نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من

نی ما جوادپورمجموعه آثار نی ما جوادپور نی ما جوادپور

  • برنامه ها
    • مشق
    • مـکـتـوم
    • انتهای نهایت
  • مقالات و مقولات
  • روزنگار
  • سـخنرانی و درسگفتار
  • اشعار
  • پیشنهاد و معرفی
  • کتاب
  • روزنامه آنلاین تقریر
  • ارتباط با من
  • صفحه خانگی
  • >
  • مقالات و مقولات
  • >
  • از دارالفنون تا دارالجنون

تأملی در رابطه سیاست و شیوع کرونا در ایران
از دارالفنون تا دارالجنون

  • مارس 29, 2021
 

«جمعی از مردم را دیدم که بر سر یک لاشه ی اسب یا قاطر ریخته و با چاقو آن را می بریدند و از دست یکدیگر می کشیدند…همچنین در خاطر دارم که شخصی یک عدد نان از روی منبر دکان خبازی ابتدای خیابان علاء الدوله برداشت، نانوا و کسبه و مردم رهگذر بر سر او ریختند که نان را بگیرند و او در همان حال که با مشت و لگد بر سر و سینه اش می زدند نان را می بلعید. زمستان آن سال به نهایت سخت شد، سرما و گرسنگی و بی نظمی در جمیع شئون و نبودن هیچ وسیله ای برای رفع آن بلیات هزارها مردم جان سپردند و ناخوشی وبا هم در تعاقب آن مصیبت ها شایع شد، مردم بعد از خوردن سگ و گربه و هرچه خوردنی و به قول معروف دندان گیر بود ناچار به خوردن اطفال پرداختند. مردم قحطی زده اطفال را می دزدیدند و می خوردند، در اوائل تابستان که به تازگی از شدت قحطی کاسته می شد، بیماری وبا شدت یافت و خرمن عمر مردمی را که با گوشت چهارپایان و اموات زنده مانده ، هزار هزار درو کرد”.

آنچه خواندید بخشی از روایت احتشام السلطنه در “خاطرات” خود از قحطی و وبای میانه ی سده پیشین در ایران است، روایتی هولناک که در ادامه از دو وجه ناظر به روح غالب بر “جامعه ایرانی” آن دوران است.

از یک سو اینگونه احسان و کرامت بخشی از “اغنیاء” که ؛ «کودکان فقیر را به حکم دولت فیمابین اغنیاء تقسیم کردند. پدرم نگهداری از پنجاه نفر را قبول کرد».

و البته از دیگر سو؛ «یقینا اگر سایر وزراء و اعیان و امراء به تناسب ثروت و قیاس با پدرم از فقرا پرستاری و پذیرایی می کردند دیو قحطی در مقابل احسان اغنیاء به زانو درآمده بود».

اما مشاهدات احتشام السلطنه از آن دوران چه بود که بر اساس آن، دیو مذکور در مقابل آن احسان به زانو در نیامد؟

پاسخ احتشام السلطنه و مشاهدات او در “خاطراتش” چنین است؛ « آنها که انبارهای انباشته داشتند به نفس خود و خانواده خویش ستم و سختی می کردند و قوت مردم را احتکار کرده بودند و ضعف و اضعاف و حتی پنجاه مقابل قیمت دیگ طمع ایشان را از جوش نمی انداخت و منتظر بودند تا صد و دویست و سیصد برابر بفروشند و از مردم که چون برگ خزان به زمین می ریختند و از فرط گرسنگی جان شیرین تسلیم می کردند غمی نداشتند…».

***

در آستانه ی شیوع “کرونا” در ایران، تولیت آستان قدس رضوی در سخنانی به بهانه ی سالگرد پیروزی “انقلاب اسلامی” در ایران گفت؛ «در آن دورانی که جهش علمی و فکری در دنیا صورت گرفت، پادشاهان نالایق بر ایران حکومت می‌کردند، در دوران قاجار که اروپا جهش علمی خود را آغاز کرد ما در کشور گرفتار پادشاهانی بودیم که جز به خود به موضوع دیگری نمی‌اندیشیدند و بعد از آن نیز حکومت پهلوی که بدتر از آن‌ها بود؛ این گونه ما را از کاروانی که به سوی علم و دانش می‌رفت و دروازه‌های علوم را می‌گشود، عقب انداختند؛ البته الحمدالله امروز در حال جبران هستیم و بارقه‌های امید بخش آن نیز قابل مشاهده است».

