارس 21, 2023

مدعای اصلی من در این وجیزه این است که جهان امروز را مهندسان ساخته‌اند، و طرفه آن‌که حتی اگر گام در وادی ارزیابی و بررسی همین مدعا نیز گذاریم، گریز و گزیری از توسل و تمسک به ساخته‌های مهندسان در عالَم نداریم. به دیگر بیان، باید از ساخته‌های مهندسان استفاده کنیم تا بدانیم که جهان جدید را چه کسانی ساخته‌اند.

اما مراد من از «مهندسان» دقیقاً چیست؟ و آیا مگر جهان جدید را کسانی جز مهندسان می‌توانستند بسازند؟

انسان با ورود به این عالم، نخست، خود را در مواجهه با طبیعت یافت. طبیعتی که هر لحظه در حال تغییر و تحول بود. در یک تقسیم‌بندی کلان، آن‌چه در «طبیعت» نماد و نمود داشت، به مثابه «مرکبات طبیعی»، شامل 4 بخش بود 1: جمادات 2: نباتات 3: حیوانات 4: انسان‌ها.  اما انسان در مواجهه با طبیعت، در راستای تسهیل زیست فردی و اجتماعی خود، ابزارهایی ساخت که به مثابه «مرکبات صناعی»، شامل دو بخش عمده بود 1: ابزارهای فیزیکی 2: ابزارهای اجتماعی- فرهنگی.

انسان به وضوح دریافته بود که ویژگی بنیادین در عرصه‌ی مرکبات صناعی و مرکبات طبیعی، «تغییر» است. هیچ‌چیز در «طبیعت» دارای ثبات نبود، و از دیگر سو، هر آن‌چه انسان به مثابه ابزارهای تمدنی در مواجهه با «طبیعت» می‌ساخت نیز بهره‌ای از ثبات نداشت. این «تغییرات» در دو عرصه‌ی مرکبات طبیعی و مرکبات صناعی، لزوماً بر اساس «تکامل» نبودند، بلکه، چه‌بسا بسی از این تغییرات، در نهایت به «دور» انجامیده و پس از طی مسیری، به حالت‌های پیشین بازمی‌گشتند، اما در عین حال، گریز و گزیری از تغییر و تحول نداشتند.

اما تمامی این «تغییرات»، خصوصاً در عرصه‌ی تولیدات تمدنی (بخش فیزیکیِ مرکبات صناعی)، خود، مبتنی بر دانشی بودند آمیخته با شناخت‌های دقیق و عمیق از جهان و انسان. این عرصه از دانش را که مبتنی بر شناخت در سطح کلان از جهان و انسان است، «علم» می‌نامیم. در این وجه کلانِ «علم»، شناختِ انسان، تنها، برای شناخت بود. اما این شناخت‌ها، در بسیاری از موارد، در راستای ایجاد و انجام تغییر در جهان و انسان به کار گرفته می‌شدند. این بخش دوم که مبتنی بر ایجاد و انجام تغییر در جهان و انسان بود را در وجه کلان، «مهندسی» می‌نامیم. در این بخش، مهندسی‌ها به چندین بخش تقسیم می‌شدند، از جمله؛ مهندسی در جسم انسان، مهندسی در طبعیت، مهندسی در شرایط زیست انسان و مهندسی در روان و ذهن انسان.

تمامی این تغییرات، در عرصه‌ی مهندسی، خود، نیازمند به یک یا چندین «علم» هستند. به دیگر بیان، انسان لزوماً در راستای ایجاد و انجام «تغییر»، در پی «شناخت» نبود، بلکه، در بسیاری از موارد، انسان ابتدا به «شناخت» می‌رسید، و این «شناخت» در ادامه، در راستای ایجاد و انجام «تغییری» مورد استفاده قرار می‌گرفت. و البته، از دیگر سو، بسیاری از تولیدات در عرصه‌ی مهندسی، خود، باعث تسهیل «شناخت» درباره جهان و انسان می‌شدند. برای نمونه، به یاد آرید کارکردِ ابزارهایی چون تلسکوپ و میکروسکوپ را در عرصه‌ی «علم».

اما با گذر زمان، مشخص شد که این ایجاد و انجام تغییرات در جهان و انسان، در مواردی با مدعیات ادیان، در ناسازگاری قرار می‌گیرد. باز هم در راستای نمونه‌ی پیشین، با مدد از تولیدات در عرصه‌ی مهندسی بود که امثال گالیله و کوپرنیک و کپلر و تیکو براهه به شناخت‌هایی در عرصه‌ی علم رسیدند که فرآورده‌ی آن، نه تنها باعث گذر از «هیأت قدیم»، بلکه باعث مخدوش شدن مدعیات کلان ادیان درباره زمین و دیگر سیارات شد.

تغییرات در عرصه‌ی مرکبات صناعی، در گذر زمان، لزوماً باعث تأیید و تثبیت و تحکیم مدعیات ادیان درباره مرکبات طبیعی نبود. و چون چنین بود، مهندسی، از جهت و منظری دیگر باعث به چالش کشیده شدن مدعیات ادیان شده بود. این جهت و منظر، از آن‌جا که مبتنی بر ایجاد و انجام تغییرات بود، مسیری جدا به‌شمار می‌رفت نسبت به مسیری که علوم تجربی انسانی، فلسفه و علوم تاریخی در پیش گرفته بودند. تولیدات جدید در هرکدام از این سه عرصه‌ی اخیر نیز در بسیاری از موارد باعث به چالش کشیده شدن مدعیات ادیان بودند، اما اصولاً و اساساً به چالش کشیده شدن مدعیات ادیان از جهت و منظر «مهندسی»، از جنس و سنخی دیگر بود.

برای نمونه، در بحث «معجزات»، از جانب پیامبران و مُقربین درگاه حضرت باری، مواردی مطرح می شد که با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانیِ ایجاد و انجام، از آن موارد، به عنوان «معجزه» یا خرق عادت، نام برده می‌شد. اما، بسیاری از تولیدات در عرصه‌ی مهندسی، با در نظر داشتن شرایط زمانی و مکانیِ مربوط به خود، از بسیاری از «معجزات دینی»، برای انسان شگفت‌انگیزتر بودند. بر این اساس، مهندسی، به فرآیندی بدل شده بود که هر لحظه «معجزه‌ای» جدید در بساط تاریخ به یادگار می‌نهاد. از دیگر سو، تولیدات در عرصه‌ی مهندسی، در گذر زمان، هرچه بیشتر باعث به چالش کشیده شدن مدعیات دینی شده بودند. اما، جماعت مؤمنین، در مقام حفاظت و حراست از مدعیات ادیان، در حالی که طی سده‌ها، روزگار به تحریم تولیدات در عرصه‌ی مهندسی گذرانده بودند، در ادامه، بیرق سفید تسلیم را در برابر مهندسی، این‌گونه برافراشتند که از «مهندسی» در راستای تأیید و تثبیت و تحکیم و ترویج مدعیات ادیان بهره‌برداری کنند. بر این اساس، اگر روزی مراجع دینی و مذهبی، حکم به تحریم دوربین عکاسی و رادیو و تلویزیون و تلفن و… می‌دادند، اخلاف ایشان، بر آن شدند تا تمامی این ابزارها را در راستای حفاظت و حراست از مدعیات دینی به کار گیرند.