اما حدود 20 روز پس از این سخنان ِ حجت الاسلام مروی، شورای شهر تهران نام یکی از بن بستهای منطقه 11 تهران را به نام “دکتر سهراب” تغییر داد.

شورای شهر تهران علت این تغییر نام را به پاس خدمات “دکتر سهراب بعنوان یکی از پزشکیان حاذق و توانای دوره قاجار”، عنوان کرد.

چندر روز پس از آن بود که چهره های سیاسی سرشناس نظام جمهوری اسلامی که مبتلا به ویروس “کرونا” شده بودند، یکی پس از دیگری در بیمارستانی بستری شده و برخی از آنها در همانجا خرقه تهی کردند، بیمارستانی به نام ؛ “مسیح دانشوری”.

مسیح دانشوری در دورانی نام خود را بعنوان فرزند دکتر سیدعلی دانشوری ( ملقب به “حافظ الصحه مجد الحکما”) در تاریخ ثبت کرد که احتشام السلطنه راهی ممالک راقیه شده و بعنوان وزیر مختار ایران در آلمان شاهد پیشرفت و ترقی چشمگیر آن بلاد بود.

اما در ابتدای سده معاصر مسیح دانشوری نیز برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی راهی فرانسه شد و سالها بعد بعنوان پزشکی حاذق به وطن مالوف بازگشت و بنیانگذار “آسایشگاه سل شاه آباد” شد، یعنی مکانی که امروز به نام بیمارستان “مسیح دانشوری” میزبان ِ اصلی مقامات ارشد نظام جمهری اسلامی است که مبتلا به ویروس “کرونا” شده اند.

***

قوه قضاییه نظام جمهوری اسلامی حدود 2 هفته پس از شیوع کرونا از تشکیل جلسات محاکمه عده ای به اتهام “اخلال کلان در امر توزیع مایحتاج عمومی” خبر داد و اسامی متهمان این پرونده را بصورت رسمی و با مشخصات کامل اعلام کرد، افرادی که تنها در یک فقره متهم به احتکار 2600000 ماسک هستند.

اگر روایت احتشام السلطنه از دوران قحطی و وبا در ایران ِ دوران ناصری را هنوز در خاطر داشته باشید، بدون تردید در مقایسه با آنچه در ایران امروز بر اثر شیوع “کرونا” در جریان است، شرایطی بسیار خطرخیزتر و تاسف آمیزتر محسوب می شود، اما در عین حال این مقایسه از 2 منظر هنوز دارای اعتبار و شایسته اعتناست.

نخست اینکه؛ هنوز هستند ایرانیانی که در هنگامه ی بلا و بحران، مصائب دیگران را تنها بدل به بسط منافع خود می نمایند و بس، و اگر این سنت سیئه در میانه سده قبل در مواجهه با آن حجم از مصیبت تا حدودی قابل درک باشد، تداوم همان “سنت” در زمانه ی اکنون و در مواجهه با شرایط شیوع “کرونا”، بیش و پیش از تعجب و تاسف، درخور ِ تامل است.

صدالبته می دانم و می دانید آن بخش از ماجرا را که جا و پایی در سرشت و سرنوشت بشر بعنوان موجودی منفعت گرا و فزونی طلب داشته و دارد و خواهد داشت. اما از قضا اصل و اساس ماجرا در همینجا مکتوم و مستور است؛ در چرایی ِ تداوم آن سنت سیئه با توجه به تغییر آشکار بسیاری از شرایط.

آنچه تولیت آستان قدس رضوی تحت عنوان “جهش علمی و فکری در دنیا” در دوران قاجار، و عقب ماندگی ایران و ایرانیان از آن به علت ِ سلطه و سیطره ی “حکومت پادشاهان نالایق بر ایران” مطرح می کند، دستمایه ی بسیارانی از شهروندان ایرانی در زمانه ی اکنون در مواجهه با فهم و درک ِ بسیاری از مصائب موجود در ایران است.