نتیجه‌ی ملموس و مشهودِ این نوع مواجهه‌ی اهل دیانت، با «مهندسی»، در تاریخ زیسته‌ی انسان، ثبت است. نتیجه‌ای که به هیچ‌وجه در راستای هدفِ اهل دیانت برای بهره‌برداری از «مهندسی» درباره حفاظت و حراست از مدعیات دینی نبود. برای نمونه، اهل دیانت، از تولیدات در عرصه‌ی مهندسی، در راستای تأسیس و تجهیز کلیسا و مساجد بهره‌برداری می‌کردند، در حالی که، از سده‌ها پیش نیز چنین کرده بودند، اما تغییرات و تحولات بسیار دامن‌گستر در عرصه‌ی علم و مهندسی سبب شده بود که در جهان جدید، دامنه‌ی بهره‌برداری‌های غیردینی از تولیدات در عرصه‌ی مهندسی، قابل مقایسه با آن نوع بهره‌برداری‌ها در اردوگاه اهل دیانت نباشد. به دیگر بیان، انسانِ جهان جدید، سخت‌افزاری بود که نرم‌افزارهای دیانت، در جهان جدید، دیگر لزوماً با او دارای هم‌آهنگی و سازگاری نبود، و تولیدات مهندسی در جهان جدید، هر لحظه، نرم‌افزارهای جدیدی ارائه می‌کردند؛ هم‌آهنگ و سازگار با انسانِ جهان جدید.

 بر این اساس، در جهان جدید، شدت ضربه‌ای که از «سیلیکون‌ولی» به دیانت وارد شد، بسی بیش از شدت ضرباتی بود که در طول تاریخ از اردوگاه فلسفه و آتئیسم به دیانت وارد شده بود.

جهت‌گیری مهندسی در جهان جدید، هرگز به صورت مستقیم در راستای حمله و هجمه به مدعیات و آموزه‌های ادیان نبود، اما تولیدات عرصه‌ی مهندسی در جهان جدید، هم‌آهنگی و سازگاری خود را با انسانِ جهان جدید، حفظ و تقویت کرده بود، در حالی که تولیدات ادیان برای انسانِ جهان جدید، از این هم‌آهنگی و سازگاری برخوردار نبودند.

«سیب آدم» در جهان جدید، دیگر از توان و امکانی در راستای ایجاد و انجام تغییرات مطلوب در زندگی انسان برخوردار نبود، اما در این دوران و در این میدان، «سیب استیو جابز» باعث ایجاد و انجام تغییراتی در جهان، و برای انسان بود که حتی ورای رفع خواسته‌ها، رفع نیازهای او را نیز پوشش می‌داد.  

حدود 130 سال پیش از آن‌که استیو جایز «اپل» را بنیان نهد، کارل مارکس اعلام کرده بود که «بحث در تغییر جهان است». «تغییری» که مارکس مدعی آن بود، ریشه در خاک درک و دریافت دقیق و عمیق او از رابطه‌ی میان «علم» و «مهندسی» داشت. مارکس دریافته بود که در عرصه‌ی سیاست و اقتصاد، به عنوان اقسامی از «حکمت عملی»، بحث، اصولاً و اساساً در «تغییر» است، نه «تفسیر و تأویل». مارکس می‌دانست که با ارائه‌ی تبیین‌های علمی، انسان دارای توان و امکان پیش‌بینی و برنامه‌ریزی خواهد بود، در حالی که، در عرصه‌ی فلسفه، انسان از این نوع توان و امکان برخوردار نخواهد بود. و پُرواضح است که ایجاد و انجام هر تغییرِ مطلوبی در عرصه‌ی مهندسی، نیازمند پیش‌بینی و برنامه‌ریزی خواهد بود.

مارکس، بر همین اساس، در «سرمایه» می‌نوشت «کارِ عنکبوت شبیه کاری است که بافنده می‌کند، و زنبور عسل بسیاری از معماران را در کاری که انجام می‌دهد شرمسار می‌کند. اما آن‌چه بدترین معمار را از بهترین زنبور جدا می‌کند، این است که معمار شالوده را پیش از آن‌که در واقعیت بنا کند، در فکر خویش می‌سازد. در پایان هر فراشد کار، ما نتیجه‌ای به دست می‌آوریم که در ذهن کارگر پیش از آن‌که آغاز به کار کرده باشد، به شکل ایده ای وجود داشت. انسان نه فقط دگرگونی‌ را در شکل مواد طبیعی به وجود می‌آورد، بلکه هم‌چنین هدف خویش را در آن مواد تحقق می‌دهد، و این هدفی است که او از آن باخبر است، و با قاطعیت یک قانون تعیین کننده‌ی شیوه کار اوست، و او باید اراده‌اش را تابع آن کند.»