حجت الاسلام مروی به عبارت دیگر با اینگونه سخنان پرده از مبانی اندیشه بسیاری از شهروندان ایرانی در زمانه اکنون برمی دارد که برای نمونه علت العلل شیوع “کرونا” در ایران را سلطه و سیطره ی “مسئولان و متولیان ِ نالایق در عرصه حکومت” می دانند.

و از این منظر است که مسئولان و متولیان امور در نظام جمهوری اسلامی، پس از 40 سال به اهمیت و ظرافت این نکته پی نبرده اند که با حداکثری کردن عرصه ی سیاست و تبلیغ و ترویج دیدگاه های مبتنی بر اصالت سیاست در راستای حمله و هجمه علیه اسلاف خود، چه خشت ِ کج ِ ویرانگری بعنوان خشت ِ نخست دیوار روح غالب بر جامعه ایرانی بنا نهاده اند.

روایت ِ احتشام السلطنه از مصائب قحطی و وبا در دوران ناصری، ناظر به ایران ِ 20 سال پس از قتل میرزاتقی خانی است که برای مقابله با “آبله” هرچه در توان داشت در راستای انجام واکسیناسیون در ایران بکار گرفت اما با این واکنش سترگ از جانب اعاظم سنت گرا مواجه شد که ؛ “حرام است! می خواهند با اینکار جن وارد بدن مردم کنند”.

در حالی که حدود 170 سال پس از همان امیرکبیر در هنگامه ی شیوع “کرونا” در ایران، از یک سو برخی از همان اعاظم سنت گرا هنوز هم مدعی درمان این بیماری در طرفه العینی بر اساس “طب اسلامی” هستند و دیگرانی از همین قبیله نیز برای اثبات عدم نفوذ “کرونا” در حصن و حصار ِ باورها و خواسته و احساسات و عواطف ِ سنتی خود، اقدام به لیسیدن ضریح می کنند.

به دیگر بیان؛ هنوز پس از حدود بیش از 150 سال در ایران، با چهار گروه عمده مواجه ایم؛

1: عوام ِ سنت گرا

2: حاکمیت ِ متهم به ناکارآمدی

3: اجتماع عالمان و انسانهای دارای مشی مبتنی بر عقلانیت

4: سودجویان عاری از هرگونه التزام به مبانی اخلاقی

وجه سترگ اشتراک حاکمیت از دوران قاجار تا زمانه ی اکنون، حداکثری بودن بر مدار دیدگاه مبتنی بر اصالت سیاست است که علیرغم دستاوردهای “جنبش مشروطه خواهی” از جمله؛ حکمت قانون و تفکیک قوا و … هنوز – به نوعی دیگر – کشور را دچار مصائب ناشی از تمرکز قدرت در یک هسته ی سخت مرکزی نموده است.

یکی از مهم ترین تالی فاسدهای این مورد، هموار شدن مسیر جولان گروه های اول و چهارم است که ریشه ی ادامه حیات جز در خاک “عدم شفافیت ِ مبتنی بر عقلانیت” ندارند.

این دو گروه از دیگر سو می توانند به مثابه ابزارهایی در مقابله با گروه سوم از جانب حاکمیت بکار گرفته شوند، و از دیگر سو نمایشگر نقشی کاملا متفاوت در راستای پوشش ناکارآمدی های حاکمیت نیز باشند؛ بواسطه ی برجسته سازی حضور آنها در جامعه توسط حاکمیت.

مبنای گروه سوم یعنی شفافیت ِ مبتنی بر عقلانیت، باطل السحر گروه های اول و چهارم محسوب می شود که هر دو تا مغز استخوان دارای زیست مبتنی بر فساد هستند، یکی – گروه نخست – فساد ِ مبتنی بر سرکوب ِ عقلانیت، و دیگری – گروه چهارم – فساد ِ مبتنی بر سرکوب ِ شفافیت.

اما از دیگر سو وجه غالب ِ گروه سوم، از قضا مخالفت و انتقاد ِ استوار و سترگ نسبت به دیدگاه های مبتنی بر اصالت سیاست است و اهالی این گروه بر همین اساس همواره از جانب “اپوزیسیون ِ حاکمیت” متهم به تایید و تحکیم رژیم حاکم هستند!

این فضای طنزآلود البته مبتنی بر سوء تعبیری مبتنی بر جهل مرکب از جانب همان اپوزیسیون است بر این مدار و از این قرار که ؛ از قضا همان اپوزیسیون نیز تا مغز استخوان دچار همین دیدگاه های مبتنی بر اصالت سیاست است، هرچند در جهتی دیگر.

نظام حاکم می تواند با تکیه و تاکید بر مشی مبتنی بر اصالت سیاست، تمامی کاستی ها و نارسایی ها و ویرانی های گذشته را محصول ِ نظامات سیاسی پیش از خود بداند، غافل از اینکه تالی فاسد غلبه ی این روح منحوس بر سراسر جامعه، از یک سو تولید و تحکیم منتقدان و مخالفانی ست که آنها نیز بر اساس غلبه ی همان روح بر جامعه، تا مغز استخوان دچار همان نوع دیدگاه ها در مواجهه با نظام حاکم هستند.

و از دیگر سو؛ در این فضا و شرایط است که اکثر قریب به اتفاق شهروندان، بر اساس همان مشی غالب حاکمیت، تمامی کاستی ها و نارسایی ها و ویرانی های زمانه ی اکنون را محصول نظام کنونی حاکم بر جامعه دانسته و خود را از پذیرش هرگونه مسئولیت، معاف و بری می دانند.

***

این روزها در هنگامه ی شیوع “کرونا” در ایران، اگرچه بر خلاف دوران امیرکبیر بسیاری از شهروندان ایرانی چشم امید بر تولید و توزیع واکسن مقابله با “کرونا” دوخته اند، اما “چون نیک بنگری” هنوز مجال عرض اندام برای گروه اول و چهارم بر اساس آموزه های گروه دوم فراهم و هموار است.

تا آنجا که پرتاب ماسکها و دستکشها و دستمالهای آلوده در کوچه ها و خیابانها و حتی ساختمانها و مراکز خرید و… نیز در محدوده ی مسئولیت ِ انسانها به مثابه “شهروندان ایران” نمی گنجد و از جانب اهالی قبیله ی “اصالت سیاست” بعنوان وظیفه ی حکومت در راستای پاکسازی شهرها تبلیغ و ترویج می شود.

علت العلل و عامل اصلی این ویرانگری ِ عمومی در عرصه ی “فرهنگ”، بدون تردید گروه های مبتنی بر ایدئولوژی “اصالت سیاست” هستند که در نهایت شگفتی عبارتند از ؛ حاکمیت و اپوزیسون ِ برانداز.

آنجا و آنگاه که مشی امثال میرزاتقی خان تنها به مثابه “کسب قدرت” فهم و ارزیابی می شود نه ارتقا و رشد “فرهنگ ایرانیان”، فقط مجال عرض اندام برای امثال میرزاآقاخان نوری فراهم خواهد بود که بنیان کشور را نه بر “دارالفنون” بلکه بر “دارالجنون” بگذارند و امیر را به مسلخ “فین” کشانند و سلطان را اینگونه ارشاد نمایند؛ « هوا سرد است؛ ممکن است به وجود مبارک صدمه ای برسد، دو تا خانم بردارید ببرید ارغوانیه عیش کنید».

دریغ که خون میرزاتقی خان به جای رگهای ایران و ایرانیان، تنها بر کاشی های فین روان شد.


  • کرونا

نوشته های مرتبط

{"qurey":{"category__in":[42],"post__not_in":[501319],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

بدانید که می‌داند

که آشفته تر باد آشفتگی ها

هوس قمار دیگر

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

مخلوقات اشرف

بازگشت به جدید

دو حکومت، دو بختیار، دو ترور

خریدِ حمید

تقلید تولید و تولید مقلد

ایران و کاتخونِ شیعه

پیکار با انکار ایران

بی‌شـرف

برچسب نوشته ها

انقلاب مشق سیاست اسلام اپوزیسیون فلسفه روشنفکری انتخابات فقه اصلاحات ایران اخلاق مشروطیت مشروطه مارکسیسم پهلوی سینما دین هنر زنان

instagram

نی ما جوادپور مجموعه آثارنی ما جوادپور

و این منم؛ گفته‌ها و نوشته‌ها، نه آن‌که می‌گفت و می‌نوشت
#