استیو جابز، در بسیاری از خام‌اندیشی‌های مارکس در عرصه‌ی «علم» و «مهندسی» به دیده‌ی عبرت و خبرت نگریسته بود، و بر آن بود تا بر اساس حقیقت و واقعیتِ جهان و انسان، گام در وادی ایجاد و انجام تغییرات گذارد. او اگرچه آشکارا اعلام می‌کرد «اپل» برای کسانی خواهد بود که «می‌خواهند از کامپیوتر استفاده کنند تا به کمک آن دنیا را تغییر دهند»، اما این «تغییرِ» مورد نظر جابز، نیازمند «حزب انقلابی» و «دیکتاتوری پروتاریا» نبود.

بدون تردید، مارکس و حواریون او، اگر در مواجهه با تولیدات «اپل» قرار می‌گرفتند، خود، نخستین استفاده‌کنندگان از آن تولیدات بودند، اما در عین حال، تمامی آن تولیدات را چیزی جز ابزاری در راستای استثمار انسان نمی‌دانستند. مارکسیسم، نمی‌توانست و نمی‌تواند «اپل» را چیزی جز حافظ منافع «نظام سرمایه‌داری» بداند، و این در حالی است که تولیدات «اپل» به همان نسبت که بر اساس هدفِ حمله‌ی مستقیم به ادیان و مارکسیسم نبودند، در راستای هدفِ «خدمت به نظام سرمایه‌داری»(کذا) نیز نبودند.

نکته‌ی بنیادین در این عرصه، از این قرار و بر این مدار بود که «نظام سرمایه‌داری» نوعی از اعتقاد و التزام و توجه و به رسمیت شناختن حقیقت و واقعیت جهان و انسان را در متن و بطن خود جای داده بود، که بر اساس آن، از یک‌سو، مسیر را برای تولیداتی از نوع و لون محصولات «اپل»، تا حداکثر ممکن فراخ و هم‌وار کرده بود، و از دیگرسو، از تمامی این تولیدات و محصولات، در راستای حفظ و بقای خود، بهره‌برداری می‌کرد، اما و هزار اما! «نظام سرمایه‌داری» می‌دانست که حفظ و بقای‌اش در گروِ نقد و اصلاحِ خود است. بر این اساس، «نظام سرمایه‌داری» بر اساس آموزه‌های بنیادین لیبرالیسم، خود را تنها در محدوده‌ی «پیشرفت‌های علمی و مهندسی» قرار نداد، بلکه، بیش و پیش از آن، کوشید تا میزانی از آزادی‌های عقیدتی و معرفتی و سیاسی را فراهم کند، تا در بستر توسعه‌ی مبتنی بر این آزادی‌ها، به توسعه‌ی اقتصادی دست یابد. در حالی که، تاریخ، شاهد عادل این مدعاست که کشورهایی نیز بودند و هستند که در عرصه‌ی اقتصاد، به بسیاری از مبانی «نظام سرمایه‌داری» ملتزم ماندند، اما مسیرِ آزادی‌های عقیدتی و معرفتی و سیاسی را به مدد تولیدات و محصولات همان نظام، مسدود کردند.

بر این اساس، تولیدات مهندسی در جهان جدید، نه لزوماً دارای هدف آگاهانه‌ی حمله و هجمه به ادیان هستند، و نه به هیچ ایدئولوژی و نظام سیاسیِ خاصِ دیگر، اما، علی‌رغم این مسئله، این تولیدات، هم‌واره، از منظر سخت‌افزار، آن‌جا و آن‌گاه که در پیوند با نرم افزارهای عقیدتی و معرفتیِ «غیر ایدئولوژیک» قرار گیرند، دارای برکات و اثرات مثبت و مطلوب برای جهان و انسان هستند. به یاد آرید، نمونه‌هایی را چون جنگ‌جهانی دوم، آن‌جا و آن‌گاه که بسیاری از تولیدات در عرصه‌ی مهندسی، در اختیارِ حکومت‌های ایدئولوژیک قرار گرفت، و فرجامی دهشتناک برای جهان و انسان رقم زد.

مهندسی در جهان جدید، زمینه‌ساز ابطالِ بسیاری از مدعیات دینی، و مدعیات نظامات ایدئولوژیک شده است. و این نظامات، با توجه به دانایی و آگاهی انسان جهان جدید، نتوانسته‌اند مانعِ ایجاد و انجام تغییرات جدید به مدد «مهندسی» شوند. اما هر لحظه کوشیده‌اند تا با سلطه و سیطره بر عرصه‌ی مهندسی، بار دیگر، اعتبار از دست رفته‌ی خود را بازیابند. این کوشش را باید به رسمیت شناخت اگر به صورت آشکار و شفاف، و مبتنی بر حفظ و حراست از کرامت موجودات زنده، و التزام به اخلاق باشد، اما در زمانه‌ی اکنون، می‌بینیم که این کوشش، از این منظر است که این نظامات با سلطه و سیطره بر «مهندسی»، بر آن‌اند تا به تأیید و تثبیت و تحکیم مدعیات ایدئولوژیک خود پردازند. معنا و مبنای این کوشش اخیر جز این نیست که عده‌ای بر آن‌اند تا «سیب استیو جابز» را به کارگرفته و آن را از درون تهی کنند، و در ادامه، درون آن را پُر کنند از «سیب آدم». به دیگر بیان، «سیب استیو جابز» بدل به وسیله‌ای شود در راستای پیش‌بُرد هدفِ آفرینشِ «سیب آدم».

این، پروژه‌ی آشکاری است که از سال‌ها پیش تاکنون، از جانب بسیاری از اهل دیانت، و اهلِ ایدئولوژی در اردوگاه «چپ»، در حال اجرا و انجام است. این پروژه، بدون تردید، پروژه‌ای است از پیش شکست خورده. اما چرا؟ به این دلیل که مؤمنین و رفقا، نمی‌دانند و نمی‌توانند بدانند که تولیدات مهندسی در جهان جدید، در خلاء، و یا در فضای آلوده به روحِ غالبِ ایدئولوژیک‌اندیشی، ساخته و پرداخته نشده است. این تولیدات و محصولات، به مثابه شجره‌ای طیبه، ریشه در خاک مبانی معرفتیِ «نظام نظری لیبرال» دارند. با قطع ارتباط ریشه‌های این درخت از آن خاک، تولیدات و محصولاتِ آن، در اختیارِ نظامات ایدئولوژیک قرار نمی‌گیرد، بلکه، آن تولیدات و محصولات، به مثابه فرآورده، به پایان خواهند رسید، چرا که، تمامی این تولیدات و محصولات، بر اساس فرآیند همان «نظام نظری لیبرال»، ساخته و پرداخته شده و می‌شوند.

و چون چنین است، تهی کردن «سیب استیو جابز» از درون، و پُر کردن درونِ آن از «سیب آدم»، فرجامی جز این نخواهد داشت که نخستین بلعیدن آن، باعث هبوط انسان از جهان جدید به جهان قدیم خواهد شد.

   

  

  • استیو جابزایدئولوژیدینعلممهندسی

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[502678],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

مزله و مضله

آجیلِ مشکل‌گشایان

هـیـزم ِ مـَردُم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#